تاریخ انتشار: ۲۰:۵۵ - ۱۶ ارديبهشت ۱۴۰۲

پیشنهاد تازه مهاجرانی به روحانیت

سید عطاءالله مهاجرانی نوشت: روحانیت ما هم به دلیل نقشی که در حاکمیت بر ایران پیدا کرده، بیش از همه سزاوار آشنایی با شاهنامه است! اگر ایران را دوست داریم، اگر نگران هویت ملی هستیم. اگر نگران فردای نسل نو می‌باشیم، با شاهنامه بلکه ایران‌نامه زندگی کنیم!

اقتصاد۲۴- «چگونه ایران را دوست بداریم؟!» عنوان یادداشتی به قلم سید عطاءالله مهاجرانی است که در آن آمده: آیت الله خامنه‌ای در سخنرانی اخیرشان به مناسبت، روز معلم و گرامیداشت یاد شهید عزیز استاد مطهری، به این نکته توجه داده‌اند که معلمان بایستی دانش آموزان را ایران دوست، تربیت کنند. سخن بَعدی یعنی تبدیل ایده، به خط‌مشی و برنامه این است که چگونه؟ مثلا ما اگر به فرزندمان توصیه کردیم که غذای سالم بخورد، او می‌بایست طعم غذای سالم را چشیده باشد و رنگ و روی آن را دیده باشد.

یکی از نگرانی‌هایی که در زمانه ما در فضای مجازی و بین خانواده‌هایی که دغدغه ایران را دارند، موج می‌زند، همین موضوع است. گاه جوانان در باره ایران مطالبی را مطرح می‌کنند، که شما حیرت زده برجای می‌مانید، که عجب: مگر این‌ها ایرانی نیستند؟ ببینید شاهدش همین روزا از غیب رسید، مدیر محترمی که از «ایران» تلقی روشنی ندارد و به اشاره یا صراحت و یا به هر حال می‌گوید: «ممکن است ناچار شویم برای حل بحران صندوق‌های بازنشستگی خوزستان را بفروشیم.» این سخن کسی است که از ایران دریافت دقیقی ندارد. اگر داشت اصلا تصور فروش بخشی از سرزمین در ذهنش پدیدار نمی‌شد.

به نظر من کوتاه‌ترین و مؤثرترین و زیباترین راه آموزش و تربیت جوانان، که ایران را دوست بدارند، ترویج و تبلیغ شاهنامه فردوسی است! با خوشوقتی بسیار در همایش هویت ایرانیان در دانشگاه شیراز که در روز سه‌شنبه و چهارشنبه هفته پیش برگزار شد، امام جمعه محترم شیراز آیت‌الله دژکام سخنرانی بسیار دقیق و پرلطف و هوشمندانه‌ای در باره تبیین هویت ایرانی از نگاه فردوسی و شاهنامه مطرح کردند. به این نکته هم توجه دادند که اگر می‌خواهیم جوانان ما هویت ملی و ایرانی داشته باشند، می‌بایست شاهنامه بخوانند. ببینید، دیگران برای پاسداری از تاریخ و فرهنگ خود، چگونه دانش‌آموزان و دانشجویان را با مفهوم تاریخ و تمدن و فرهنگ خویش آشنا می‌کنند.

باید در کتاب‌های درسی ما، به ویژه در دوران ابتدایی و دبیرستان، آموزش شاهنامه بسیار پر‌رنگ‌تر از وضعیت کنونی داشته باشد. صدرالمتالهین از فردوسی در اسفار خود با عنوان: «فردوسی قدوسی» نام برده است، دنیایی در این تعبیر و در این عنوان فشرده شده است. مثل همان که سیبستانی را در دانه سیبی می‌دید. در دوران کودکی ما، در بسیاری خانه‌ها شاهنامه یا خلاصه شاهنامه دیده می‌شد.


بیشتر بخوانید: مهاجرانی: صدای اعتراض را دقیق گوش کنیم


در قهوه‌خانه‌ها بساط جذاب شاهنامه‌خوانی بر پا بود، گاه در مراسم شاهنشاه خوانی هزاران نفر شرکت می‌کردند و در مراسم سهراب‌کشان زنان طلای خود را به پای مرشد می‌ریختند و مرشد می‌گفت: «بشارت بر شما که من قدر این اشک‌ها را می‌دانم و این طلا‌ها صرف کمک به نیازمندان می‌شود و تکه‌ای از آن به زندگی من راه نمی‌یابد.» رضوان و رحمت خداوند بر استاد استادان روانشاد دکتر اسلامی ندوشن که ایران را دوست داشت و نوشت: «چگونه ایران را دوست بداریم.» و نیز نوشت: «ایران را از یاد نبریم!» و به حق شاهنامه فردوسی را «ایران نامه» می‌خواند که حقیقتا چنین است، اگر ایران محور و مرکز شاهنامه نبود که رستم دستان بر کاووس شاه بی مغز نمی‌خروشید و فریاد نمی‌زد:

چرا دارم از خشم کاووس باک

چه کاووس پیشم چه یک مشت خاک

و اما! روحانیت ما هم به دلیل نقشی که در حاکمیت بر ایران پیدا کرده، بیش از همه سزاوار آشنایی با شاهنامه است! اگر ایران را دوست داریم، اگر نگران هویت ملی هستیم. اگر نگران فردای نسل نو می‌باشیم، با شاهنامه بلکه ایران‌نامه زندگی کنیم!

منبع: روزنامه اعتماد
ارسال نظر