اقتصاد۲۴ - مطالعۀ اخیر دربارۀ کشتهشدن پلنگها عدد بزرگی از کشتار این گربهسان نشان میدهد. این مطالعه نشان میدهد که در یک بازۀ ۱۳ ساله، هر سال ۳۲ پلنگ کشته شده است که فقط اخبار تعدادی از این کشتارها راه به رسانهها مییابد. یعنی هر ماه تقریباً سه پلنگ کشته میشود. این عدد، فقط از جنبۀ علایق فردی یا حرفهای اهمیت ندارد، بلکه این میزان تعارض بین جامعه و یک گونه، حکایت از مسائلی دیگر دارد.
به گزارش پیام ما، به نظر میرسد بیشتر پلنگهایی که شکار میشوند، نه از روی تفریح یا بهدستآوردن پوست، که بهدلیل رفع تعارض کشته میشوند. وجود دام اهلی در زیستگاههای طبیعی مهمترین علت تعارض و حذف پلنگ از طبیعت است. بهعلاوه، وجود جادههای دسترسی در دل زیستگاهها احتمال تصادفات جادهای پلنگ را افزایش میدهد و از سوی دیگر دسترسی آسانتر افراد برای شکار مستقیم این گونه را فراهم میسازد.
اگر بخواهیم تنها موضوع تعارض دام اهلی و پلنگ را بررسی کنیم، پای اقتصاد خرد روستایی و عشایری به موضوع باز میشود. سرمایۀ اصلی این گروه از جامعه، دام اهلی است و طبق قانون، دامداران اجازه دارند تا دام خود را با مجوز سازمان منابع طبیعی، در مراتع به چرا ببرند و برای نگهداری دام نیز آغل احداث کنند. تعارض همینجا بهوجود میآید. ساده است که بگوییم برای حفظ پلنگها باید جلوی صدور پروانههای چرا گرفته شود! در این صورت بخشی از جامعه باید به فکر شغل دیگری برای خود باشد و از طرفی تولید گوشت قرمز در کشور نیز با مشکل روبهرو خواهد شد. آنهم درست در شرایطی که افزایش قیمت گوشت قرمز، انگیزه برای پرورش دام را افزایش داده است. از سوی دیگر موضوع بیمۀ دام و بیمۀ پلنگ چندسالی است که در کشور مطرح شده. افزایش تعارضات بین پلنگ و دام اهلی در کنار تورم و شرایط اقتصادی کشور، عملاً موضوع بیمه را منتفی کرده است؛ خصوصاً اینکه دامداران مجبورند برای اثبات مدعای خود دربارۀ حملۀ پلنگ به دام، شواهدی مشخص از جمله لاشۀ دام کشتهشده را به کارشناس بیمه ارائه کنند. گاهی چنین چیزی ممکن نیست، چون پلنگ طعمه خود را از دسترس افراد خارج میکند. یا آنکه محل وقوع حمله پلنگ به دام مکانی است که دسترسی به آن دشوار است.
به نظر میرسد راهحلهای میانی مانند ایمنسازی محل نگهداری دام اهلی، در کنار ممیزی دقیق مراتع، همچنین سرمایهگذاری برای توسعۀ دامداریهای متمرکز و مواردی از این دست، یکی از راههای حفظ پلنگها باشد.
پلنگ بزرگترین گربهسان ایران و یکی از پنج گوشتخوار بزرگ طبیعت کشور ماست. وجود تعارض بین مردم و پلنگ، نمود بیرونی مسائل متعدد دیگری است که کمتر به چشم میآیند. از افزایش دام اهلی و تا پایینآمدن کیفیت مراتع و چراگاهها گرفته تا بیاعتمادی دامداران و مردم محلی به دولت دربارۀ رفع خسارت حملۀ حیوانات وحشی. کشتهشدن ۱۰۰۰ پلنگ در ۱۳ سال، بهمعنای عمق تعارضات جامعه با عرصههای طبیعی، پلنگ و سایر گونههای حیاتوحش است. در چنین شرایطی است که مالباختگان، خود دست به اسلحه میبرند و (به زعم خود) عدالت را اجرا میکنند. نتیجه این میشود که پلنگها بیصدا کشته میشوند.
به گزارش پیام ما، زخمیشدن یک پلنگ در تله در هرمزگان، کشتهشدن پلنگ دیگری توسط یک دامدار در شمال کشور و دهها مورد دیگر فارغ از آنکه نشان میدهد تعارض جامعه محلی با این گونه محدود به یک عرصۀ جغرافیایی نیست، بخشی از آمار حذف این گونه را نیز برای پژوهشگران روشن میکند. بااینحال، براساس پژوهشهای انجامشده، این موضوع روشن میشود که آمار قطعی پلنگهای کشتهشده به میزانی نیست که در رسانهها به آنها اشاره میشود و تلفات این گونه بیشتر از تعدادی است که روی خروجی رسانهها قرار میگیرد.
«محمود صوفی»، پژوهشگر دانشگاه «گوتینگن» آلمان و همکارانش مطالعهای را براساس دادههای جمعآوریشده توسط محیط بانان دربارۀ برآورد کشتار غیرمجاز پلنگ در سراسر ایران انجام دادند. آنها در این مطالعه رابطۀ بین تراکم دام، تراکم طعمۀ وحشی و کشتار غیرمجاز پلنگها را بررسی کردند.
بهرهبرداری خارج از ظرفیت یکی از تهدیدهای اصلی تنوع زیستی در بسیاری از مناطق جهان است. این شیوۀ بهرهبرداری، گونههای زیادی را در سراشیب انقراض قرار داده است که از نمونههای آن میتوان به گوشتخواران بزرگجثه اشاره کرد. جمعیت این دسته از گونهها بهواسطۀ حضورشان در عرصههایی که تحت فشار جامعۀ انسانی است، رو به کاهش گذاشته است. از جمله این فشارها میتوان شکار غیرمجاز (شکار با اسلحه، تلههای سیمی، مسمومیت) یا مرگومیر گوشتخواران در جادهها را برشمرد. از آنجا که در حال حاضر بیش از یکسوم مساحت زمین درگیر فعالیتهای مرتبط با دامداری است، کشتار گوشتخواران بهواسطۀ درگیری انسان و حیاتوحش که درنهایت به کشتار غیرمجاز منجر میشود، به امری معمول بدل شده است.
مدیریت شکار غیرمجاز
بهطور کلی محیط بانان وظایف چندگانه دارند. هدایت بازدیدکنندهها و توریستها، سرشماری حیاتوحش، پاسخ به تعارضات انسان و حیاتوحش، گشت و پایش و همچنین نظارت بر رعایت قوانین از جمله مواردی است که محیط بانان در قبالش مسئولیت دارند. بااینحال بهدلیل فشار شکار غیرمجاز در بیشتر مناطق حفاظتشدۀ آسیا و آفریقا فعالیتهای محیط بانها عمدتاً به نظارت بر عدم رعایت قوانین و اعمال مجازات بر قانونشکنان متمرکز شده است. برای مثال در ایران، محیط بانان بهصورت روزانه در اطراف پاسگاههای محیط بانی گشتزنی و به شکل منظم کشفیاتشان از جرائم مرتبط با حیاتوحش را در کنار مشاهداتشان از حیاتوحش مستند و گزارش میکنند. جمعآوری چنین دادههایی علاوهبر هزینههای لجستیکی، هزینههای انسانی بالایی دارد، گاه محیط بان زخمی میشود و در مواردی حتی شاهد مرگ آنها هستیم. همین موضوع است که بهرهگیری حداکثری از این دادهها را برای کمک به هدایت تلاشهای حفاظتی، ضروری میسازد. البته مسئلۀ درگیری محیط بانان و قانونشکنها تمرکز این مطالعه نبوده است.
مناطق دور از دسترس و عدم شناسایی تلفات
یکی از اصلیترین چالشها در مدیریت فعالیتهای مرتبط با شکار غیرمجاز دشواری محاسبۀ دقیق تعداد جانوران شکار شده است. از آنجا که شکار غیر مجاز ماهیت پنهان دارد و بهصورت مخفیانه رخ میدهند، ردیابی آن بسیار دشوار میشود. شکارچیان غیرمجاز اغلب رد محدودی از خود بهجای میگذارند و اغلب در مناطقی میتوانند از سوی محیطبانان کشف و شناسایی شوند که در حیطۀ اقدامات قانونی و نظارت قرار داشته باشند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که شکار غیرمجاز به ویژه در مناطقی که گشتهای کمتری در آنجا اجرا میشود و یا در مناطقی که فاقد اقدامات اجرایی هستند کشف و شناسایی نشوند. ازاینرو توجه ویژهای برای تعیین میزان دقیق حیوانات شکارشده بهشکل غیرمجاز با استفاده از رویکردهای آماری که تشخیصهای ناقص را محاسبه میکند مورد نیاز است، زیرا دانستن تعداد مرگومیر جانوران برای مدیریت حیاتوحش ضروری است.
این مطالعه به این پرسش پاسخ میدهد که چطور از اطلاعات پایش و گشتزنی جمعآوریشده توسط محیط بانان میتوان برای تعیین کمیت شدت شکار غیرمجاز سالانۀ پلنگ در ایران استفاده کرد؟ برای انجام این کار مجموعهای از مدلهای آماری نوین بهره گرفته شده است که تعداد شکارها و رویدادهای ردیابی و مشاهدهشده را با تعداد شکارهایی مشاهده نشدهای که بهواسطۀ ردیابی ناقص کشف نشدهاند، مرتبط میکند. در این مطالعه علاوهبر محاسبۀ سالانۀ تعداد پلنگهای کشتهشده، تأثیر عامل تراکم دام و فراوانی طعمۀ وحشی بر شکار غیرمجاز پلنگ در طول دورۀ مطالعه نیز بررسی شده است.
جادهها و سهولت دسترسی برای شکار
این مطالعه با همراهی گروهی از دانشگاه گوتینگن آلمان، مرکز علوم محیط زیستی شرقی، داروین استرالیا، دانشگاه هومبولت برلین و دانشگاه شهید بهشتی انجام شده و از اطلاعات جمعآوریشدۀ محیط بانان دربارۀ شکار غیرمجاز پلنگ در مناطق حفاظتشده و غیرحفاظتشده بهره گرفته شده است. استفاده از چنین دادههای (پایش) جمعآوری شدهای در یک بازۀ زمانی در سطح کشور نادر است. نتایج این پژوهش که یک دورۀ ۱۳ ساله (۱۳۹۸-۱۳۸۶) را شامل میشود نشان میدهد که در این دورۀ زمانی بیش از ۱۰۰۰ پلنگ، یعنی بهطور متوسط سالانه ۳۲ پلنگ در ایران بهشکل غیرمجاز کشته شدهاند. این مطالعه چند عامل کلیدی انسانی را شناسایی کرده که بر کشتار غیرمجاز پلنگها اثرگذار بوده است:
اول: میان تعداد مورد انتظار کشتار پلنگ با تراکم دام رابطۀ مثبتی وجود دارد؛ به این معنا که هر چه تراکم دام بیشتر، کشتار پلنگها هم گستردهتر و بیشتر.
دوم: مطالعه بسامد بالاتری از رویداد کشتار پلنگ در مناطق حفاظتشدۀ بزرگتر شناسایی کرد. مناطق حفاظتشده بزرگتر ممکن است جمعیت بیشتری از پلنگ را در خود جای دهند و درنتیجه، این موضوع منجر به شمار بیشتر مرگومیر آنها میشود.
سومین موردی که نویسندگان این مطالعه بهدست آوردند این بود که آنها دریافتند بیشترین فراوانی شناساییشده از کشتار پلنگها در مناطقی با جادههای بیشتر بوده است.
نگارندگان معتقدند ابزار آماریای که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است، میتواند دربارۀ سایر گونههای حیاتوحش در مناطق مختلف و دادههای مرتبط با پایش آنها مؤثر باشد.