اقتصاد۲۴- اگر طی چهار روز اخیر به شهر رشت سفر کرده باشید، احتمالا در جاده بین دو منطقه رستمآباد و امامزاده هاشم با دود وسیعی که از قلب جنگلهای اطراف به آسمان رسیده، مواجه شدهاید. به گزارش فراز، دودی که از قلب موزه طبیعی ایران، از قلب میلیونها سال قدمت و پیشینه برخواسته و در سایه بیکفایتی مسئولان، به چشم زیستبوم ایران و ساکنان آن خواهد رفت.
هرکدام از ما، بارها اخباری از سوختن جنگلهای ایران شنیدهایم، اما هرمرتبه مانند بار اول از این خبر سوختهایم. ۴۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی بیش از ۵ روز است که در کام آتش و دود هستند؛ این را مدیرکل منابع طبیعی استان گیلان میگوید. سربند سبز شمال کشور که طی سالهای گذشته از تصرفهای غیرمجاز، بهرهبرداریهای بیشمار، آتشسوزیها، قطع درختان در راستای حصارکشی زمینهای تصرفی، تامین سوخت و مصالح ساختمانی کم زخم نخورده است و نابودی هرساله بخش عظیمی از آن، رفته رفته دارد به عادت بدل میشود. موزه طبیعی ایران با ۲۵ تا ۵۰ میلیون سال قدمت (دوره پالئوژن) اما، همانند دیگر داشتههای ملی، از نخبگان تا منابع طبیعی و تاریخی، هنوز به عنوان یک ثروت ملی، حامیان و حافظان دلسوز و مسئولیتپذیری در اطراف خود نمیبیند. تنها سازمانهایی با برچسبهای محیطزیست مسئول معرفی میشوند که گویی فقط یاد گرفتهاند با انداختن توپ در زمین یکدیگر، از پذیرش مسئولیت نابودی جنگلها شانه خالی کنند.
بیش از ۳۲۰۰ گونه گیاهی، ۴۴ درصد از آوندداران کل کشور، حدود ۲۹۰ گونه پرنده، بیش از ۵۸ گونه پستاندار از جمله پلنگ ایرانی در این جنگلها زیست میکنند. زیستگاهی که تکانههای پیشین در آن، حدود ۵۰ درصد از جانواران این جنگلها از جمله ببر کاسپین را نیز منقرض کرده است. جنگلهایی که روزگاری پیش از این، نزدیک به ۴ درصد کل مساحت ایران یعنی حدود ۵۵ هزار کیلومترمربع بود، اما طی سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۷۹ تا نصف این آمار به نابودی رسید. نابودی که هنوز هم ادامه دارد.
از علل طبیعی و انسانی آتشسوزی بسیار گفتند و شنیدیم. از اظهارات سازمانهای دولتی که سهلانگاری، خطای انسانی و تا وضعیت آب و هوا را از دلایل مهم آتشسوزی عنوان میکنند تا منابع محلی که قاچاق چوب را عامل حریق این جنگلها میدانند. از طرفی رویکرد منابع طبیعی نسبت به اراضی دارای پوشش گیاهی و درخت سبب شده که روستائیان، بخشی از زمینهایی که مدعی مالکیت اجدادی آن هستند را از دست بدهند. زمینهایی که بهای آن حال، نه ماهانه که هفتگی بالا میرود و برای افرادی که معاششان از طریق کشاورزی میچرخد دست به هرکاری برای حفظ آن بزنند، حتی اگر آن کار، روشن کردن آتش در زمینهای پدریشان برای تصاحب مجدد آن از منابع طبیعی باشد. اما مقصر کیست؟ کوهخواران و زمینخواران که خوان نعمتی از رانت برایشان پهن است تا هر نقطهای از این مرز و بوم را که میخواهند تصاحب کنند؟ مردمی که از ترس بیارزش شدن پولشان، به خرید ملک و زمین رو میآورند؟ منابع طبیعی که تلاش میکند منابع طبیعی که در زمین اجدادی روستائیان قرار گرفته را به هر نحو حفظ کند؟ یا روستایی کشاورزی که تمام سال تلاش میکند تا محصولش را در انتهای فصل بفروشد، اما اقتصاد بدون پشتوانه و تورم افسارگسیخته، بلایی به روزش میآورد که هنوز محصولش را برداشت نکرده، محبور شود آن را به فروش بگذارد و زمانی که فصل برداشت به پایان میرسد، او میماند و حاصل یک سال زحمت بدون اندوخته؟
فعالان محیط زیست هشدار دادهاند که با ادامه روند کنونی، تا ۵۰ سال آینده تمامی جنگلها و در ۸۰ سال آینده تمامی مراتع ایران نابود خواهند شد. مساحت جنگلهای هیرکانی در چند دهه گذشته به نصف کاهش پیدا کرده و هر سال هزار هکتار از جنگلهای هیرکانی نابود میشوند. در این راستا رئیس سازمان مدیریت بحران کشور نیز سال گذشته به ایسنا گفت که حدود ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی طی ۵ سال گذشته طعمه حریق شده است. همچنین طبق تحقیقات مرکز پژوهشهای مجلس، تقریباً ۱۰ درصد آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور توسط عوامل طبیعی مانند برخورد صاعقه و آذرخش و خودسوزی جنگلها در اثر وزش بادهای گرم به وقوع میپیوندد، ولی در بیش از ۹۰ درصد آتشسوزیها، عامل انسانی به صورت عمدی مطرح است.
آماری که نشان میدهد وضعیت از آنچه تصور میکنیم جدیتر است. آماری که علیرغم اخبار اخیر مبنی بر تلاش برای اطفای حریق در جنگلهای هیرکانی، باز هم آب روی آتش نگرانی برای موزه طبیعی ایران نمیریزد. میان تمام شادیها و غمها و داغها و فراخوانها، رواست فریادی مسئولانه و دستی ناجی برای کمک به زیستبوم ایران نیز بلند شود؛ که بحران محیطزیست ایران جدی و در آستانه رسیدن به مرحله فروپاشی است.