اقتصاد۲۴- «اروت» روستایی کوچک در حوالی دهستان چهاردانگه است که این روزها به واسطه برداشت خاک از آببندان یا برکه روستا در صدر اخبار منابع طبیعی و محیط زیست کشور قرار گرفته است. خبرهای جسته و گریخته با تیترهایی مانند قاچاق خاک جنگلهای هیرکانی، سوداگران به جان جنگلهای هیرکانی افتادهاند و مانند آن همه جا به گوش میرسد. اما حقیقت آنچه در این برکه کوچک رخ میدهد، چیست؟
در مسیر دسترسی به «اروت» و برکه معروفش که اهالی بومی آن را «اُندون» میخوانند علاوه بر مناظر حیرتانگیز البرز شرقی، طبیعت بکر و پاکیزه خودش را نشان میدهد. از جاده اصلی کیاسر به سمت مسیر خاکی روستا که میپیچیم از هیچ زبالهای در حاشیه جاده خبری نیست. اینجا البرز دست نخورده مانده است. دور از دسترس بودن، گردشگران و تبعات آن یعنی زباله و تخریب را به اینجا نیاورده است. موضوعی که برخی اهالی آن را عامل حفظ روستا و گروه دیگر از آن به عنوان عامل عقبماندگی یاد میکنند. درباره لایروبی و لایهبرداری از خاک «اُندون» هم به همین ترتیب جامعه دیدگاههای مختلف است، موافقان معتقدند برکه باید ساماندهی شود و مخالفان میگویند این توسعه را نمیخواهیم.
با داوود، رضا و وحید از اهالی روستا همراه میشویم. برکه که گویی از گذشتههای دور در همکاری میان انسان و طبیعت به وجود آمده است ساز و کار پیچیدهای دارد و چونان یک اسفنج بزرگ عمل میکند. در مسیر برکه به جادهای برمیخوریم که از سه سال پیش برای جابهجایی ادوات و ماشین آلات لایروب، در دل جنگل ایجاد شده است. گرچه ادعا میشود این جاده در گذشته زده شده، اما هنوز سیم خاردار و پایههایی که منطقه را محصور میکرد و برای ورودی جاده بریده شده، کمی آن سوتر از ورودی جاده افتاده است. تا رسیدن به برکه جای جای گودالهایی از گل است که اهالی آن را «خی استر» یعنی گودالهایی که خوکها برای غلتیدن در گل از آن استفاده میکنند، مینامند.
سطح برکه یا آببندان شبیه بستری از اسفنج نرم است که جای جایش درختان بید مشک و توسکا روییدهاند. با هر قدم که در بستر آببندانی که این روزها آبش را برای انجام لایروبی تخلیه کردهاند بر میداری انگار فنری زیر پایت میخواهد تو را از هوا بلند کند، زیر پا خاک سفت نیست. بلکه سطحی سیاه رنگ، غنی از خاک، خاک برگ، ریشه گیاهان و جانوران خاکزیست دارد که به گفته کارشناسان غنایی مشابه کودهای موسوم به کمپوست را دارا است. اهالی معتقدند سنگ در این خاک، سبز میشود و میروید. تراکم بالای پوشش گیاهی، خلاف آنچه از سوی موافقان اعلام شد خود موید حاصلخیزی این خاک است.
این بستر اسفنجی آب را مانند دالانی از حفرههای کوچک به دام انداخته و نه فقط سفره آب زیرین خود را تامین میکند، بلکه محل تغذیه چشمههای پایین دستش نیز به شمار میرود. در واقع شبیه سدی پوشیده است که با کمترین تخریب و آلودگی آب را حفاظت میکند. در زمان بازدید ما از برکه، باران شدیدی میبارد، برکه این آب را از زیر زمین به سمت چشمهها هدایت میکند و از بروز روانآب و سیل جلوگیری میکند.
داوود یکی از اهالی روستا و همراه ماست. او میگوید: آببندان برای ما بسیار اهمیت دارد چرا که حیات روستای ما در گرو آن است. در گذشته که بارندگی و وضعیت آبی بهتر بود اهالی با آب همین برکه شالیکاری میکردند. حالا هم خدا را شکر کسی در روستا، مشکل آب ندارد. میگویند باید آببندان را لایروبی کنیم. چرا باید یک موهبت خدا داده را دستورزی و درختانش را قطع کنند یا پوشش گیاهیاش را از بین ببرند؟ میگویند اینجا نه درختی است و نه جانوری زندگی میکند. در حالی که ما از زمینهای کشاورزیمان شاخ گوزن برمیداریم. همین گودالهای خوک را میبینید این را هم انکار میکنند و میگویند در این منطقه چیزی نیست.
او ادامه میدهد: سه سال پیش آمدند و بخشی از برکه را تخریب کردند. این پوشش گیاهی و خاکی که بیشتر آببندان را تشکیل داده است حدود ۹ متر عمق دارد. جلویش را گرفتیم، اما دوباره روز از نو و روزی از نو! میگویند توسعه را برایتان به ارمغان میآوریم اگر ما این توسعه را نخواهیم باید چه کسی را ببینم.
رضا یکی از جوانهای روستا است. او هم میگوید: ما در این روستا مشکلات زیادی داریم دولت به هیچ یک از آنها رسیدگی نمیکند. کمتر از ۱۰ کیلومتر مسافت روستا از جاده اصلی است، اما خودتان که آمدید و دیدید این مسافت را چهل دقیقه طی میکنیم، چون جاده خراب است. در روستا یک مدرسه ابتدایی داریم و بچههایمان که بزرگ میشوند یا باید به مدرسههای شبانهروزی بروند یا ناچاریم به شهر مهاجرت کنیم. هیچ امکانات بهداشتی و درمانی نداریم. چند وقت قبل کسی را در روستا از دست دادم فقط به این دلیل تا رساندنش به بیمارستان زمان زیادی صرف شد. زن زائو در روستای ما اگر برایش اتفاقی بیفتد امکان سریع رساندنش به دکتر را نداریم. این همه مشکل و مسئله، اما دولت فقط میخواهد برکه ما را لایروبی کند و برایش مجوز بهرهبرداری از خاک را صادر کرده است.
رضا خاطرهای از جوانی تعریف میکند که سه سال قبل جانش را از دست داد. او میگوید: لودرها را آورده، درختها را قطع کرده و جاده جدید ساخته بودند. هر روز کامیون کامیون خاک از روستا خارج میشد و اعتراض اهالی هم بی فایده بود. تا اینکه یکی از افراد یک بیل مکانیکی را آتش زد. مامور آمدند و آن جوان از ترس دستگیری به جنگل زد. در سرما سه روز و سه شب در جنگل ماند و عاقبت جسدش پیدا شد. اما هنوز هم دستبردار نیستند. هنوز هم اهالی را با مامور و پاسگاه تهدید میکنند.
حق با اهالی روستا است در زمان عکاسی ما از منطقه هم نگهبانهای مستقر در کنار برکه، ما را با خبر کردن مامور تهدید کردند و بعد شروع به گرفتن فیلم و عکس از چهرههای ما کردند. کار که از این حرفها گذشت نوبت خبرکردن نگهبان تبر به دست رسید.
پس از بازدید پرچالش از منطقه، میهمان خانه کربلایی حیدر شدیم. کربلایی بزرگ اروت است. کربلایی پس از چیدن سفره عصرانه میگوید: اندون از زمان پدران پدران ما بوده. برکهای طبیعی که ما با لولههای سفالی از آن آب را به زمینهایمان میرساندیم. این لولهها هم کار پدر پدر ما هم نیست خیلی قدیمتر از این حرف هاست. پدربزرگ من یادش نبود اینها را چه کسی و چه زمانی ساخته است. اینجا مردم با مشکلات زیادی زندگی میکنند. برای همین جاده من بارها رفتم و آمدم تا همین جاده خاکی را ساختند. اما کسی نمیآید کار دیگری برای این مردم انجام دهد.
کربلایی ادامه میدهد: میگویند خود مردم خواستند. کشاورزان خواستند. بیایید بپرسید چند نفر خواستهاند. عدهای هم که موافق بودند وقتی فهمیدند ماجرا این است که خاک ما را بردارند ببرند، مخالف شدند. طومار جمع و امضا کردند. شما میگویید سه سال قبل، چهار سال قبل گروهی از مردم میخواستند حالا نمیخواهند باید برای مسئولان توبهنامه امضا کنند؟ روزی که لودرها را آوردند نگفتند قرار است درختها قطع و در برکه کانالهای عمیق حفر کنند. آنها درختها را قطع کرده و تا به برکه جاده جدید کشیدند، اما جاده دسترسی به روستا را درست نکردند در کجای جهان این کار منصفانه است؟
بیشتر بخوانید: مردم در انتظار بازگشت آشوراده به مردم
کربلایی فکر میکند این حق مردم است که نخواهند از توسعهای که دولت پیشنهاد میدهند استقبال کنند. او میگوید: نمیگذارند ما حرف بزنیم. دوران ارباب و رعیتی شده است. نمیتوانیم برای خودمان تعیین تکلیف کنیم. به یک نفر امتیاز گاز میدهند به چند خانه این امتیاز را نمیدهند، باز به دو خانه پایین ترش گاز میرسد. اینکه برنامهریزی نیست. من دیگر مریض شدهام و راه رفتن برایم سخت است. ولی خواستم حتما شما را ببینم و بگویم این حرفهای مرا به هر کجا میتوانید برسانید. بگویید ما برکهمان را همین طور که هست میخواهیم کسی نمیتواند به آن دست بزند، درختها را قطع کند و خانه حیوانات را از بین ببرد.
دهیار روستا نظری متفاوت از اهالی دارد. او معتقد است لایروبی آب بندان به نفع روستاست و در نهایت به توسعه گردشگری در منطقه منجر میشود. سید رضا حمیدی میگوید: این کار را دولت برای توسعه و افزایش ظرفیت آببندان مصوب کرده است و در آن هیچ اقدام غیر قانونی اتفاق نمیافتد. خود منابع طبیعی که الان اعلام میکند با این کار مخالف است چند سال قبل موافق بود.
سید رضا حمیدی ادامه میدهد: این همه جنجال برای اینکه کسی میخواهد خیری به منطقه برساند بیفایده است. من برای این ّاندان کتابچه طرح نوشتهام. میدانید اگر گردشگری در این منطقه توسعه پیدا کند چقدر در وضعیت اقتصادی مردم موثر خواهد بود؟ آدمهایی که با این طرح مخالفت میکنند به نفع خودشان فکر میکنند نه منفعت همه.
او این موضوع که بیشتر اهالی روستا با اجرای عملیات لایهبرداری و خاکبرداری مخالفند و آن را طرحی خلاف حفظ محیط زندگیشان میدانند را رد میکند.
حالا میان موافقان و مخالفان طرح دعوا بر اثر این است که چرا دولت باید مجوز بهرهبرداری از خاک جنگلهای البزر، آن هم منطقهای که جز یکی از لکههای ثبت شده در پرونده ثبت جهانی هیرکانی است را صادر کند. مجوزی که از سوی سازمان صنعت، معدن و تجارت مازندران صادر شده است. درست در زمانی که ما در حال بازدید از روستا و برکه هستیم خودروی مدیرکل صمت مازندران در مسیر تهران تصادف میکند و امکان گفتگو با او موقتا سلب میشود. با این همه، حسینقلی قوانلو، دبیرکل سابق که مجوز در زمان مدیریت او صادر شده با تاکید بر اینکه دو ماه است بازنشسته شده و دیگر مسئولیتی ندارد در خصوص این مجوز به ما میگوید: از آنجایی که خاک آببندانها به عنوان ماده معدنی در نظر گرفته میشود این مجوز را سازمان صمت صادر میکند. اما این به معنای دخالت مستقیم ما نیست. آببندان یا در تولیت جهادکشاورزی است و یا در تولیت شرکت آب منطقهای. هر یک از این دو دستگاه بسته به نیاز خود به ما اعلام میکنند که قرار است لایروبی یا خاکبرداری از آببندان انجام شود و سازمان صمت براساس این درخواست موظف به صدور مجوز است.
تا زمان تنظیم گزارش «پیام ما»، پاسخی از سوی شرکت آب منطقهای مازندران داده نمیشود. اما بررسیهای پیام ما نشان میدهد مراحل انجام مزایده برای واگذاری امتیاز بهرهبرداری از خاک این آببندان، به شکل قانونی انجام شده است آنچه مورد انتقاد گروهی از کارشناسان است برگزاری مزایده بدون استعلام از منابع طبیعی و سازمان حفاظت محیط زیست برای در نظر گرفتن ملاحظات محیط زیستی است.
صادرات صحت ندارد فروش داخلی است
محمد احمدی نماینده پیمانکار اجرای این طرح هم در گفتگو با «پیام ما» تاکید میکند که همه مجوزهای لازم را گرفته و هیچ اقدام غیرقانونی انجام نداده است. او میگوید: من فکر میکنم بیشتر این جنجالها از سوی شرکت رقیب انجام شده است. در فضای مجازی بارها به ما گفتند سودجو و سوداگر. اما ما اقدام غیرقانونی انجام ندادهایم. در حال حاضر را هم طرح را به این دلیل که به حکمیت سپردیم تعلیق کردیم.
او ادامه میدهد: تاکنون بیش از بیست میلیارد تومان هزینه کردهایم. ما کار غیرقانونی انجام ندادهایم پس چرا از موضع خود عقب بنشینیم.
نماینده پیمانکار در مورد شنیدههایی مبنی بر صادرات این خاک به کشورهای اروپایی میگوید: این موضوع صحت ندارد چرا که این امر غیرقانونی است و کسی اجازه خروج خاک از کشور را ندارد. این خاک برای فروش برداشت میشود و در صورت برداشت اگر این جنجال تمام شود به مصارف گلخانهای و همین طور پرورش قارچ میرسد.
احمدی در خلال صحبتهایش تاکید میکند به این موضوع نگرشی یک جانبه شده و تا این لحظه رسانهها صحبتهای آنان را نشنیده یا سراغی از آنان نگرفتهاند. او به نکته دیگری نیز اشاره میکند که بخشی از دلایل نگرانی فعالان محیط زیست است. او میگوید: در حقیقت آنچه ما از برکه برداشت میکنیم آن تصور معمول شما از خاک نیست. بلکه چیزی است مخلوط از بقایای جانوری و موجودات زندهای که در برکه زندگی میکنند و پوشش گیاهی مانند برگ درختان است.
او در مورد درختان روییده بر بستر منحصر به فرد این مخزن نگهداری آب میگوید: آب برکه تخلیه شده و درختان روییدهاند و با آبگیری دوباره از بین میروند. درست است ما به به درآمد و سرمایهمان فکر میکنیم، اما این ایده هم در باره ما اشتباه است که به فکر طبیعتمان نیستیم. پیمانکار با اینکه وظیفهای نداشت به محلیها گفت برای توسعه اینجا اقدامی انجام خواهم داد، اما این همه هجمه و ماجرا، نتیجه آن است.
هیچ یک از دستگاههای متولی پاسخ روشنی نمیدهند. به نظر میرسد مجوز اولیه در یک عدم هماهنگی، یا براساس باور به بدون اشکال بودن این عملیات صادر شده است، اما تاکنون دو بار به حالت تعلیق درآمده است. گرچه پیمانکار میگوید تا کنون هیچ مجوزی برای صادرات گرفته نشده، اما برداشت به قصد فروش را هم تایید میکند که از دیدگاه اقتصادی طبیعی به نظر میرسد. آنچه غیرطبیعی است اینکه شرکت آب منطقهای چگونه در محدودهای در لکه ثبت جهانی که نه فقط ضوابط ملی که قوانین حفاظت بینالمللی بر آن حاکم است مجوز بهره برداری صادر کرده است و سازمانهای منابع طبیعی و حفاظت محیط زیست از سال نود و هشت تا کنون در برابر آن سکوت کردهاند؟ حالا کار به جایی رسیده است که یک طرف ماجرا باید بازی را ببازد یا پیمانکار یا مردم محلی؟ آیا دولت میتواند راهی بینابین برای این مناقشه پیدا کند؟
منبع: پیام ما