تاریخ انتشار: ۱۲:۱۱ - ۱۱ تير ۱۴۰۲

اصول و بلوک‌های سازنده در سواد رسانه‌ای

کارشناسان سواد رسانه‌ای درباره مجموعه‌ای از اصول که به عنوان بخشی از سواد رسانه‌ای مورد بحث قرار می‌گیرند به توافق نسبی دست یافته‌اند

اقتصاد۲۴- میلاد نوریان
(دانشجوی دکتری علوم ارتباطات)

یکی از موضوعاتی که در سال‌های اخیر در مطالعات رسانه با اقبال چشمگیری مواجه شده است، مبحث سواد رسانه‌ای است. در یک تعریف ساده و کلی سواد رسانه‌ای عبارت است از مهارتی که از طریق آن می‌توان رسانه‌ها و تولیدات آن‌ها را شناسایی کرد و صحت آن‌ها را تفکیک و راستی آزمایی کرد. در واقع افراد به کمک سواد رسانه‌ای می‌توانند از یک مخاطب منفعل در برابر رسانه‌ها به مخاطبی فعال تبدیل شده و سوگیری‌های احتمالی آن‌ها را تشخیص دهند. سواد رسانه‌ای به مخاطبان کمک می‌کند تعصبات و اطلاعات غلط موجود در رسانه‌ها را تشخیص دهند و آنچه در لایه‌های پنهان متون رسانه‌ای قرار دارد را شناسایی کنند.

اصول سواد رسانه‌ای

کارشناسان سواد رسانه‌ای درباره مجموعه‌ای از اصول که به عنوان بخشی از سواد رسانه‌ای مورد بحث قرار می‌گیرند به توافق نسبی دست یافته‌اند. یکی از اصول آن است که رسانه‌ها ساختگی‌اند و همه اموری که آن‌ها به نمایش می‌گذارند، منطبق با واقعیت نیستند و در واقع در روزگار واقعیت مجازی و شبیه‌سازی کامپیوتری، دیدن عین باور کردن نیست.

اصل دیگر آن است که نمایش‌های رسانه‌ای، بازسازی واقعیت هستند. این اصل به معنای درک این نکته است که میان شیوه ارائه وقایع به وسیله رسانه‌ها و شیوه درک این وقایع از سوی ما به عنوان مصرف‌کنندگان رسانه‌ها، یک رابطه قطعی وجود دارد. سومین اصل آن است که گروه‌های متفاوت پس از رویایی با محتوای رسانه‌ای یکسان، اجزای کاملا متفاوتی از همان محتوا را انتخاب، رد، حفظ. درک می‌کنند. اصل چهارم سواد رسانه‌ای به تجاری بودن محصولات رسانه‌ای اشاره دارد. به بیان صریح، اصل موضوع فقط جنبه مالی است و هر نوع درک واقعی از محتوای رسانه‌ها را نمی‌توان از زمینه اقتصادی و ضرورت‌های مالی محرک صنعت رسانه‌ها جدا کرد.
ایدئولوژیک بودن پیام‌های رسانه‌ای، یکی دیگر از اصول سواد رسانه‌ای است. تئودور سایزر در این زمینه می‌گوید: «تلویزیون به بزرگترین سیستم آموزشی و شکل‌دهنده اصلی فرهنگ تبدیل شده است که قدرتمندانه بر ذهن جوانان درباره نحوه آمریکایی بودن تأثیر می‌گذارد. درک ارزش‌ها و باور‌های اساسی که تلویزیون و رسانه‌ها تعلیم می‌دهند، نکته محوری در زمینه سواد رسانه‌ای است».

اصل دیگر به پیامد‌های سیاسی و اجتماعی پیام‌های رسانه‌ای اشاره دارد. این اصل به بررسی رابطه میان تصویر و تأثیر، محتوا و پیامد‌ها می‌پردازد واین که در عصر مصرف و مادی‌گری، تربیت معنوی فرزندان را چگونه بر عهده بگیریم. این اصل، مربوط به نحوه نمایش و شکل دادن، بازتاب و تقویت واقعیت توسط رسانه‌ها و یا درک مربوط به اینکه چه کسی یا چه چیزی (چه به صورت کمی یا کیفی) تفسیر شده است و این که کدام گروه‌ها و افراد در جامعه ما در این تصویر جایی ندارند و به آن‌ها نپرداخته‌ایم، است. تا حدی هم مربوط به این است که چه کسی، چگونه و چرا و با چه تأثیری شخص دیگری را تصویر کرده است و آن دیگری کیست. آخرین اصل سواد رسانه‌ای این است که هر رسانه، شکل زیبایی شناختی منحصر به فردی دارد. این اصل ما را قادر به درک ویژگی‌ها و مشخصات منحصر به فرد هر رسانه می‌سازد تا بتوانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و درک کنیم. (بلیغ، ۱۳۷۹: ۹۰ به نقل از انتخابی و رجبی، ۱۳۸۷: ۶۲-۶۳).

بلوک‌های سه‌گانه در سواد رسانه‌ای

جیمز پاتر استاد دانشگاه کالیفرنیا و نویسنده کتاب سواد رسانه‌ای سه بلوک سازنده برای سواد رسانه‌ای ترسیم می‌کند که عبارتند از: مهارت‌ها، ساختار‌های دانش و طرح شخصی.

بلوک اول: مهارت‌ها

در بخش مهارت‌ها او معتقد است سواد رسانه‌ای بر هفت مهارت خاص متکی است. این مهارت‌ها شامل: تحلیل، ارزیابی، گروه‌بندی، استقرا، قیاس، هم‌نهشت‌سازی و خلاصه‌سازی هستند. او تأکید می‌کند این مهارت‌ها خاص کار‌های سواد رسانه‌ای نیستند و ما در زندگی روزمره خود از خیلی جهات از این مهارت‌ها استفاده می‌کنیم. در واقع همه ما در کاربرد برخی از این مهارت‌ها توانایی داریم و به این علت چالش سواد رسانه‌ای این نیست که این مهارت‌ها را به دست بیاوریم؛ بلکه، این است در استفاده از هر کدام از این مهارت‌ها در مواجه با پیام‌های رسانه‌ای بهتر شویم.

در تعریف مختصری از این هفت مهارت رسانه‌ای می‌توان گفت: تحلیل عبارت است از شکستن یک پیام به اجزای معنادار. ارزیابی یعنی قضاوت درباره ارزش یک عنصر؛ قضاوت با مقایسه یک عنصر پیام با یک استاندارد انجام می‌شود. چرا که شواهد بسیاری هست که نشان می‌دهند مردم به سادگی و بدون انجام ارزیابی، نظراتی را که در پیام‌های رسانه‌ای می‌شنوند، قبول می‌کنند. گروه‌بندی یعنی تعیین اینکه چه عناصری به نحوی مشابه هم هستند یا تعیین اینکه یک گروه از عناصر چقدر با یک گروه دیگر از عناصر متفاوت هستند. استقرا به معنی استنباط یک الگو بر اساس مجموعه کوچکی از عناصر و سپس تعمیم الگو به همه عناصر مجموعه است. قیاس یعنی استفاده از کل برای توصیف جزء و این کار معمولا با استلال قیاس منطقی انجام می‌شود. هم‌نهشت‌سازی یعنی روی هم سوار کردن عناصر و ساخت یک ساختار نو. فرایند هم‌نهشت‌سازی از پیام‌های رسانه‌ای نوی ما استفاده می‌کند تا ساختار‌های دانش موجود ما را بازفرمول‌بندی، پالایش و به روزرسانی کند. در نهایت خلاصه‌سازی یعنی آفرینش توصیفی کوتاه، روشن و دقیق که اساس یک پیام را در شمار کمتری از واژه‌ها در قیاس با شمار واژه‌های پیام توضیح دهد. وقتی ما یک پیام رسانه‌ای را برای فرد دیگری توضیح می‌دهیم یا پیام را در ذهن خود مرور می‌کنیم، در حال استفاده از مهارت خلاصه‌سازی هستیم.

بلوک دوم: ساختار‌های دانش

دومین بلوک سازنده سواد رسانه‌ای ساختار‌های دانش است. ساختار‌های دانش مجموعه‌های اطلاعات سازمان یافته در حافظه ما هستند. اگر آن‌ها صرفاً توده‌های سازمان نایافته از واقعیت‌های تصادفی بودند، آنگاه چندان برای ما سودمند نبودند. اطلاعات را باید به دقت درون یک ساختار سازماندهی کرد تا به ما کمک کند الگو‌هایی را که جهان‌های ما را سازمان می‌دهند، ببینیم. ما از این الگو‌ها به عنوان نقشه‌هایی استفاده می‌کنیم که به ما می‌گویند از کجا اطلاعات بیشتری به دست بیاوریم و همچنین برای بازیابی اطلاعاتی که پیشتر در ساختار‌های دانشمان کدگذاری کرده‌ایم، کجا برویم. برای داشتن سواد رسانه‌ای باید ساختار‌های دانش نیرومند در پنج حوزه داشته باشیم: اثر‌های رسانه‌ها، محتوای رسانه‌ای، صنایع رسانه‌ای، جهان واقعی و خود. با داشتن دانش خوب در این پنج حوزه، می‌توان درباره جست‌وجوی اطلاعات، کار با اطلاعات و برساخت معنا از اطلاعات به نحوی که برای اهداف ما سودمند باشد، تصمیم‌های بهتری بگیریم. کسانی که گستره وسیعی از تجربه‌ها را در جهان واقعی دارند، یک پایه قوی‌تری برای فهم و لذت بردن از پیام‌های رسانه‌ای و تحلیل آن‌ها دارند. بدون داشتن ساختار‌های دانشی گسترده و منسجم هرگز نخواهیم فهمید چه کسی صاحب رسانه‌هاست و آن‌ها را کنترل می‌کند؟ چرا گونه‌های معینی از محتوا هرگز دیده نمی‌شوند، در حالی که گونه‌های دیگر پیوسته تکرار می‌شوند؟ این محتوا‌ها چه اثر‌هایی می‌تواند بر شما داشته باشد؟ در واقع با داشتن ساختار‌های دانش بسیار، می‌توان گستره وسیعی از مسائل رسانه‌ای را درک کرد و به تبغ آن می‌توان تصویر بزرگ را از اینکه چرا رسانه‌ها به این صورت هستند، دید.

بلوک سوم: طرح شخصی

سومین بلوک از بلوک سه گانه سازنده سواد رسانه‌ای، طرح شخصی است. برای ساختن و استفاده از مجموعه هفت مهارت رسانه‌ای در تولید ساختار‌های دانش سودمند، به یک عنصر دیگر نیاز است: یک طرح شخصی سودمند. طرح شخصی از هدف‌ها (Personal locus) و رانه‌ها (Drive) تشکیل می‌شود. هدف‌ها با تعیین اینکه چه چیزی پالوده شود و چه چیزی نادیده گرفته شود، کار‌هایی را که برای پردازش اطلاعات لازم است، تعیین می‌کنند. هر چقدر شما بیشتر از اهدافتان آگاه باشید، بهتر می‌توانید فرآیند اطلاع‌جویی را هدایت کنید و هر چقدر رانه‌های شما برای اطلاعات نیرومندتر باشند، تلاش بیشتری برای دستیابی به هدف‌هایتان خواهید کرد و وقتی طرح شما ضعیف باشد در کنترل رسانه‌ها بیشتر عقب‌نشینی می‌کنید و به رسانه‌ها اجازه می‌دهید تا درجه بالایی از کنترل بر مواجهه‌ها و پردازش اطلاعات شما اعمال کنند. هر چقدر بیشتر درباره طرح شخصی‌تان بدانید و هر چقدر تصمیم‌های آگاهانه‌تری برای شکل دادن به آن بگیرید، بیشتر می‌توانید فرآبند اثرگذاری رسانه بر خودتان را کنترل کنید. هر چقدر بیشتر با طرحتان درگیر شوید، بیشتر می‌توانید سواد رسانه‌تان را تقویت کنید.

در نهایت باید توجه کنیم ما چشم‌اندازهایمان را بر اساس ساختار‌های دانش می‌سازیم و برای اینکه ساختار‌های دانشمان را بسازیم نیازمند ابزار، مواد خام و اراده هستیم. ابزار‌ها همان مهارت‌های ما هستند. مواد خام اطلاعاتی هستند که رسانه‌ها و جهان واقعی به ما می‌دهند و اراده از طرح شخص می‌آید.

منابع:
جیمز پاتر، دبلیو (۱۴۰۰). سواد رسانه‌ای، چاپ سوم ترجمه احسان شاه‌قاسمی، انتشارات سازمان جهاد دانشگاهی.
انتخابی، شهرود امیر. رجبی، سید مسعود (۱۳۸۷). بررسی و تحلیل سطوح مختلف سواد رسانه‌ای، پژوهشنامه ۲۲ سواد رسانه‌ای، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام.

ارسال نظر