اقتصاد۲۴ – اوایل بامداد نوزدهم بهمن سال گذشته بود که نیروهای امدادی اورژانس آژیرکشان به شهرک شهید باهنر مشهد (قلعه خیابان) وارد شدند و پیکر نیمه سوخته زن جوانی را به بیمارستان امام رضا (ع) انتقال دادند. این زن ۳۱ ساله که از شدت درد به خود می پیچید بلافاصله توسط کادر درمانی بخش سوختگی بیمارستان مورد مداوا قرار گرفت و از مرگ حتمی نجات یافت.
مداوای این زن که بخش زیادی از پیکرش دچار سوختگی های شدیدی شده بود مدتی ادامه یافت تا این که وی توانست با صورتی بانداژ شده مقابل قاضی شعبه ۴۰۴ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد قرار گیرد و شکایت خود را مطرح کند. اگرچه همسر این زن از زمان وقوع حادثه و با گزارش شاهدان عینی و نیروهای امدادی و با صدور دستوری از سوی قاضی سیدجواد حسینی (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) بازداشت شده بود اما باید حقیقت ماجرا با اظهارات طرفین مشخص می شد.
به دستور سرپرست مجتمع قضایی شهید بهشتی مشهد این پرونده با توجه به اهمیت آن در شعبه ۴۰۴ بازپرسی مورد رسیدگی قرار گرفت و زن جوان که بهبودی نسبی یافته بود در برابر میز عدالت نشست و در تشریح ماجرا به قاضی باقری گفت: شب حادثه حدود ساعت ۱۲ نیمه شب بود که شوهرم با نگرانی و دلهره به منزل آمد، استرس داشت و با حالتی مضطرب مدعی بود که می خواهد برای رنگ کاری ساختمان به رشتخوار برود چون شوهرم نقاش ساختمان است و گاهی به مکان های مختلف می رود من چیزی نگفتم آن شب هیچ دعوا و درگیری هم با یکدیگر نداشتیم. او سوار خودروی پرایدش شد و برای رفتن به رشتخوار از منزل بیرون رفت ولی حدود یک ساعت بعد در حالی دوباره به خانه بازگشت که من و فرزندانم خواب بودیم. او زنگ زده بود و من متوجه نشده بودم تا این که گوشی تلفنم زنگ خورد و دیدم شوهرم است که می گوید در را باز کن! وقتی خواب آلود در منزل را به رویش گشودم به او گفتم مگر به رشتخوار نرفتی؟ گفت: نه! حالا می روم! او سپس در خانه چرخی زد و من هم برایش پرتقال آوردم! او بعد از خوردن میوه گفت: ساعت ۴ صبح مرا بیدار کن تا بروم!
آن شب من دوباره خوابیدم اما وقتی حدود ساعت ۲:۳۰ چشمانم را گشودم او هنوز بیدار بود و با گوشی تلفن خودش ور می رفت! به او گفتم بخواب! مگر نمی خواهی صبح زود به رشتخوار بروی؟! با این جمله خودم نیز خوابیدم تا این که ناگهان با اصابت گوشی تلفن به صورتم از خواب پریدم تا نیم خیز شدم که ببینم چه اتفاقی افتاده ناگهان همسرم لگد محکمی به من زد که خون بالا آوردم! دیگر ترسیده بودم فکر می کردم در حال مرگ هستم، خودم را نیم خیز و چهار دست و پا به داخل حمام کشاندم! گفتم دارم می میرم! شوهرم که هنوز خشمگین بود فریاد زد الان راحتت می کنم! در یک لحظه که هنوز خون بالا می آوردم فریاد دختر ۹ ساله ام را شنیدم که با گریه می گفت: بابا! می خواهی چکار کنی؟! در همین زمان صورتم را به طرف در حمام برگرداندم که چهار لیتری تینر را دست شوهرم دیدم!
فهمیدم چه نقشه وحشتناکی در سر دارد، التماسش کردم اما او تینر را روی پیکرم ریخت و در یک لحظه فندکی را که در دست داشت روشن کرد. التماس های من فایده ای نداشت و ناگهان شعله ور شدم خودم را زیر دوش حمام انداختم ولی آتش خاموش نشد! جیغ می کشیدم که دارم می سوزم! ولی او با عصبانیت می گفت: بسوز! با سروصداهای ایجاد شده و فریادهای دخترم بود که همسایگان نیز آمدند و شوهرم با پتو شعله های آتش را خاموش کرد و …
این زن جوان درباره انگیزه شوهرش از اقدام به قتل وی گفت: من ۱۲ سال است که با این مرد زندگی می کنم در این سال ها مشکلی با هم نداشتیم اما از حدود یک سال قبل خون مرا به شیشه کرده است از طریق گوشی تلفنش فهمیدم که با زن دیگری رابطه دارد و به من خیانت می کند! بارها مرا تهدید کرده بود که یا تو را می کشم یا یکی از فرزندانت را! چند بار هم مرا کتک زد اما من از او شکایت نکردم!
شوهر این زن جوان که به اتهام اقدام به قتل عمدی از طریق آتش زدن همسرش در جایگاه متهم نشسته بود نیز به قاضی باقری گفت: آن شب با همسرم جر و بحث داشتیم که این مشاجره ها تا اواخر شب ادامه داشت تا این که همسرم به داخل حمام رفت و من از حیاط منزل چهار لیتری تینر را برداشتم و روی او ریختم و سپس با فندک او را به آتش کشیدم! ولی بعد پشیمان شدم و با پتو شعله های آتش را خاموش کردم که هر دو دستم نیز در این حادثه دچار سوختگی شد!
متهم این پرونده هولناک ادامه داد: چند روز بود که همسرم سرناسازگاری گذاشته و به خاطر بیکاری همواره با من درگیر می شد حتی من یک خودروی ال ۹۰ خریدم که او اصرار داشت سند خودرو را به نام او ثبت کنم ولی من از این کار خودداری کردم تا این که باز شب حادثه به من اصرار می کرد که به خانه پدرش در شهرستان برویم! به همین دلیل من هم عصبانی شدم! قاطی کرده بودم! نفهمیدم چگونه او را داخل حمام به آتش کشیدم! اکنون نیز از این کارم به شدت پشیمانم!
با اعترافات صریح این مرد سنگدل، بازپرس شعبه ۴۰۴ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد با صدور قرار قانونی، وی را روانه زندان کرد تا این پرونده دیگر مراحل قانونی خود را طی کند.