اقتصاد۲۴-سیاست همسایگی که به عنوان تاکتیک دولت سیزدهم در ذیل راهبرد نگاه به شرق مطرح شد، این ایده را از سوی دیپلماتهای برجسته نزدیک به رئیس جمهور مطرح کرد که با انعقاد پیمانهای دو جانبه با کشورهای شرقی که در صدر آن چین و روسیه و در مراحل بعدی کشورهای عربی قرار دارند، این ظرفیت برای ایران فراهم خواهد شد تا بتواند با وجود تحریمهای هوشمند امریکا و بدون نیاز به مذاکره برای رفع تحریم ها، جریان صادرات و واردات را گسترش داده و مسیر ورود ارز به کشور را تضمین کند.
جدای از اینکه اقتصاددانهای دولت در شعارهای خود به تلاش برای کاهش وابستگی بودجه به دلار امریکا اذعان میکردند، اما فروش نفت و دریافت ارز حاصل از فروش آن، همواره از دستاوردهای مهم دولتیها در دو سال اخیر بوده که انتقاد به آمارهای ارائه شده از سوی آنها را نیز به دنبال داشت.
در مقابل، منتقدان رویکرد افراطی دولت به شرق، که بر ضرورت توازن سیاسی دیپلماسی ایران بین شرق و غرب تاکید میکردند. استدلال منتقدان رویکرد افراطی به شرق این بود که متاثر از هژمونی غرب در اقتصاد بین الملل و پیوستگی رویکردهای سیاسی و اقتصادی در نظام بین الملل، نمیتوان بدون حل مسائل در سیاست خارجی و مشخصا رفع تحریم ها، با هدف دور زدن تحریم ها، با کشورهای شرقی ارتباط تجاری بر قرار کرد.
در چنین شرایطی مجموعه از اقدامات دولت سیزدهم برای همسو کردن کشورهای شرقی که در چارچوب تاکتیک موسوم به «سیاست همسایگی» در حال انجام بود، امتیازاتی را از سوی ایران به این کشورها داد که در برآیند نهایی، نه تنها منافع ایران را تامین نکرد بلکه به کارت بازی تبدیل شد تا امریکا بتواند بیش از ایران، چین و روسیه را در خاورمیانه مهار کند.
حضور هند در چابهار؛ کمک به مهار چین
یکی از مهمترین این اقدامات، توسعه روابط ایران و هند بعد از دیدار ابراهیم رئیسی با دیدار «اجیت دوال» مشاور امنیت ملی هند بود. در شرایطی که چین تلاش میکند برای اجتناب از سقوط بازارهای مالی، روابط خود را در خاورمیانه توسعه دهد، تقویت حضور رقیب چین یعنی هند که با امریکا و اسرائیل هم پیمان است، در همکاریهای اقتصادی جنوب شرق کشور به مهار چین منجر شده است.
ابوالفضل ظهرهوند کارشناس امور بین الملل در مورد توسعه بندر چابهار به کمک هندیها معتقد است: «دو عامل، نفوذ آمریکا روی هند و تخاصم با پاکستان از جمله دلایل تعلل هند برای کمک به رونق چابهار است.»
از سوی دیگر تحلیلگران روابط بین الملل میگویند «هند نمیتواند یک رقیب پیشرو در منطقه یعنی چین را نادیده بگیرد. گزارشهای هندی مدعی شدهاند که چین واقعاً طرفدار توسعه بندر چابهار نیست. چون چین در بندر گوادر پاکستان که بسیار نزدیک به چابهار است، سرمایهگذاری بسیاری داشته است.»
چین با فعالیت شرکتهای هندی در چابهار به انسداد کمربند «سی پک» و مهار چین که هدف امریکا است منجر شد. «سی پک» قرار است بنادر گوادر و کراچی را به شمال پاکستان و غرب چین متصل کند و هم اکنون با سرمایه گذاری ۶۲ میلیارد دلاری چین در پاکستان در حال اجراست. موضوعی که به نظر میرسد شکایت ایران از پاکستان به دنبال یک دهه تعلل اسلام آباد در قبال قرارداد خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان معروف به خط لوله "آی-پی"، آن را تحت تاثیر قرار دهد.
بیشتر بخوانید:دیدار مقامات نظامی ایران و عربستان در مسکو
در همین حال، گفت وگوی نخست وزیران هند و اسرائیل در ژانویه ۲۰۱۸ که به امضای ۹ تفاهم نامه همکاری انجامید، حکایت از آن دارد که نمیتوان سیاست همسایگی را صرفا به دلیل شرقی بودن ژئوپلیتیک کشوری و بدون ارزیابی منافع آن با امریکا یا اسرائیل، در دایره دوستان هم پیمان قرار داد. همانگونه که تمرکز هند و اسرائیل بر محورهای امنیت سایبری، انرژی، ترانزیت هوایی، هوا ـ فضا، سرمایه گذاری اقتصادی، تولید باتریهای مقاوم در برابر هوا و استفاده از فنآوری حرارتی خورشیدی متمرکز، حکایت از عزم جدی اسرائیل و هند برای گسترش روابط دو کشور دارد.
مهار روسیه از سمت جنوب
در این سناریو، ایران مسیر اصلی پیشنهادی روسها برای اتصال به جنوب را که از طریق راه آهن اینچه برون گرمسار بوده و متوقف شده با تغییر سرمایه گذاری بر راه آهن رشت آستارا، مسدود خواهد کرد. خط آهن رشت - آستارا در شمال ایران حلقه مفقوده کریدوری است که طی مسافت ۱۶ هزار کیلومتری، حمل بار از طریق کانال سوئز را با یک مسیر ۷ هزار کیلومتری جایگزین کرده و در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. در صورت احداث این قطعه ریلی، میتوان گفت که بندر بمبئی در هند تا هلسینکی فنلاند به طول ۱۳ هزار کیلومتر، با اتصال مستقیم ریلی و با عبور از خاک ایران به یکدیگر متصل خواهند شد. این محور بعدا بصورت بالقوه برای دور زدن روسیه توسط امریکا، کاربرد خواهد داشت. این در شرایطی است که ایران همزمان نقش یک همراه روسیه در جنگ را ایفا میکند و هزینههای سیاسی و بین المللی آن را پذیرفته است.
کارشناسان معتقدند «روسها بعد از اطمینان از عدم مشارکت و عدم سرمایه گذاری کشورهای اروپایی، آذربایجان و هند، برای ساخت مسیر راه آهن رشت آستارا، آگاهانه و منطقی در راه آهن رشت آستارا، سرمایه گذاری نکردند و در نتیجه فقط تخصیص ۱.۶ میلیارد دلار وام از خط اعتباری وام ۵ میلیارد دلاری روسیه به ایران، برای پروژه راه آهن رشت آستارا، مورد موافقت ایران و روسیه قرار گرفت و در حال عملیاتی شدن است.»
بیشتر بخوانید:ایران در تله چینی _ روسی؛ باید مستقیم وارد عمل شده و حقمان را بگیریم
این در حالی است که روسها با آگاهی از کارشکنیهای کشور آذربایجان در حال و گذشته و عدم وجود زیرساخت ریلی مناسب در کشور آذربایجان و همچنین عدم اطمینان به این کشور و آگاهی از این موضوع که آذربایجان منافع آمریکا و اسرائیل را در منطقه دنبال میکند، نمیخواهند عبور بار خود را به تصمیمات کشور آذربایجان وابسته کنند، لذا میدانند اگر سرمایه گذاری روی راه آهن رشت آستارا انجام دهند، باید ریسکهای جدی برای عبور بار از کشور آذربایجان را بپذیرند که احتمال جدی هدر رفت منابع خود در سرمایه گذاری را پیش بینی میکنند لذا ترجیح میدهند، به جای سرمایه گذاری در مسیر نامطمئن رشت آستارا، مسیرهای موجود یا جایگزین کوتاهتر موجود فعلی در ایران را انتخاب نمایند.
از این رو ایران نیز نمیتواند بدون جلب موافقت جمهوری آذربایجان، انتفاع از پروژهای داشته باشد که از نگاه روسها در عمل و بدون توافق ایران با اروپا و امریکا برای تضمین امنیت جریان تجارت بر این خط ریلی، صرفا هدر رفت سرمایه روسها را به دنبال خواهد داشت. بنابراین، عدم همراهی تمام قد روسها با این پروژه که بازه زمانی حداقل ۱۰ ساله برای اتمام آن پیشبینی شده، به این دلیل است که منافع روسیه را در تضاد با امریکا قرار خواهد داد.
«تله سیاست همسایگی» کجاست؟
در شرایطی که سیاست خارجی دولت سیزدهم فاقد راهبرد معنادار در سطح کلان است، سیاست همسایگی که نگاه مطلق دولت سیزدهم را بدون توجه به مناسبات این کشورها با امریکا و اروپا به سمت کشورهای شرقی و بدون توجه به پیوند این کشورها با کشورهای غربی مصروف کرده، این سیاست دولت سیزدهم را در برآیند نهایی، در جهت تقویت منافع امریکا قرار داده است.
در چنین شرایطی، دولت سیزدهم در سیاست آشکار که آرمانگرا است، در ستیز با امریکا مانع هر مذاکره مستقیم است و هزینههای ناشی از تحریم را پذیرفته است. اما در سیاست پنهان که عملگرا است، کشورهای شرقی از جمله چین، روسیه، پاکستان، عراق، کره جنوبی، عربستان و... بدون توجه به سیاستهای آرمانگرایانه ایران که خودتحریمی را برای این کشور به دنبال داشته، صرفا در پروژههایی با ایران همکاری میکنند که منافع آنها با غرب را تضمین کند. منافعی که ایران به طور غیرمستقیم و بدون توجه به ساختار شبکهای نظام بین الملل برای غرب نیز تضمین کرده است.
به عبارت دیگر، چین و روسیه در پروژههایی که احتمال گروکشی امریکا و اروپا در جریان منازعه با ایران در آن وجود دارد و ممکن است منافع آنها را در صورت همکاری با ایران به مخاطره بیندازد، با ایران همکاری نمیکنند. چه آنکه ایران نیز در جریان تهدیدات برای بستن تنگه هرمز اثبات کرده، سیاستهای امنیتی بر سیاستهای اقتصادی اولویت دارد و هر آن، ممکن است در صورت قرار گرفتن در محور تجارت بین آسیای شرقی و مرکزی با اروپا، از مسیر تجاری به عنوان اهرم فشار بر اروپا استفاده کند. اهرمی که در نهایت منافع چین و روسیه را به دلیل سرمایه گذاری در پروژههای مشترک با ایران، به مخاطره میاندازد.
این همان تلهای است که ایران را با هدف «سیاست همسایگی» علاوه بر خودتحریمی در مسیر تقویت منافع امریکا در منطقه قرار داده است.