تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ - ۳۰ مرداد ۱۴۰۲
طالبان از تنش‌آفرینی علیه ایران به دنبال چیست؟

بحران آب پشت مرز؛ ۵ دلیل پشت اعمال طالبان علیه ایران!

طالبان اساسا در تامین نیاز‌های عادی مردم افغانستان نظیر کالا‌های اساسی و نیاز‌های روزمره آن‌ها نیز با چالش‌های عدیده‌ای رو به رو هستند

اقتصاد۲۴-  پس از عقب نشینی نیرو‌های آمریکایی از افغانستان و سقوط سریع حکومت دست نشانده آمریکا و متعاقبا، قدرت گیری مجدد طالبان، بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل امنیتی و سیاست خارجی، نسبت به خطر و تهدیداتی که طالبان می‌تواند علیه کشور مامطرح کند، هشدار می‌دادند. در این راستا، پس از دوره کوتاه مدتِ استقرار حکومت طالبان در افغانستان و نیاز آن‌ها به وجود آرامش، به تدریج تنش زایی‌های طالبان علیه ایران نیزر رنگ و بوی عینی به خود گرفت.

به گزارش فرارو، در چندین نوبت درگیری در نقاط مرزی ایران با افغانستان از سوی نیرو‌های طالبان ایجاد شد. درگیری‌هایی که در موارد مختلف با شهادت نیرو‌های مرزبان کشور ما نیز همراه شدند. در ماه‌های گذشته نیز پس از موضع‌گیری تند ابراهیم رئیسی مبنی بر اینکه آن‌ها باید حقابه ایران را بر اساس قرارداد‌های منعقد شده میان دو کشور بدهند، برخی فرماندهان نظامی و حتی مقام‌های ارشد طالبان رویکرد‌های تقابلی را در پیش گفتند و حتی اقدام به اعزام ادوات نظامی خود به مرز‌های مشترک با ایران کردند.

به تازگی نیز موضع گیری‌های مختلفی مبنی بر اشتباه در تعیین خط مرزی میان ایران و افغانستان و تسلط طالبان بر بخش‌هایی از خاک ایران مطرح شده است. مساله‌ای که با واکنش سخنگوی وزارت خارجه کشور ما رو به رو شده است. "ناصر کنعانی" تاکید کرده که ایران حاکمیت کامل خود را بر مرز‌های قانونی و شناخته شده بین المللی اش، به صورت کامل اِعمال می‌کند. با این همه، یک سوال مهم و محوری در معادله تنش‌زایی‌های گاه و بیگاه طالبان علیه ایران مطرح است: علت و محرک‌های اصلی این موضوع چیست؟

به بیان ساده تر، طالبان از ایجاد درگیری و تنش با ایران چه سودی می‌برد؟ به نظر می‌رسد جهت پاسخ به این پرسش، به طور خاص می‌توان به ۵ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. انحراف توجه از ناکارآمدی‌های طالبان

یکی از اصلی‌ترین دلایل و محرک‌های طالبان در تنش‌زایی‌های متعدد علیه ایران، منحرف کردن اذهان افکار عمومی افغانستان از ناکارآمدی‌های این گروه در مدیریت درست کشور افغانستان است. بر کسی پوشیده نیست که طالبان در عرصه حکمرانی به هیچ عنوان پیشرفته نیست و صرفا با زور سرنیزه است که قدرت را به دست دارد. این در حالی است که مخصوصا نسل‌های جدید افغانستان به شدت با منطقِ گروه طالبان در عرصه حکمرانی و مخالفت‌های آن با نمود‌های عینی پیشرفت و ترقی، زاویه دارند. برای مثال جامعه زنان افغانستان به شدت با اقدامات طالبان علیه زنان و محروم کردن آن‌ها از تحصیل مخالفت می‌کنند.

در عین حال، طالبان اساسا در تامین نیاز‌های عادی مردم افغانستان نظیر کالا‌های اساسی و نیاز‌های روزمره آن‌ها نیز با چالش‌های عدیده‌ای رو به رو هستند. در این زمینه مثلا تاکنون گزارش‌های مختلفی در مورد افزایش آمار گرسنگی عمومی در افغانستان منتشر شده است. در این فضا، طالبان همچون دیگر همتایان ناکارآمد خود در طول تاریخ، به یک سناریوی تکراری دست می‌زند و آن صدور بحران‌های داخلی به خارج است.

از این منظر، آن‌ها از طریق تنش زایی مرزی علیه ایران سعی دارند تا جای ممکن، حواس افکار عمومی را از بی‌کفایتی خود در حوزه حکمرانی افغانستان منحرف کنند. محدودیت‌های جدی طالبان در تنش‌زایی علیه پاکستان، چین و ترکمنستان، همه و همه ایران را به مطلوب‌ترین گزینه برای طالبان در تنش‌زایی خارجی تبدیل کرده اند.
۲. جذب متحدان خارجی

بر کسی پوشیده نیست که ایران از جمله کنشگرانی در خاورمیانه است که دشمنان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای قابل توجهی دارد. در این چهارچوب، طالبان به امید جذب متحدان خارجی تازه برای خود که جزء مخالفان ایران هستند، سعی در تقویت جایگاه سیاسی و اقتصادی خود دارد. در این رابطه، دلار‌های نفتی کشور‌های عرب حاشیه خلیج فارس که سنتا برخی از آن‌ها (نظیر عربستان سعودی و امارات)، پیوند‌های نزدیکی نیز با طالبان داشته اند، از جذابیت فراوانی برای این گروه برخوردار است.

از این رو، طالبان به نوعی سعی دارد تا به این طیف از کنشگران بین المللی این سیگنال و پیام را برساند که در اقدامات خصومت آمیز خود علیه ایران، می‌توانند روی طالبان به عنوان یک برگ برنده قابل توجه حساب کنند. اگرچه که نقطه تمرکز طالبان در این معادله صرفا معطوف به بازیگران منطقه‌ای نیست و تاکنون اخبار مختلفی از سفر‌های پنهانی "ویلیام برنز" رئیس سازمان سیا به افغانستان نیز منتشر شده است.

مقام‌های طالبان بار‌ها وبار‌ها از آمریکایی‌ها درخواست کرده اند تا نسبت به بازگشایی سفارتخانه خود در افغانستان نیز اقدام کنند. درخواستی که جدا از آمریکا، در رابطه با کشور‌های اروپایی نیز مطرح شده است. این امر در کلیت خود می‌تواند موقعیت و جایگاه طالبان را در قالب معادلات منطقه‌ای و بین المللی ارتقا دهد و فرصت‌های تازه‌ای را پیش روی آن قرار دهد.
۳. بسیج کاذب داخلی

از جمله اهداف دیگر طالبان در تنش زایی علیه ایران، ایجاد بسیج کاذب داخلی است. در واقع، طالبان سعی دارد تا در فضای اوج گیری ناکارآمدی، حواس افکار عمومی را از ناکارآمدی‌های خود در عرصه حکمرانی افغانستان منحرف کند، در عین حال، بر آن است تا طیف‌های مختلف افغانستان که مخالف با ایران هستند را به سمت خود جذب کند. موضوعی که هم می‌تواند تهدیدی علیه ایران باشد و هم بنیان‌های قدرت طالبان را تا حد زیادی تقویت کند.
۴. کسب مشروعیت بین المللی

ایران تاکنون در چندین نوبت اعلام کرده که طالبان را به عنوان حاکمان مشروع افغانستان در نظر نمی‌گیرد. در واقع، موضع رسمی ایران مبتنی بر این مساله بوده که تا زمانی که یک حکومت فراگیر در افغانستان ایجاد نشود، ایران نیز مشروعیتی را برای حاکمیت طالبان بر افغانستان قائل نیست. در این فضا، طالبان با تنش زایی علیه ایران و نشان دادن لجاجت و خصومت در پرونده‌هایی نظیر مسائل مرزی و ارائه حقابه ایران از هیرمند، عملا سعی دارد تا ایران را جهت مذاکره با خود تحت فشار قرار دهد.

نکته اصلی در این معادله این است که اگر یک هیات رسمی از ایران با طالبان در مورد موضوعات مذکور مذاکره کند، این به معنای قائل شدن مشروعیت برای طالبان از جانب دولت ایران است. موضوعی که طالبان به شدت تشنه آن است و بار‌ها و بار‌ها از جامعه بین المللی و کشور‌های منطقه درخواست کرده است تا طالبان را به عنوان نماینده قانونی ملت افغانستان به رسمیت بشناسند.
۵. ماجراجویی‌های جنگ سالاران طالبان

در نهایت باید گفت که بخشی از تنش زایی‌های طالبان علیه ایران نیز ناشی از شکاف‌ها و چنددستگی‌های حاکم بر طالبانِ کنونی و حاکمیت آن‌ها بر افغانستان است. به بیان ساده تر، باید توجه داشته باشیم که اساسا وقتی صحبت از طالبان می‌کنیم، نباید تصور کنیم که با یک موجودیت یکپارچه طرف هستیم بلکه برعکس، گروه طالبان با دسته بندی‌ها و انشعابات مختلفی شناخته می‌شود.

در این فضا، شماری از جنگ سالاران طالبان بدون مشورت و دریافت دستور از مقام‌های بالاتر از خود، اقدام به تنش زایی علیه ایران می‌کنند و البته که شبه نظایمان مرید آن‌ها نیز در انجام تحرکات این‌چنینی با آن‌ها متحد هستند. در این رابطه شاهد بودیم که در پی تنش زایی‌های اخیر مرزی طالبان علیه ایران، مقام‌های ارشد گروه مذکور اعلام کردند که بعضا برخی فرماندهان محلی طالبان به صورت خودسرانه وارد عمل شده اند و اقدام آن‌ها موضع رسمی طالبان نبوده است.

از این منظر، چالش عدم فرماندهی متمرکز و مرکزی در ساختار‌های نظامی و امنیتی طالبان نیز یک مشکل بزرگ است که خود، برونداد‌های خطرناکی را در قالب تنش زایی‌های برخی فرماندهان و جنگ سالاران طالبان علیه ایران نشان داده است.

ارسال نظر