تاریخ انتشار: ۱۲:۳۲ - ۲۳ شهريور ۱۴۰۲

مردم کدام کشور‌ها مالیات بیشتری می‌دهند؟

عوامل مختلفی باعث می‌شوند سطح مالیات‌گیری در نقاط مختلف جهان متفاوت شود.

اقتصاد۲۴- کشور‌های اروپایی -به جز بریتانیا- و کانادا جزء بالاترین رتبه‌ها از نظر سهم مالیات از GDP (تولید ناخالص داخلی) هستند. تفاوت ترجیحات بازتوزیعی در امریکا و اروپا از جمله موضوعات مورد علاقه اقتصاددانان بوده که اثرات مختلفی در دو منطقه گذاشته است. برای مثال، برخی اقتصاددانان معتقدند نرخ مالیات پایین‌تر در امریکا نسبت به اروپا ریشه مهمی بوده که باعث شده ایالات متحده از نظر درآمد سرانه رشد بیشتری داشته باشد. از سوی دیگر نابرابری کمتر در اروپا به مالیات‌های بیشتر کشور‌های این منطقه ربط داده می‌شود.

تفاوت الگوی نابرابری در اروپا و آمریکا

پژوهشی نسبتاً تازه نظر متفاوتی را بروز داده است. این پژوهش می‌گوید همان‌طور که نمودار زیر نشان می‌دهد، اثر مالیات و بازتوزیع درآمد (گرفتن مالیات از ثروتمندان و انتقال آن به صورت یارانه به کم‌درآمدها) در ایالات متحده اثر بزرگ‌تری روی کاهش نابرابری داشته است. اما نکته این است که در اروپا درآمد‌ها حتی قبل از بازتوزیع مالیاتی به هم نزدیک‌ترند. در نتیجه گویا نوعی «پیش‌توزیع» رخ می‌دهد. در اصل برابری بیشتر فرصت‌ها در اروپا باعث شده نابرابری در خروجی اقتصاد کمتر باشد. ارائه بهتر کالا‌های عمومی مثل آموزش عمومی و بهداشت می‌تواند از جمله این دلایل باشد.


بیشتربخوانید: افزایش عجیب قیمت ساندویج فلافل!


تفاوت ترجیحات جوامع نسبت به سطح مالیات

کشور‌های حوزه اسکاندیناوی سهم از GDP بالاتری نسبت به بقیه اروپا دارند، اما اختلافشان چندان چشمگیر نیست؛ به طوری که مثلاً این عدد برای نروژ و سوئد به ترتیب ۵۷٫۳ و ۴۹٫۶ است و برای فرانسه و آلمان به عنوان دو اقتصاد بزرگ خارج از اسکاندیناوی، ۵۲٫۶۲ و ۴۷٫۵۳ درصد است. در حالی که نسبت‌ها برای اروپای شرقی کمتر، اما همچنان بالای چهل درصد است، برای بریتانیا، ایالات متحده و روسیه، زیر چهل درصد قرار دارد.


یکی از نکات اثرگذار روی سیاست‌های مالیاتی، دیدگاه جوامع نسبت به نابرابری و برابری فرصت‌هاست. پژوهش‌هایی نشان می‌دهد در ایالات متحده تصور مردم این است که برابری فرصت‌ها بیشتر است. با چنین دیدگاهی که به «رؤیای امریکایی» هم بی‌ربط نیست، طبیعتاً افراد علاقه‌مندند نمایندگانی انتخاب کنند که طرفدار مالیات کمتری باشند. اما برعکس در اروپا، تصور منفی‌تری نسبت به برابری فرصت‌ها وجود دارد و در نتیجه افراد علاقه‌مندند که زمین بازی را با کمک مالیات بیشتر هموار کنند.

ارتباط سطح درآمد کشور‌ها با سطح مالیات‌دهی

همان‌طور که نمودار زیر نشان می‌دهد، میزان مالیات‌گیری (نسبت مالیات به GDP) همبستگی مثبتی با تولید و درآمد سرانه کشور‌ها دارد. در واقع در کشور‌هایی که سطح رفاه سرانه بالاتر است، اندازه دولت و میزان مالیات‌گیری آن به طور متوسط بیشتر است. از جمله دلایل این موضوع می‌تواند این باشد که در سطوح رفاهی بالاتر، مطالبات شهروندان از دولت بیشتر است و در نتیجه حجم کالای عمومی و بازتوزیعی که دولت انجام می‌دهد، با سرعت بیشتری نسبت به رشد اقتصادی افزایش می‌یابد.

نکته دیگر به ظرفیت مالیات‌ستانی مربوط می‌شود. با افزایش درآمد سرانه کشورها، توان دولت برای استقرار نظام مالیاتی کارا و با ظرفیت بالا بیشتر می‌شود. در نتیجه افزایش ظرفیت مالیات‌ستانی سهم مالیات از اقتصاد افزایش می‌یابد.

تورم و سایر روش‌های درآمدی ناپایدار دولت هم می‌تواند عامل دیگری برای سهم پایین مالیات کشور‌های کم‌درآمد باشد. در واقع درآمد پایین با تورم و دولت ناکارا همبستگی دارد. در نتیجه ممکن است مثلاً دولت‌های این کشور‌ها از مالیات تورمی (چاپ پول) بهره ببرند و به جای آن نتوانسته باشند مالیات را به عنوان یک درآمد شفاف و پایدار جایگزین کنند. همچنین در کشور‌ها کم‌درآمد با احتمال کمتری ساختار سیاسی دموکراتیک و مورد اعتماد مردم است. در نتیجه تمایل مردم برای پرداخت مالیات به دولت کمتر است.

روی دیگر سکه سهم پایین مالیات در ایران

با وجود این که سهم مالیات در ایران حداکثر در حدود ده درصد بوده است، اما وقتی به نمودار زیر نگاه می‌کنیم که سطح کل مخارج دولت به GDP را نشان می‌دهد، نسبت‌هایی دو برابر یا بیشتر را می‌بینیم. در واقع دولت‌ها در ایران از روش‌های تأمین مالی نادرستی مثل درآمد منابع طبیعی (نفت) و اصطلاحاً چاپ پول بهره برده‌اند؛ بنابراین می‌توان گفت حداقل بر اساس بودجه عمومی، مجموع مالیات آشکار و نفت و مالیات تورمی سهم قابل توجهی از GDP داشته، به ویژه با توجه به سطح درآمد سرانه در ایران. ضمن این که به جز بودجه، روش‌های مداخله دولت مثل سرکوب نرخ بهره هم عملاً به نوعی بازتوزیع منابع هستند و از طریق ایجاد ناترازی به تورم دامن می‌زنند و نوعی مالیات پنهان بر عموم مردم محسوب می‌شوند.

 

منبع: فردای اقتصاد

ارسال نظر