تاریخ انتشار: ۱۴:۲۳ - ۲۵ آذر ۱۳۹۷

پوشاک زنان در عصر صفوی

ارزش و اهمیت مقام زن در تاریخ ایران بسی گسترده و قابل تامل است. در دوران صفویه‏ به واسطه رسمیت یافتن تشیع دوازده امامی، زن ایرانی در چارچوب اعتقادات مذهبی‏ وضع خاصی پیدا کرد. مورخان ایرانی عصر مورد نظر به واسطه عدم دسترسی به حرمسرا و مصاحبه ‏های حضوری، نتوانستند گزارش‏ های مفصل و دقیقی ارائه دهند. آنچه از نوشته‏ های سیاحان برمی‏ آید زنان در دوره صفویه دارای حجاب و پوشش خاصی‏ بوده‏ و در پرده زندگی می‌کردند. تعصب مردان ایرانی به حدی بود که زنان خود را در محدودیت نگه می‏ داشتند و از دادن هر نوع آزادی امتناع می‏ کردند و اجازه نمی‏ دادند با مردان غریبه معاشرت کنند.



اقتصاد24- نمایش لباس زنان در این دوره برحسب رسوم کشور ممنوع بود و نشان دادن آن را رسوایی می‏ شمردند و معتقد بودند که با تماشای لباس یک زن‏ می‏توان به قامت وی پی‏برد. به هر حال حجاب و پوشش در دوره صفویه امری قابل تامل‏ بوده است و بزرگ‏ترین توهین برای مرد ایرانی آن بود که کسی روی زن او را ببیند. با تمام این کوشش‏ ها، زنان حرمسرا از موقعیت خاصی برخوردار بودند طوری که به «دولت‏ سایه» معروف شدند و در سیاست و مملکت‏ داری دخالت کردند. از عصر شاه عباس به‏ بعد آنان قطب مهم سیاسی شده و در تعیین جانشین شاه اراده مستقیم داشتند.




برای تحقیق و بررسی در زمینه ‏های مختلف اجتماعی و شناخت بهتر زوایای تاریخی‏ در یک‏ جامعه، توجه به زندگی اقشار گوناگون مردم که در عین داشتن فرهنگ مشترک‏ دارای شیوه‏ های فرهنگی خاصی هستند بسیار ضروری است.

در زمان صفویه سیاحان بسیاری به ایران سفر کرده و در سیاحت‏ نامه‏ های خود مطالب فراوانی درباره چگونگی اوضاع و احوال اجتماعی ایران، ازجمله وضعیت‏ پوشاک زنان نوشته ‏اند. سیاحان مسلما بر اثر وضع اجتماعی به ندرت با زنان ایران‏ برخورد داشته ‏اند. از این‏رو کمتر توانسته‏ اند به‏ طور مستقیم از آرایش آنها چیزی دیده‏ باشند. اطلاعات آنان بیشتر برمبنای گزارش کسانی است که با آنان رفت‏ وآمد داشته‏ اند، ولی از لحاظ پوشاک باید گفت آنان را در بازارها می‏ دیدند و از قرار معلوم‏ در فروش آنها نیز دخالت‏ هایی داشته‏ اند.


طبقه‌بندی اجتماعی لباس زنان

برخلاف تغییرات متداول، سبک و مدل لباس براساس سنن و فرایض مذهبی‏ اجزایش تنظیم می‏شد. برای مثال عمامه و چادر و خلعت در ایران تا به امروز متداول است.

پوشاک به‏‌جای مانده، ویژگی ‏های اصلی پوشش در دوره صفویه را بیان می‏کند. به علاوه، گذشته از تاکید اروپایی‏ ها بر علاقه ایرانی‏ ها به تنوع سبک‏ پوشاک و بهایی که بابت تامین آن می‏ پرداختند، منابع پراکنده‏ ای نیز در خصوص طبقه‌بندی اجتماعی لباس زنان وجود دارد که دیدگاه ‏های ارزشمندی درباره جنبه‏ ای از تاریخ اجتماعی ایران که کمتر ثبت شده، فراهم می‏ آورد.

دامنه محدود پوشاک برجا مانده از دوره صفویه تا حدی نتیجه مندرس شدن‏ طبیعت فرسودنی ابریشم ‏های ظریف و پنبه‏ ها، عادت به سوزاندن پوشاک سلطنتی به‏ منظور یافتن طلا و نقره به کار رفته در آن و به ویژه نابودی صندوق خانه دربار صفوی طی‏ غارت اصفهان در ۱۱۳۵ هـ.ق، است. از طرف دیگر تعبیر دقیق و اغلب صریحی که از لباس خانگی زنان شده است حائز اهمیت است زیرا معمولا زنان در ملأ عام‏ مستور بوده و تعداد قلیلی از ناظران مستقیما قادر به توصیف آنان شده‌اند. پوشاک زنان صفوی در قرن ۱۶ میلادی را به‏ طور کلی می‏ توان متشکل از تن‏ پوش‏های چندلایه و دوخته شده دانست. این تن ‏پوش ‏ها، کوتاه بودند، در میان تنگ‏ شده و سپس به‏ سمت خارج همراه با چین‏ های مواج باز و گشاد می‏ شدند. انواع‏ پوشش سر و جواهر و زیورآلات نیز همراه آنان بود.

پوشاک اصلی زنان تا حدودی قابل تعویض بود

لباس‏ ها در اوایل دوره صفویه هنوز هم سبک دوره تیموری را تداعی می‏ کرد. پوشاک اصلی زنان تا حدودی قابل تعویض بود. مگر سربندها و روبنده‏ های زنان، به‏ استثنای طبقاتی نظیر مهتران و درویشان. با وجود این، می‏ توان گفت که سبک اصلی‏ لباس زنان در طبقات مختلف، با درجات مختلفی از ساده‏ پوشی همراه بوده است.

دوران سلطنت شاه عباس اول (۱۰۳۸-۹۹۶ ق/ ۱۶۲۹-۱۵۸۸ م) مقارن با یکی از با شکوه ‏ترین سده‏ های تاریخ ایران بود، که لباس‏ های مجلل، خود بیانگر آن است. اطلاعات به دست آمده از منابع مکتوب و سفر نامه ‏ها، دقیق‏تر است. در این دوران زنان‏ انواع زیرپوش ‏های راه‏راه یا چهارخانه نازک به تن می‏ کردند و پیراهن را با زیر شلوارهای ساده یا راه‏راه جذاب که تا به زمین می‏ رسید، می‏ پپوشیدند و گاهی یقه را با مروارید، حاشیه‏ دوزی می‏ کردند.

سپس انواع جدیدی از لباس ‏ها ارائه شد که پوشش زنان را نیز دستخوش‏ تغییراتی کرد. ردای کوتاه‏ تری همراه با چکمه‏ های کوتاه و زربفت حاشیه ‏دوزی‏ پوشیده می‏ شد که تا ۸ یا ۱۰ سانتی‏متری بالای قوزک پا و نیم تاجی مثلث‏ شکل و زربفت که با انواع روبنده‏ ها پوشیده می‏ شد، متداول گردید. انواع جدید چادر نیز به وجود آمد که یک نوع آن مانند کیسه در بالا گره می‏خورد و نوع دیگر روبنده‏ توری داشت که به دو طرف پیشانی وصل می‏شد.

در زمان سلطنت شاه سلیمان نیز پوشاک زنان تغییر اساسی نکرد مگر آنکه به‏ مراتب زینتی ‏تر و مرصع‏ تر شده بود که البته برای به دست آوردن چنین جلال و جبروتی حتما باید بهای گزافی پرداخت می‏ شد، بهایی که عاقبت باعث ورشکستگی‏ دولت صفویه گشت.

روایت‌هایی از پوشاک زنان ایرانی در دوره صفوی

شاردن درباره پوشاک زنان در این دوره می‏نویسد: پوشاک ایرانی قد و قامت را بلندتر از لباس‏ های ما اروپاییان نمودار می ‏سازد و ارزان تمام می‏ شود. با وجود این، کشوری‏ وجود ندارد که در آن به قدر این سرزمین شکوه و تجمل ملبوسات، اعم از مردان یا زنان، بیشتر و زیادتر باشد. لباس زنان از بسیاری جهات همانند پوشاک مردان است. پیراهن را که قمیص می‏ خوانند و کلمه شمیز از آن آمده است، از جلو تا ناف باز است. بالاپوش ‏های بانوان باریک است و یک شصت پهنا دارد. بانوان و نیز مردان ایرانی‏ دستکش بر دست نمی‏ کنند. دستکش در مشرق زمین مفهومی ندارد. تنبان همان‏طور تا به‏ قوزک پا می‏ رسد،ولی ساق‏ ها بلندتر و تنگ‏تر و ضخیم‏تر است. چون بانوان هرگز جوراب به پای خویش نمی‏ کنند. زنان با نیم‏ چکمه‏ ای پای خود را می‏ پوشانند که تا چهار انگشت بالاتر از قوزک می‏رسد و آن یا کاردستی است یا اینکه از منسوجات‏ بسیار گران‏بها تهیه می‏ گردد (شاردن،۱۳۳:۲۲۲).تاورنیه نیز در این خصوص می‏ نویسد: زنان ایرانی لباس‏ های خیلی جذاب‏ می‏ پوشند. لباس‏ های زنان ایرانی از بالاتنه و پایین‏ تنه مجزا نیست، روی هم و یکسره‏ است و با لباس مردان تفاوتی ندارد. از جلو باز و از ماهیچه پا به پایین تجاوز نمی‏ کند. کمرشان را تنگ نمی‏ بندند. آستینشان به دست و بازو چسبیده، تا پشت دست می‏رسد. بلندی شلوار زنان همچون مردان تا پاشنه پا می‏رسد. کفش زنان ایرانی با کفش مردانه‏ فرقی ندارد و رنگ آن خصوصا سبز و قرمز و زرد یا بنفش است (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۴).

دلاواله در سفرنامه‏ اش آورده است که لباس زنان ساده است، منتهی از پارچه‏ های‏ قیمتی ابریشمی با تار و پود طلایی بافته شده است و دارای نقش‏ های زیبایی است. پارچه ‏ای به نام زربفت یا میلک در کاشان بافته می‏ شود که در تار و پود این پارچه طلا یا نقره و گاهی نیز هردو به کار رفته است. این پارچه ‏ها منحصرا از طرف زنان مصرف‏ می‏ شود، زیرا مردان فقط از قماش نخی لباس دارند که رنگ مخصوص براقی دارد. پیراهن‏ زنان ایرانی تنگ‏تر از ترکان است و به نظر من قشنگی آن را ندارد. زنان جوراب مخمل‏ یا زربفت و به ‏طور کلی، هرچه مطابق سلیقه آنان باشد می‏پوشند (دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷).

ژرژ مانواریک نیز در مورد البسه ایرانیان می‏ نویسد: خیلی تنگ و خوش طراز است و زنان هم مانند مردان شلوار و جوراب‏ های مخمل گلی می‏ پوشند (شرلی، ۱۳۶۲:۸۷).

در مقابل این توضیحات مثبت سیاحان، دن گارسیا نظر دیگری دارد. او هنگام‏ بازدید از تخت‏ جمشید می‏نویسد: امر شگفت و جالب، توجه آنکه در این بنای عظیم و ترکیب جالب که آن همه تصاویر از مردان وجود داشت، حتی یک زن به چشم‏ نمی‏ خورد تا از روی آن بتوان درباره لباس زنان آن‏ دوره قضاوت کرد. اگرچه با مشاهده‏ لباس ‏های مردان که در نظافت و آراستگی و وقار و شکوه کم ‏نظیر بود، می ‏توان حدس زد که لباس زنان نه تنها دست کمی از مردان نداشته، بلکه نجیبانه ‏تر و آراسته‏ تر نیز بوده است. در این مورد فصل پانزدهم تو رات موید سخن ماست. اگرچه پوشش زنان‏ مشرق زمین در قرون اخیر بسیار بد و نامطبوع است (دن گارسیا، ۱۳۶۳:۱۸۷).

تاورنیه در مورد جنس و تزئینات پارچه ‏های ایرانی می‏نویسد: دسته ‏ای نیز هستند که کارشان منحصر به این است که از طلا و نقره با چسب صمغ روی تافته،گل و بوته‏ بسازند و زن‏ها این تافته‏ ها را به مصرف پیراهن و زیرشلواری می‏ر سانند و به قدری این‏ پارچه‏ ها در ایران زیاده شده است که دیگر اعتنایی به پارچه ‏های هندی ندارند...روی تافته‏ سیاه هیچ گل و بوته به کار نمی ‏برند، زیرا رسم است که زنان در ایام قاعده تافته سیاه‏ بپوشند و این‏ روش به‏ طوری رسمیت پیدا کرده است که اگر مطربی بیاورند و رقاص‏ تافته سیاه پوشیده باشد چیزی نمی‏ گویند تا به میل خود برقصد، اما هیچ‏کس نزدیک او نمی‏ رود، بلکه هنگام صرف غذا هم آن رقاص باید تنها غذا بخورد (تاورنیه، ۱۳۶۱:۵۹۹).

در مورد لباس‏ های قیمتی با تار و پود طلا، رستم التواریخ خبر جالبی آورده است. ابوالفتح خان بیگلر بیگی اصفهان خجالت می‏ کشید از رعیت خلاف حساب چیزی‏ بگیرد. ناچار از متمولین شهر و بلوکات قرض خواست، ندادند. آن عالی جاه به‏ ملایمت و مداهنه فرمود که اگر امداد و اعانت به ما نکنید و ما از علیمردان خان‏ شکست بیابیم و آن‏ دون ستم‏ پیشه با ۵۰هزار صحرانشین داخل شوند، به جور و تعدی و شلتاق و تاراج، شما را مستاصل خواهند کرد... در جوابش عرض‏ نمودند...که نداریم. بعد فرمود، زبل خانه ملوک صفویه را بر آتش سوختند، یعنی‏ جامه‏ های زربفت کهنه مستعمل مردانه و زنانه که در انبار جمع شده بود بیرون آوردند و بسوختند و مفتول طلا و نقره آنها را حاصل نمودند و به ضرابخانه بردند و درهم، دینار و مسکوک نمودند، از آن ۲۵هزار نفر قشون آراسته نمودند. (آصف، ۱۳۵۷:۲۴۷)

اگرچه عاقبت این جنگ به کار این بخش نمی‏ آید ولی خالی از تنبه نیست. بعد از دستیابی علیمردان خان به اصفهان، زنان و دختران ماهروی حور طلعت در مسجدها و امامزاده‏ ها و بقعه ‏ها پناه بردند. (آصف، ۱۳۵۷:۲۴۹).

دلاواله راجع به روسری زنان در دوره شاه عباس می‏ نویسد: روسری زنان شبیه پارچه‌ای‏ است که زنان بغداد هم به کار می‏ بردند... رنگ روسری‏ ها متفاوت است و دنباله آن از عقب تا روی زمین ادامه پیدا می‏کند....چند رشته مروارید، به طول چهار انگشت به بند پیشانی آنان‏ آویزان است که با حرکت سر به اطراف حرکت می‏کند و به علاوه دو رشته موی بلند نیز از طرفین صورتشان پایین ریخته و چهره آنان را در بر می‏ گیرد (دلاواله، ۱۳۷۰:۱۴۷).

در مورد لباس زنان در بیرون خانه، دلاواله می‏ نویسد: زنان موقعی که بیرون‏ می‏روند تمام بدن و چهره خود را به نحوی که در سوریه مرسوم است، با پارچه‏ سفیدی می‏ پوشانند (دلاواله، ۱۳۷۰: ۱۴۶).

فیگوئروا می‏ نویسد: زنان...شلوار و بالا پوشی مشابه مردان می‏ پوشند. کفش‏ های‏ مرد و زن چرمی و به رنگ های مختلف است با کف بسیار سخت و سفت و رویه‏ های‏ کوتاه، به ‏طوری که همچون سرپایی داخل منزل، پوشیدن و درآوردن آنها بسیار آسان است. میخ‏ های ریز بسیاری به تخت آنها زده شده است. زنان از سر تا پای خود را با لباسی گشاد از پارچه ‏های سفید رنگ می‏پوشانند و چنان در آن فرو می‏ روند که چشم ‏های‏شان به زحمت دیده می‏ شود (دن گارسیا، ۱۳۶۳:۱۵۷).

کاتف نیز می‏ نویسد: زنان در بیرون از خانه خود را به متقال نازکی می‏پیچند که‏ برخی از زنان، جوراب‏ های ساق بلند مخملی می‏ پوشند. تمام زنان و دختران، شلوار به پا می‏ کنند. لباس روی آنان از کافتن تنگ و پیراهن بدون گلدوزی است (کاتف، ۱۳۵۶:۸۴).

اولئاریوس درباره وضعیت پوشاک زنان در دوران شاه صفی صفوی می ‏نویسد: لباس زنان، نازکتر از مردان و مانند آنها گشاد است و به بدن نمی‏ چسبد. آنان مانند مردان، پیراهن و شلوار می‏ پوشند. جوراب‌هایشان از پارچه نازک قرمز و یا سبزرنگ است (اولئاریوس، ۱۳۶۹:۶۴۳).

تاورنیه می‏ نویسد: زنان کلاه کوچکی به شکل برج به سر می‏گذارند و هرکس به‏ اندازه بضاعت و شأنش، کلاه خود را به جواهرات، زینت می‏دهد و بعضی از زیر کلاه‏ مقنعه‏ ای ابریشمی به ‏طرف پشت آویخته دارند که بر حسن و زیبایی آنها می‏ افزاید. گیسوانشان را بافته و بر روی شانه می‏ریزند. زیرشلواری هم مانند مردان می‏ پوشند که تا پاشنه پا می‏ رسد و کفششان با کفش مردانه فرقی ندارد. زنان هرمز به واسطه شدت‏ گرمای هوا فقط یک زیرشلواری و روی آن یک پیراهن بلند می‏ پوشند. زنان ارامنه‏ مخصوصا نیم‏ تنه چسبانی بی ‏آستین، شبیه نیم‏ تنه مردان در بر می‏ نمایند و سرشان را در یک پارچه نازک پیچیده که دو سر آن را روی زنخدان گره می‏ کنند. گیسو را بافته، در کیسه ‏ای از مخمل یا اطلس یا قلاب‏دوزی کرده، به پشت‏ سر می ‏آویزند که تا زیر کمر می‏ رسد. ثروتمندان خود را با جواهرات زیاد زینت می‏ دهند (تاورنیه، ۱۳۶۱:۶۲۷).

شاردن درباره وضعیت پوشاک زنان در دوره شاه سلیمان صفوی می‏ نویسد: شاهزاده خانم‏ هایی که از دودمان شاهی می‏ باشند این امتیاز را دارند که می‏ توانند خنجر بر کمر خویش ببندند. زنان سر خویش را کاملا می‏ پوشانند و از روی آن چارقدی‏ دارند که به شانه‏ شان می‏ رسد. هنگامی که‏ می‏ خواهند از خانه بیرون روند، از روی همه ملبوسات، حجاب سفید بلندی می‏ پوشند که از سر تا پایین و صورتشان را مستور می ‏کند و به ‏طور کلی جز مردمک ساده چیزی‏ مرئی نمی‏ گردد. عموما زنان چهار حجاب دارند: دو تا در خانه به سر می‏ کنند و دو دیگر را هنگام خروج از منزل بر روی آنها می ‏افزایند. نخست روسری است که برای‏ آرایش تا پشت بدن آویزان است. دوم چارقد است که از زیر ذقن می‏گذرد و سینه را می‏ پوشاند. سوم حجاب سفیدی است که تمام بدن را مستور می‏ کند و چهارم به شکل‏ دستمالی است که بر روی صورت نهند و مخصوص مساجد و معابد می ‏باشد. این دستمال یا حجاب شبکه‏ ای مانند دستباف نیم دار یا توری در مقابل چشمان دارد که‏ برای دیدن تعبیه شده است. پای‏ افزار مردان و زنان در ایران همگی یکسان است و هیچ‏گونه فرقی وجود ندارد (شاردن، ۱۳۳۵:۲۱۸).

سانسون در این‏باره می‏ نویسد: طرز لباس پوشیدن زنان در ایران با لباس پوشیدن‏ مردها اختلاف چندانی ندارد فقط لباس خانم‏ ها زر و زیور بیشتری دارد و طبعا درخشان‏تر است. البته، زنان هیچ‏گونه عمامه‏ ای مثل مردان بر سر نمی‏ گذارند. پیشانی‏ خانم‏ ها از نواری که سه انگشت پهنا دارد، پوشیده شده است. این نوار با طلای مینا کاری شده، زینت یافته است و بر آن یاقوت و برلیان و مروارید می‏ آویزند. خانم‏ ها کلاه‏ پارچه‏ ای ظریفی که با طلا آن را حاشیه ‏دوزی کرده ‏اند، بر سر می‏ گذارند و شال ظریفی‏ را که حاشیه آن در کمال زیبایی گلدوزی شده است، دور کلاه می‏ پیچند. قسمتی از این‏ شال به پشت‏سر تا کمرشان آویزان می‏ شود و در وقت راه رفتن بالا و پایین می‏ رود و به وضع جالبی تکان می‏ خورد. بر گردنشان گردن‏بندهای مروارید می ‏آویزند و کمربندی‏ را که چهار انگشت عرض آن است و از ورقه‏ های طلا پوشیده شده است، به کمر می‏ بندند. روی ورقه‏ های طلا قلم‏زنی شده است و اغلب اوقات روی آن جواهرات‏ قیمتی نصب می‏ کنند. پیراهنی که در زیر می‏ پوشند زربفت است و زمینه آن طلا یا نقره‏ است. روی این پیراهن یک نیم‏ تنه زردوزی‏ شده که بسیار زیبا می‏ باشد، می‏ پوشند. آستر نیم ‏تنه از پوست سمور است. در زمستان نیم ‏تنه، آستین دارد و در تابستان بدون‏ آستین می‏ باشد. خانم‏ ها هرگز جوراب نمی‏ پوشند زیرا شلواری که به پا می‏ کنند بلند است و تا زیر قوزک پایشان را می‏ پوشاند. در زمستان پوتین‏ های ساق‏ بلندی را که‏ لبه‏ های آن را زینت می‏ کنند، می‏ پوشند و در منزل مانند مردان کفش راحتی که از چرم‏ ساغری درست شده است به پا می ‏کنند (سانسون، ۱۳۴۶:۱۲۲).

کارری درباره وضعیت پوشاک زنان در دوره شاه سلطان حسین صفوی می ‏نویسد: لباس زنان فرق زیادی با لباس مردان ندارد. جلوی پیراهن باز است و با کمربندی بسته می‏ شود. دامن پیراهن تا قسمتی پایین‏ تر از زانو می‏ رسد و آستین ‏های پیراهن روی مچ‏ دست محکم می‏ شود. زنان ایرانی کلاهکی روی سر می‏ گذارند. دور کلاهک زنان ثروتمند سکه‏ های طلا و نقره و سنگ‏ های قیمتی دوخته می‏ شود. دختران و زنان جوان نوار پارچه ‏ای از پشت‏ سر آویزان می ‏کنند که به کیسه‏ ای مخملی منتهی می‏ شود و گیسوان خود را توی آن کیسه جای می‏ دهند و روی دوش می‏ اندازند. کفش ‏های زنان، شبیه کفش‏ مردان است، منتهی با رنگ‏ های گوناگون و ظریف ‏تر از آنها (کارری، ۱۳۴۸:۱۳۵).

بخشی از یک مقاله

منبع: دنیای اقتصاد

ارسال نظر