تاریخ انتشار: ۰۹:۰۶ - ۱۶ مهر ۱۴۰۲
عبـور از دیپلمـاسی نـان

چرا سهم آمریکا در بازار جهانی گندم به ۱۰ درصد سقوط کرد؟

«آیا جهان به دلیل جنگ اوکراین با یک گرسنگی جمعی بالقوه مواجه خواهد شد؟» این سوالی بود که از اولین روز‌های حمله روسیه به اوکراین مطرح شده بود. ولادیمیر پوتین غذا را به سلاحی علیه دشمنان خود تبدیل کرده و آمریکا گندم را به‌عنوان ابزاری برای مقابله با کشورهایی، چون روسیه از دست داد.

اقتصاد۲۴- تهاجم روسیه به بنادر اوکراین باعث نوسانات بی‌سابقه‌ای در بازار مواد غذایی شد. مردم مناطقی، چون کشور‌های آفریقایی و خاورمیانه‌ای که به واردات گندم از اوکراین متکی بودند همان زمان بحران بزرگی را متحمل شدند، اما اثرات این بحران هنوز هم باقی است. به همین دلیل بود که تمامی چشم‌ها به سمت ایالات متحده بود تا بلکه از قدرت سنتی خود در تامین مواد غذایی جهان استفاده کند، اما این‌بار وضع فرق داشت.

در طول دوران جنگ سرد ایالات متحده از کمک‌های غذایی و همچنین تجارت غلات به‌عنوان بخشی از استراتژی خود در مهار شوروی استفاده می‌کرد، اما حالا سرنوشت عجیبی را شاهد هستیم.


بیشتر بخوانید:چرا دولت محصول گندمکاران را ارزان می‌خرد؟


در طول جنگ جهانی اول، از دست رفتن مزارع گندم فرانسه به دلیل جنگ و گندم روسیه و اوکراین به دلیل بسته شدن تنگه داردانل باعث شد که متحدان اروپایی با ناامنی غذایی مواجه شوند. کمبود و قیمت بالای گندم در بریتانیا، فرانسه و در نهایت ایتالیا منجر به بی ثباتی سیاسی و شورش نان شد. در مارس ۱۹۱۸، نخست‌وزیران فرانسه، بریتانیای کبیر و ایتالیا بیانیه مشترکی صادر کردند که در آن آمده بود این کشور‌ها معتقد هستند «کمبود غذا، با تاثیر آن بر روحیه مردم، یکی از دلایل اصلی فروپاشی روسیه بوده است، از این رو همین امر بزرگترین خطری است که در حال حاضر هر یک از متحدان اروپایی را تهدید می‌کند».

صادرات گندم آمریکایی برای جنگ علیه آلمان و امپراطوری اتریش-مجارستان حیاتی بود. در اوایل سال ۱۹۱۴، بزرگ‌ترین بخش صادراتی ایالات متحده به متحدان اروپایی‌اش غلات بود. ادوین کلاپ، اقتصاددان آمریکایی در سال ۱۹۱۶ نوشت: «برخلاف تصور عمومی، صادرات اصلی ما به اروپا سلاح‌های جنگی نبوده است. افزایش صادرات ما در این زمان بیشتر مربوط به بخش نان است.»

گندم آمریکایی با عبور از خطر بزرگی به نام اقیانوس اطلس، تغذیه غیرنظامیان بریتانیا، فرانسه و ایتالیا را با قیمت‌های معقول تضمین کرد و به دولت‌های این کشور‌ها اجازه داد تا تمرکز بیشتری بر جنگ داشته باشند. پوستر‌های جنگی در تمام کشور‌های متحد اهمیت گندم آمریکا را منعکس می‌کرد. تا سال ۱۹۱۸، واردات گندم آمریکا برای متحدان اروپایی مهمتر از مهمات بود. رهبران فرانسه، بریتانیا و ایتالیا در بیانیه‌ای مشترک به آمریکایی‌ها اعلام کردند که یک محموله یک میلیون تنی گندم در فوریه و مارس ۱۹۱۸ حداقل آن چیزی است که نیاز دارند.

کمک‌های گندم پس از پایان جنگ هم ادامه یافت. در سال ۱۹۲۱، خشکسالی و قحطی در مناطق ولگا و اورال در اتحاد جماهیر شوروی رخ داد. تخمین زده می‌شود که این قحطی در یک هفته ۱۰۰ هزار نفر را به کام مرگ کشاند. کلید امدادرسانی به این مردم، گندم آمریکایی بود. کنگره ایالات متحده به رهبری هربرت هوور و اداره امداد آمریکا در دسامبر ۱۹۲۱ بودجه‌ای را برای ارسال ۲۰ میلیون دلار دانه ذرت و گندم به اتحاد جماهیر شوروی تصویب کرد. یکی از بازماندگان قحطی آن زمان نقل می‌کرد که «مردم آن غذا را «آمریکا» می‌نامیدند». در سال ۱۹۴۷ هری ترومن، رئیس‌جمهور ایالات متحده اصلی‌ترین نیاز اروپا را برای بقای صلح، تامین غذا اعلام کرد. همین اعتقاد را آیزنهاور هم حتی در زمان جنگ سرد داشت. قانون تجارت، توسعه و کمک کشاورزی در سال ۱۹۵۴، که بیشتر مشهور بود به «غذا برای صلح»، کالا‌های مازاد را از کشاورزان آمریکایی خریداری می‌کرد و برای کمک‌های بشردوستانه به سراسر جهان می‌فرستاد.

در طول جنگ سرد، ایالات متحده از گندم خود برای القای برتری آمریکا استفاده کرد، البته این استفاده اغلب تحت پوشش کمک‌های بشردوستانه و توسعه اقتصادی انجام شد. در سال ۱۹۵۸، سناتور هوبرت هوراتیو همفری اهداف و دستاورد‌های برنامه «غذا برای صلح» را بررسی کرد که با انتقاد از بهره‌برداری اندک از این برنامه خاطرنشان کرد: «در جنگ سرد پیشرفت در غلبه بر گرسنگی می‌تواند مهم‌تر از تسخیر فضا باشد.»

هم کندی و هم جانسون به توصیه این گزارش توجه کردند و از قدرت غذای آمریکایی، به ویژه گندم، استقبال کردند. در سال ۱۹۶۳، بحران فزاینده غلات، مقامات شوروی را مجبور کرد برای خرید چهار میلیون تن گندم به ایالات متحده مراجعه کند. جان‌اف کندی این موقعیت را نشان‌دهنده پیروزی تبلیغاتی دانست؛ موفقیتی که نشان می‌داد «توافق‌های مسالمت‌آمیز با ایالات متحده مسیری بسیار ارزشمندتر از سیاست انزوا و خصومت برای دشمنان ما است». جانسون از مازاد گندم آمریکا برای افزایش امنیت ملی بهره برد. در اواسط دهه ۱۹۶۰، هند از ایالات متحده درخواست کمک غذایی کرد. جانسون، به‌جای ارائه مستقیم کمک‌های غذایی، خواهان اصلاحات کشاورزی و سیاست خارجی هند شد. حالا دیگر مازاد گندم به بخشی از زرادخانه دموکراسی آمریکا تبدیل شده بود. در سال ۱۹۷۴، وزیر کشاورزی، غذا را به‌عنوان سلاحی توصیف کرد که می‌توان از آن برای دستیابی به اهداف ملی آمریکا استفاده کرد.

ایالات متحده این ابزار جنگی خود را از دست داد

اگرچه ایالات متحده هنوز هم بزرگترین ارائه‌دهنده کمک‌های غذایی در نوع خود در جهان است (که نیمی از آن هم گندم است)، اما این ظرفیت دیگر تاثیربخشی سیاسی خود را ندارد. در واقع، وقتی روس‌ها غلات اوکراینی را دزدیدند و مانع صادرات آن شدند، آمریکا نتوانست نیاز کشور‌های واردکننده گندم را تامین کند. تغییرات در سیاست کشاورزی ایالات متحده در دهه ۱۹۹۰، از جمله قانون غذا، کشاورزی، حفاظت و تجارت در سال ۱۹۹۰ و قانون آزادی مزرعه در سال ۱۹۹۵، این مازاد گندم را از بین برد. پایان تخصیص زمین‌های فدرال تقریباً همزمان با دستاورد‌های سریع فناوری در سایر غلات و دانه‌های روغنی رخ داد. کشاورزان آمریکایی از کاشت میانگین بیش از ۷۰ میلیون هکتار گندم در پایان جنگ سرد به کمتر از ۵۰ میلیون هکتار در حال حاضر رسیدند.

براساس گزارشی که وزارت کشاورزی ایالات متحده منتشر کرده است انتظار می‌رود که سهم این کشور از بازار جهانی گندم از میانگین ۲۴ درصدِ سال‌های تجاری ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ به ۱۰ درصد در سال‌های ۲۰۲۳-۲۰۲۲ کاهش یابد. این کاهش به عوامل متعددی مربوط می‌شود. تولید گندم ایالات متحده کاهش یافته است، زیرا کشاورزان زمین‌های کشاورزی را به کشت محصولاتی اختصاص داده‌اند که سودآورترند و از سویی خشکسالی مداوم باعث کاهش عملکرد گندم زمستانه قرمز سخت شده است.

این گندم میزان بالایی گلوتن باکیفیت دارد و در تولید آرد از آن استفاده می‌شود. علاوه بر این، رقبای کلیدی، از جمله روسیه، در بازار جهانی فعال‌تر شده‌اند و در نتیجه خریداران، منابع جایگزینی برای خرید گندم در اختیار دارند. در نهایت مسائل حمل و نقل ریلی ایالات متحده، رساندن گندم به بنادر برای صادرات به خارج از کشور یا شرکای تجاری همسایه مانند مکزیک را دشوار و گران‌تر کرده است.

براساس گزارش خدمات بازاریابی کشاورزی وزارت کشاورزی ایالات متحده، بین سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹، ۵۰ تا ۶۰ درصد از صادرات گندم ایالات متحده از طریق راه‌آهن حمل می‌شد. مشکلات حمل‌و نقل باعث می‌شود در ایالات متحده در مقایسه با سایر صادرکنندگان مانند کانادا قیمت گندم بالاتر باشد. در سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۲، در بحبوحه مشکلات شبکه‌های ریلی، قیمت‌های صادراتی گندم بهاره ایالات متحده ۴۰ تا ۶۰ دلار به ازای هر تن متریک نسبت به گندم بهاره مشابه کانادا بالاتر بود.

در همان زمان که سطح زیر کشت گندم ایالات متحده شروع به کوچک شدن کرد، این کشور با رقابت فزاینده‌ای در بازار‌های خارج از کشور به‌ویژه از طرف روسیه و کشور‌های اتحاد جماهیر شوروی سابق که در حال مدرن‌سازی سیستم‌های تولید کشاورزی خود بودند، روبه‌رو شد. در سال ۲۰۰۴، پوتین برنامه‌ای را رهبری کرد که هدف آن تضمین ۸۰ تا ۹۵ درصد خودکفایی در تولید غلات بود. تا سال ۲۰۱۷، روسیه به بزرگترین صادرکننده گندم در جهان تبدیل شد و برای اولین بار از ایالات متحده و کانادا عبور کرد و این کشور را به قطب صادرات محصولات کشاورزی تبدیل کرد؛ بنابراین پوتین با افتخار اعلام کرد: «ما شماره یک هستیم. ما آمریکا و کانادا را شکست دادیم.» تولید گندم جدید روسیه توجه ویژه‌ای به خاورمیانه و شمال آفریقا داشت. روسیه و سایر تامین‌کنندگان دریای سیاه با بهره‌مندی از تولید داخلی رو به رشد و حمل و نقل ارزان منطقه‌ای، سهم بازار گندم را تصاحب کردند.


بیشتر بخوانید:ادامه افزایش قیمت جهانی گندم؛ تبعات یک جنگ و حذف اوکراین از بازار گندم جهان


اما در شرق دنیا هم ابرقدرتی ظهور کرد. درحالی‌که روسیه به‌عنوان بزرگترین صادرکننده گندم در جهان ظاهر شده، چین خود را به‌عنوان بزرگترین تولیدکننده، مصرف‌کننده و ذخیره‌کننده گندم در جهان معرفی کرده است. تخمین زده می‌شود که بیش از نیمی از ذخایر گندم جهان در چین است و گندم و غذا به اولویت ملی و بخشی از استراتژی ملی این کشور تبدیل شده است.

گرگ و میش یک قدرت کشاورزی

بر همین اساس، هفته‌نامه بلومبرگ بیزینس‌ویک در گزارشی از این جابه‌جایی عظیم قدرت کشاورزی، در مقاله‌ای به قلم یسیس آلمیدا، گرسون فریتاس جونیور و مایکل هیرتزر با عنوان «گرگ و میش یک قدرت کشاورزی» از چرایی این تغییرات و تاثیرات آن نوشته است. بلومبرگ بیزینس‌ویک می‌نویسد: در سال ۱۹۵۷ در زاگرب نمایشگاه بین‌المللی تجارت برگزار شد. در این نمایشگاه هلی‌کوپتر سواری یا ماشین‌آلات پیشرفته برای تماشاگران غافلگیرکننده نبود، بلکه نمونه‌ای در ابعاد واقعی و کارآمد از یک بازار فوق‌العاده ایالات متحده بود که برای همه عجیب به نظر می‌رسید. غرفه ایالات متحده مملو از میوه‌ها، سبزیجات و گوشت‌های تازه بود که برخی از بازدیدکنندگان در یوگسلاوی آن زمان با تعجب به این غرفه خیره شده بودند.

توجه به فراوانی و تنوع محصولات کشاورزی آمریکا با افزایش تنش‌های جنگ سرد اتفاقی نبود. چه کسی به کمپین‌های تبلیغاتی با موضوع شرارت‌های کمونیسم نیاز دارد؟ فقط کافی است به مصرف‌کنندگان این محصولات در پشت پرده آهنین نشان دهید که در اقتصاد سرمایه‌داری همانند ایالات متحده، مجبور نیستید ساعت‌ها برای خرید در فروشگاه‌هایی با قفسه‌های خالی به صف بایستید.

واشنگتن به درستی کشف کرده بود که غذا می‌تواند ابزاری برای حکومت‌داری در طول جنگ جهانی اول باشد، آن زمان محموله‌های گندم ایالات متحده تقریبا به اندازه محموله‌های اسلحه و مهمات در حمایت از اهداف متحدان اروپایی در جنگ با آلمانی‌ها اهمیت یافته بود.

دولت‌های متوالی در ایالات‌متحده آمدند و رفتند و این کشور «دیپلماسی سبد نان» را توسعه داد و از نعمت کشاورزی عظیم کشور به‌عنوان هویج و چماق بهره برد. ارسال محصولات مازاد آمریکایی به خارج از کشور، چه به‌عنوان کمک و چه به‌عنوان صادرات، تبدیل به راهی کم‌خطر برای امنیت روابط این کشور با دیگران شد. ممانعت از فروش مواد غذایی به قدرت‌های دشمن نیز ابزار متقاعدکننده سیاست خارجی این کشور بود. لارنس بروکس هیز، نماینده آرکانزاس در سال ۱۹۵۴ در کنگره اینطور توضیح داد که «برای مبارزه با گسترش کمونیسم مازاد کشاورزی آمریکا را می‌توان با بهره‌برداری درست، تبدیل به ابزاری بسیار بالقوه‌تر از بمب هیدروژنی کرد».

ارل لوربوتز که در دوران ریاست‌جمهوری‌های ریچارد نیکسون و جرالد فورد وزیر کشاورزی ایالات متحده بود، در مورد آنچه که او آن را «قدرت کشاورزی» آمریکا می‌نامید، صریح‌تر صحبت کرده بود. او در سال ۱۹۷۵، پس از پایان سفر به هشت کشور و دیدار با انور سادات، رئیس‌جمهور مصر، در مصاحبه با بلومبرگ بیزینس‌ویک گفت که «وقتی من در جیب‌هایم گندم دارم، آن‌ها توجه‌شان بیشتر جلب می‌شود».

امروزه این منبع قدرت کشاورزی آمریکا به سرعت رو‌به کاهش نهاده است. ایالات متحده برای بیش از هفت دهه بزرگترین صادرکننده ذرت، سویا و گندم در جهان بود، اما اکنون با آینده‌ای با کسری تجاری پایدار مواجه است. براساس پیش‌بینی‌های وزارت کشاورزی، کسری سال مالی منتهی به ۳۰ سپتامبر ۱۹ میلیارد دلار برآورد شده و انتظار می‌رود در سال مالی ۲۰۲۴ به ۲۸ میلیارد دلار برسد.

این یک دگرگونی تاریخی است: از سال ۱۹۷۴ به این سو تنها کسری‌های سالانه در سال‌های ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ و در زمان جنگ تجاری دونالد ترامپ با چین بود. این روند تا حدی ناشی از تغییر در عادات غذایی آمریکایی‌ها است، برای مثال، امروزه خانوار‌ها محصولات وارداتی بیشتری مانند آووکادو مکزیکی و انبه هندی مصرف می‌کنند، اما صادرات غلات و دانه‌های روغنی راکد نیز عاملی دیگر برای این مسئله است.

زمانی که یک کشورِ تامین‌کننده اصلی مواد غذایی در جهان متوقف می‌شود، چه چیزی را از دست می‌دهد؟ بخشی از هویتش را. به مدت چند دهه شرکت آرچر دانیل میدلند (ADM)، مستقر در شیکاگو، خود را «سوپرمارکت جهان» معرفی می‌کرد، [سوپرمارکتی که حالا عنوانش را از دست داده]. اما نفوذ جهانی چنین کشوری نیز از دست می‌رود. دولت‌ها و شرکت‌های خارجی متکی به محصولات و کالا‌های ایالات‌متحده انگیزه داشتند که برای حفظ جریان مواد غذایی به کشور خود با آمریکا کنار بیایند.

با این حال به تدریج و همانطور که سلطه آمریکا بر زنجیره‌های تامین کشاورزی حیاتی دچار لغزش شد، کشور‌هایی با برنامه‌ها و اتحاد‌های مختلف ظاهر شده‌اند تا جای ایالات متحده را بگیرند. اسکات رینولدز نلسون، استاد تاریخ در دانشگاه جورجیا و نویسنده کتاب «اقیانوس‌های غلات: چگونه گندم آمریکایی جهان را دوباره ساخت»، می‌گوید: «این [کاهش صادرات محصولات کشاورزی]قدرت نرم ایالات متحده را در سراسر جهان کاهش داده است».

ایالات متحده اکنون کمتر از یک‌سوم صادرات جهانی سویا را به خود اختصاص داده است یعنی نیمی از حجم صادراتی که برزیل دارد. در مورد گندم در جایگاه چهارم قرار دارد، جایگاهی بسیار دورتر از روسیه که رتبه اول را دارد. نلسون با اشاره به نشستی که در ۲ مارس سال گذشته برگزار شد و در آن پنج کشور به محکومیت روسیه برای تهاجم به اوکراین رای منفی دادند و ۳۵ کشور، از جمله چین، هند و آفریقای جنوبی، رای ممتنع دادند، می‌گوید: «این فهرست تکرار تاریخ است». [پیشتر این حمایت‌ها متوجه ایالات‌متحده بود، چون غذای جهانی را تامین می‌کرد].

در طول دوران جنگ سرد ایالات متحده از کمک‌های غذایی و همچنین تجارت غلات به‌عنوان بخشی از استراتژی خود در مهار شوروی استفاده می‌کرد، حالا سرنوشت عجیبی را شاهد هستیم. دواین آندریاس، مدیرعامل اسبق آرچر دانیل میدلند در سخنرانی خود در سال ۱۹۸۲ گفته بود: «سوای جنگ هسته‌ای، گرسنگی بزرگترین تهدید جهان برای صلح است.» آندریاس مقلب به «شاه سویا»، بیش از دو دهه در رأس ADM بود و با میخائیل گورباچف، رهبر اتحاد جماهیر شوروی رابطه نزدیکی داشت. پسرش زمانی او را مردی با احساس مسئولیت در قبال منافع ملی توصیف کرده بود که «بر این عقیده بود اگر به جای تحریم کردن روس‌ها، فقط به آن‌ها غذا بدهیم، دیگر لازم نیست نگران این باشیم که بر سرمان بمب بریزند».

در سال ۱۹۶۳ محصول گندم اتحاد جماهیر شوروی به طور فاجعه‌باری کم شد، رئیس‌جمهور جان‌اف کندی برای اولین بار از سال ۱۹۱۷ مجوز فروش غلات آمریکایی به روسیه را صادر کرد. این دستور نشان داد که ابتکار او «غذا برای صلح» می‌تواند برای بازرگانان محصولات آمریکایی، چون گارلیک و کونتینتال گرین نیز سود‌آور باشد.

تقریباً یک دهه بعد، در سال ۱۹۷۲ پس از یک زمستان سخت، شوروی بی‌سروصدا یک‌چهارم کل محصول گندم ایالات متحده را خریداری کرد. این امر باعث غافلگیری ایالات متحده شد: قیمت‌های داخلی سه برابر شد و تورم در سراسر آمریکا افزایش یافت. این اتفاق معروف شد به «سرقت بزرگ غلات».

تلاش رؤسای‌جمهور ایالات متحده برای ایجاد یک اهرم اتکای کشور‌های خارجی به مواد غذایی آمریکایی گاهی اوقات نتیجه معکوس داشته است. جیمی کارتر در سال ۱۹۸۰ برای مجازات روسیه به دلیل حمله به افغانستان فروش غلات به اتحاد جماهیر شوروی را به حالت تعلیق درآورد. رونالد ریگان این تحریم را در سال ۱۹۸۱ لغو کرد، اما شهرت ایالات متحده به‌عنوان یک شریک تجاری قابل اعتماد خدشه‌دار شده بود. از سویی همین امر روس‌ها را به سمت خودکفایی بیشتر سوق داد.

شبیه به همان سال، جنگ تجاری ترامپ با چین تلاش‌های این کشور را برای کاهش اتکا به غلات و سایر مواد غذایی آمریکایی تسریع کرد. محصولات ایالات متحده ۱۸ درصد از کل واردات کشاورزی چین را در سال ۲۰۲۲ به خود اختصاص داده که نسبت به ۲۷ درصد سال ۲۰۰۹ کاهش محسوسی یافته است. آن بِرگ، مشاور و تاجر کهنه‌کار می‌گوید: «ایالات متحده به من یادآوری می‌کند که قورباغه به آرامی در حال جوشیدن است. این کشور تسلط خود را از دست داده، اما ۴۰ سال طول کشید تا این اتفاق رخ دهد».

به‌طور کلی ضرری که آمریکا متحمل شده به سود برزیل تمام شد. ملت آمریکای جنوبی از قبل شرایط لازم را برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت کشاورزی در قالب زمین‌های قابل کشت فراوان و آب‌و‌هوای خوب داشت. پس از یک دهه سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های صادراتی، از جمله راه‌آهن و پایانه‌های بندری، که برخی از این سرمایه‌گذاری‌ها توسط شرکت‌های چینی انجام شد، اکنون هزینه ارسال یک تن سویا به چین از ایالت ماتوگروسو تقریباً برابر با همان هزینه‌ای است که از آیووا صادر می‌شود.

فردریکو هامبرگ، مدیر اجرایی اگریبراسل، از بزرگترین صادرکنندگان محلی ذرت و سویا، می‌گوید که «جنگ تجاری به برزیل کمک کرد و تنش‌ها و خصومتی ایجاد کرد که چین را از خرید محصولات آمریکایی منصرف کرد. همیشه نسبت به آمریکا بدگمانی وجود دارد.»

براساس داده‌های دولتی، مجموع صادرات سویا، ذرت و پنبه برزیل در دهه گذشته بیش از دو برابر شده و در فصل ۲۰۲۳-۲۰۲۲ به حدود ۱۴۹ میلیون تن رسیده است؛ بنابراین جای تعجب نیست که لوئیز ایناسیو لولا داسیلوا، رئیس‌جمهور برزیل، به دنبال نقش بزرگتری برای این کشور آمریکای جنوبی در ژئوپلیتیک جهانی است. او در تلاش است تا کشور‌های سراسر جنوب جهانی را گرد هم آورد تا به‌عنوان وزنه تعادلی در برابر نفوذ ایالات متحده متحد شوند، آخرین بار در ماه اوت، در اجلاس سران کشور‌های بریکس در آفریقای جنوبی چنین موضوعی را مطرح کرد.

آیا چنین اقداماتی باعث می‌شود ایالات متحده از صحنه جهانی کشور‌های تولیدکننده محصولات کشاورزی کنار گذاشته شود؟ خُب، البته تاثیر این کشور به‌طور کامل از بین نمی‌رود. ایالات متحده همچنان بزرگترین کمک‌کننده به برنامه جهانی غذای سازمان ملل است و قیمت‌های جهانی غلات و دانه‌های روغنی همچنان از طریق قرارداد‌های معامله‌شده در هیئت تجارت شیکاگو تعیین می‌شود. از سویی درحالی‌که محموله‌های کالا‌های فله ایالات‌متحده کاهش یافته است، صادرات غذا‌های فرآوری‌شده باارزش‌تر این کشور همچنان در حال رشد است.

مهمتر از آن ایالات متحده انبار‌های فراوانی از نوع دیگری از کالا‌ها را داراست که بسیاری از کشور‌ها خواهان آن هستند. حدود یک ماه پس از ورود تانک‌های روسی به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، دولت بایدن و اتحادیه اروپا برنامه‌ای را برای هدایت صادرات بیشتر گاز طبیعی مایع آمریکا به اروپا برای جایگزینی گاز لوله‌کشی از روسیه اعلام کردند؛ اقدامی که به شکلی کوچکتر تلاش برای تغذیه متحدان در طول جنگ جهانی اول را یادآوری می‌کند؛ خداحافظ دیپلماسی سبد نان؛ سلام ژئوپلیتیک گاز.

منبع: هم میهن
ارسال نظر