اقتصاد۲۴-کامبیز نوروزی، روزنامه نگار و حقوقدان در واکنش به سیاستهای خبری درباره فوت آرمیتاگراوند تحلیل خود را ارائه داد.
متن گفتگو را در ذیل بخوانید:
با توجه به ابهاماتی که در خصوص فوت آرمیتا گراوند وجود دارد، به نظر شما در چنین مواقعی چطور میتوان ابهامات افکار عمومی را پاسخ داد؟
متأسفانه در موضوع فوت آرمیتا گراوند ابهامات زیادی باقی مانده که این ابهامات ناشی از سیاستهای خبری سازمانها و دستگاههای مسئول است. به هر حال در پرونده مرحوم مهسا امینی اطلاعاتی داشتیم که تأیید میکرد مهسا در طول دوران بازداشت مضروب شده، اما در مورد آرمیتا اطلاعاتی که وجود دارد برای ما این اطمینان را ایجاد نمیکند که او بر اثر ضرب و شتم دچار عارضه شده باشد و هنوز واقعا نمیتوان قاطعانه چنین چیزی گفت. اما افکار عمومی از اخباری که توسط دستگاههای رسمی منتشر شده به هیچ وجه قانع نشده و به نوعی آرمیتا را هم قربانی رفتارهای مربوط به حجاب تلقی میکند.
به نظر بنده این برداشت افکار عمومی ناشی از سیاست خبری بسیار نادرستی است که دستگاههای رسمی اتخاذ کردهاند. همان طور که در اخبار منتشر شده، آرمیتا بلافاصله بعد از عارضهای که برای او پیش میآید، به یک بیمارستان نظامی منتقل میشود؛ و اجازه دسترسی خبرنگاران به آرمیتا یا خانواده او را نمیدهند. همچنین اجازه دسترسی خبرنگاران به اطلاعات پزشکی مربوط به پرونده آرمیتا داده نمیشود. نزدیک چهار هفته آرمیتا و خانواده داغدیده او در یک ایزوله خبری بسیار سخت و سنگین بودند؛ تا زمانی که به هر حال به شکل دردناکانه و رنجباری خبر فوت آرمیتا منتشر شد.
بیشتر بخوانید: این افراد در مراسم خاکسپاری آرمیتا گراوند بازداشت شدند
سیاست ایزوله خبری که برای آرمیتا اعمال میشود، عملا این تردید را در افکار عمومی و روزنامهنگاران ایجاد میکند که اگر مشکلی نبوده، پس چرا این سیاست خبری اتخاذ میشود؟! در واقع، در حالی که ما نمیتوانیم با قاطعیت بگوییم آرمیتا قربانی مسائل مربوط به حجاب شده یا مورد ضرب و جرح قرار گرفته، مسئولان امر با یک سیاست خبری بسیار عجیب و نادرست عملا بذر تردید را در دل مردم میکارند. در این مواقع اگر مسئولان امر به صحت گفتار خودشان اطمینان دارند، خیلی راحت است که در خبر را باز بگذارند و اجازه بدهند روزنامهنگاران مستقل به اطلاعات و اخبار و کادر درمان دسترسی داشته باشند و اخبار درست را منتشر کنند. در این صورت دیگر جایی برای ایجاد تردید و گمان باقی نمیماند.
به غیر از «سیاست خبری نادرست»، چه چیزی باعث شده که مردم این طور به روایت رسمی بی اعتماد شوند؟
در تمام سالهای گذشته این بی اعتمادی به اخبار رسمی وجود داشته و آن هم ناشی از این است که خیلی اوقات اخبار منابع رسمی داخل سازمانهای حکومتی با واقعیت فاصله داشته و معمولا تمایلی به آن نداشتهاند که اخبار را درست منتقل کنند. به عنوان مثال در موضوع هواپیمای اوکراینی به مدت دو روز از انتشار خبر درست خودداری کردند و در موضوع مهسا امینی منابع رسمی اخبار بسیار متناقض و متفاوتی منتشر کردند؛ یا در موضوع پرونده قتل مرحوم داریوش مهرجویی هنوز افکار عمومی قانع نشده و اخبار منابع رسمی بسیار متناقض بود.
از این موارد کم نبوده که منابع رسمی خبر درست منتشر نکردند. این شیوه خبررسانی موجب سلب اعتماد میشود. باید دقت داشت که رسانه در طول مدت اعتبار پیدا میکند یا از اعتبار میافتد. مثلا این موضوع تازگی ندارد و به دفعات اتفاق افتاده و همین باعث شده که متأسفانه افکار عمومی در ایران به اخباری که از سوی منابع رسمی منتشر میشود بی اعتماد باشد. اگر ما دوستدار امنیت ملی و مصالح ملی هستیم، باید به این سمت حرکت کنیم که جامعه اخبارش را از داخل خودش به طور حرفهای به دست بیاورد. اینجا است که ما باید تأسف بخوریم از اینکه منابع رسمی در ایران نزد افکار عمومی اعتبار چندان زیادی ندارند.
به نظر شما نظام در حوزه رسانه چطور میتواند این اعتماد آسیب دیده افکار عمومی نسبت به اخبار رسمی را بازیابی و بازسازی کند؟
تقریبا ساده است؛ یکی «ایجاد امنیت کاری برای خبرنگاران» است. متأسفانه در ایران همچنان خبرنگاران در معرض خطر تعقیب هستند و امنیت شغلی در حرفه روزنامهنگاری کاهش پیدا کرده است. مسئولین امر باید اجازه بدهند که روزنامهنگاران مستقل به شکل حرفهای و در امنیت کار خودشان را انجام بدهند. در همین پرونده آرمیتا، طبق اخباری که منتشر شد، خبرنگار روزنامه شرق برای خبرگیری به بیمارستان مراجعه کرد، ولی چندین ساعت بازداشت شد. در واقع ایجاد امنیت حرفهای برای خبرنگاران و رسانهها کمک میکند که اخبار درست از منابع مختلف منتشر شود و امکان راستیآزمایی اطلاعات و اخبار به دست بیاید.
نکته بعدی یک رسانه بسیار مهم به نام «رادیو و تلویزیون» است که در ایران مدیریت آن بر عهده سازمان صدا و سیما است. صدا و سیما که عموما اخبار رسمی را منتشر میکند، مدتها است که حوه نفوذ خودش را در افکار عمومی از دست داده و مردم کمتر به صدا و سیما اعتماد میکنند. علتش این است که صدا و سیما با جهتگیریهای خاص غیرحرفهای عمل میکند. اگر صدا و سیما، که مرجع اصلی انتشار اخبار رسمی است، از اصول حرفهای تبعیت و بی طرفی در خبر را رعایت کند، به بازسازی اعتماد عمومی به فضای رسانهای کشور کمک میکند.