تاریخ انتشار: ۱۵:۰۹ - ۲۹ آذر ۱۴۰۲

متهمان پرونده سازمان مجاهدین خلق چه کسانی هستند؟

پرونده‌ای سنگین برای ۱۰۷ نفر از اعضای ارشد سازمان مجاهدین در ایران تشکیل شده که همین روز‌ها دادگاه آن در جریان است. به همین مناسبت تاریخچه‌ای از سازمان مجاهدین و ریشه‌های درگیری آن‌ها با نظام جمهوری اسلامی و همچنین مهمترین متهمان پرونده‌ای که برای آن‌ها تشکیل شده، بررسی شده است.

اقتصاد۲۴-در دهه چهل که سازمان‌های چریکی در ایران تاسیس می‌شدند، سازمانی با محوریت مسلمانانی، چون «سعید محسن»، «عبدالرضا نیک‌بین» و «علی‌اصغر بدیع‌زادگان»، «محمد عسکری‌زاده»، «رسول مشکین‌فام» و «احمد رضایی» از دانشجویان رشته‌های فنی (شیمی، تاسیسات، کشاورزی، برق و ...) تشکیل شد که با حکومت پهلوی مبارزه می‌کردند. همه آن‌ها (به جز احمد رضایی که بهمن سال ۵۰ در درگیری با ساواک کشته شد) در خرداد ۱۳۵۱ اعدام شدند. پس از دستگیری و اعدام آن‌ها رهبری سازمان به دست گروه مارکسیست به رهبری تقی شهرام با حضور افرادی، چون بهرام آرام افتاد که تا سال ۱۳۵۷ ادامه داشت. سال ۱۳۵۷ با اعدام تقی شهرام، رهبری سازمان بار دیگر به دست جناح مسلمان افتاد و مسعود رجوی که به تازگی از زندان آزاد شده بود، رهبر سازمان شد. در این دوره چهره‌هایی، چون موسی خیابانی از نیرو‌های موثر سازمان بودند.

با برکناری ابوالحسن بنی‌صدر از ریاست جمهوری، سازمان مجاهدین فاز مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را کلید زد و در آن دوره مهمترین چهره‌های جمهوری اسلامی همچون آیت‌الله بهشتی، حجت‌الاسلام باهنر، محمدعلی رجایی، محمد کچویی، اشرفی اصفهانی، اسدالله لاجوردی، عبدالکریم هاشمی نژاد و ... را ترور کردند و در جریان جنگ ایران و عراق نیز اسناد مهمی از کشور را برای سهولت حمله به ایران به صدام سپردند.

اعضای سازمان مجاهدین در دهه شصت و در جریان جنگ ایران و عراق به بغداد مهاجرت کردند و در قرارگاهی که به نام «اشرف دهقان» همسر اول مسعود رجوی نامگذاری شد، ماندگار شدند. اعضای سازمان تا سال‌ها بعد در کمپ اشرف بودند و سپس به فرانسه و بعد از آن به آلبانی رفتند.


بیشتر بخوانید:حرف و حدیث‌ها درباره شرایط جسمی نامساعد مریم رجوی


از ۲۰۱۱ در پی حمله ارتش عراق و با پایان حمایت‌های حزب بعث و استقرار دولت جدید در عراق شرایط متزلزلی را به لحاظ اقامتگاه نیرو‌های خود سپری کرده است. پس از ضرب‌الاجل عراق برای تخلیه کمپ اشرف تا کنون بار‌ها این سازمان مجبور به جابجایی و انتقال بوده است. این وقایع تا سال ۱۴۰۲ نیز ادامه پیدا کرد. جایی که کمپ اشرف ۳ در آلبانی قرار گرفته بود، مورد حمله پلیس آلبانی قرار گرفت.

ایده فکری سازمان مجاهدین خلق

سازمان مجاهدین خلق در دوره محسن و بدیع‌زادگان و حنیف‌نژاد از جنس جنبش‌های اسلام‌گرای پس از جنگ جهانی دوم بود که اسلامیزه شده بود. آن‌ها در فرم، از ایده مبارزاتی جنبش‌های چپ‌گرایانه آمریکای لاتین پیروی می‌کردند و در محتوا، متاثر از آرای اسلامگرایانه دکتر علی شریعتی بودند و با دست‌چین کردن آیاتی از قرآن و تاکید بر آموزه‌های شهادت و انتقام، نوعی سازمان ستیزه‌جوتاسیس کردند که در سطح ایدئولوژیک، «التقاطی» و در سطح عملی، «تروریستی» بود.

در واقع مفسران و نظریه‌پردازان هسته اول سازمان به ویژه حنیف‌نژاد و رضایی، اسلام را مطابق دیدگاه‌های نهضت آزادی تفسیر می‌کردند و به همان نتایجی رسیدند که شریعتی رسیده بود؛ چنانچه نخستین اثر مدون سازمان، کتاب احمد رضایی بود که می‌گفت «نظام توحیدی مورد نظر پیامبر نظام مشترک المنافع کاملا هم‌بسته بود چراکه تنها خدا را پرستش می‌کرد و جامعه‌ای بی‌طبقه بود که برای صلاح عامه گام برمی‌داشت.»

از نظر رضایی، ائمه شیعه به ویژه امام حسین، علیه زمین‌داران فئودال و سرمایه‌داران تاجرپیشه استثمارگر و همچنین خلفای غاصبی که به هدف راستین نظام توحیدی خیانت کرده بودند، قیام کردند.» یرواند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» می‌نویسد: سازمان مجاهدین خلق را جناح مذهبی جبهه ملی به ویژه نهضت آزادی تشکیل می‌دادند که از آیت‌الله طالقانی و مهندس بازرگان خط می‌گرفتند.

عباس امانت در کتاب «تاریخ مدرن ایران» می‌نویسد: «مجاهدین معتقد بودند توده‌ها باید بر اساس الگوی امام علی و فرزندش امام حسین آزاد شوند و یک جامعه بی‌طبقه توحیدی بسازند، البته نه با نیروی ماتریالیسم تاریخی بلکه با اتکا به اسلام تساوی‌طلب و فداکارای جمعی به سبک واقعه کربلا.» در واقع خوانش ایدئولوژیک از متون مذهبی تشیع و ترکیب آن با مفاهیم مارکسیسم روسی اساس ایدئولوژی سازمان مجاهدین بود.

ایده‌های ستیزه‌جوی اسلامی سازمان مجاهدین خلق و طرح قلع و قمع کردن دشمنان در ابتدای دهه پنجاه به یکباره تغییر کرد و تقی شهرام که مارکسیست شده بود، در بیانیه‌ای با عنوان «اعلام مواضع ایدئولوژیک» کل سازمان را مارکسیست اعلام کرد و آیه «فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما» هم که در آرم سازمان بود، ابتدا در نامه‌ها و بورشور‌های داخلی سازمان و سپس در نامه‌ها و اعلامیه‌های بیرونی سازمان حذف کرد و تاکید کردند که «نه اسلام، بلکه مارکسیسم فلسفه انقلابی راستین است، زیرا اسلام ایدئولوژی طبقه متوسط است، ولی مارکسیسم ایدولوزی رستگاری و رهایی طبقه کارگر است.»

اعضای نخستین سازمان مجاهدین از نزدیکان نهضت آزادی بودند، ولی نهایتا از آن‌ها جدا شده و اعلام کردند تشیع واقعی نه فقط با استبداد شاه بلکه با سرمایه‌داری، امپریالیسم و روحانیت‌گرایی محافظه‌کارانه نیز مخالف است.

در میانه دهه پنجاه طرح گفت‌وگوی وحدت میان «سازمان مجاهدین خلق» و «چریک‌های فدایی خلق» انجام شد و تقی شهرام می‌خواست میان دو سازمان وحدت ایجاد شود، اما حمید اشرف در سازمان چریک‌ها با این ایده مخالفت می‌کرد و دلیل آن را نیز خاستگاه خرده بورژای مجاهدین می‌دانست. با تاثیری که حمید اشرف در سازمان چریک‌ها داشت، طرح وحدت نهایتا به مذاکرات ختم شد و پس از کشته شدن اشرف در سال ۵۵ هم کسی تمایلی نداشت برخلاف ایده اشرف اقدامی کند.

سازمان مجاهدین خلق پس از انقلاب

در حالیکه از دهه پنجاه سازمان مجاهدین، مارکسیست شده بود، هنوز جبهه اسلامگرای آن قدرت داشتند و مخصوصا در استان‌ها هنوز باور‌های اسلامی پررنگ بود. در این دوره عملا مجاهدین دو شقه شده بودند و هر کدام نشریه و تشکیلات خودشان را داشتند. در اواخر سال ۵۵ جناح اسلامی مجاهدین تلفات سنگینی متحمل شده بود و فعالیت در دانشگاه‌ها را در دستور کار داشت و با انجمن‌های اسلامی در کشور‌های دیگر مراوده داشت، اما جناح مارکسیست روی فعالیت‌های کارگری متمرکز بود و با مائوئیست‌های کنفدراسیون دانشجویان در اروپا و آمریکا ارتباط گرفته بود.

با بروز انقلاب و دستگیری و اعدام تقی شهرام و همچنین آزادی مسعود رجوی از زندان، معادلات سیاسی سازمان برای بار دیگر تغییر اساسی کرد و این بار آیه به نامه‌های سازمان بازگردانده شد و مشی سازمان دوباره «اسلام» شد. رجوی جزو آخرین گروه‌های آزاد شده از زندان بود که به واسطه لابی‌های برادرش و ظاهرا اعترافات یا توبه‌های زندان، از اعدام گریخته بود.

آغاز اختلافات سازمان مجاهدین و جمهوری اسلامی

پس از انقلاب سازمان مجاهدین میتینگ‌های مختلفی در تهران برگزار کردند که معروف‌ترین آن میتینگ ۲۲ خرداد سال ۱۳۵۹ در استادیوم امجدیه با سخنرانی رجوی بود. به عبارت دیگر تا ابتدای دهه رهبران شصت سازمان مجاهدین خلق در ایران فعالیت می‌کرد و حتی در تهران میتینگ سیاسی برگزار می‌کردند. حتی مسعود رجوی و موسی خیابانی به دیدار آیت الله خمینی هم رفتند، اما رفته‌رفته این سازمان با جمهوری اسلامی به اختلاف جدی خورد که مهمترین نمود آن در ماجرای ثبت نام مسعود رجوی برای انتخابات ریاست جمهوری بود که آیت‌الله خمینی با آن مخالفت کرد. استدلال ایشان این بود که مسعود رجوی در همه‌پرسی شرکت نکرده و جمهوری اسلامی را قبول نداشته، حال چگونه می‌خواهد رئیس جمهور همین نظام بشود.


بیشتر بخوانید:منیر دژ عضو شورای مرکزی منافقین کشته شد


دستگیری محمدرضا سعادتی به اتهام جاسوسی نیز از دیگر عوامل تنش بود. تا خرداد سال شصت، سازمان مجاهدین در نشریه پر تیراژ خود به نام «مجاهد» علیه جمهوری اسلامی مطلب منتشر می‌کرد و از این سال‌ها به بعد برای نشان دادن این تنش، جمهوری اسلامی برای نامگذاری سازمان مجاهدین از عبارت «منافقین» استفاده کرد.

تنش مهم دیگر، درگیری خیابانی حامیان بنی‌صدر با انقلابیون بود. این درگیری در ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ یعنی در ابتدای انقلاب اتفاق مهمی بود که سرنوشت سال‌های بعد حکومت تازه‌تاسیس انقلابی را نیز تحت الشعاع قرار داد. درگیری‌ها تا سال بعد هم ادامه داشت که مهمترین درگیری بعدی در ۳۰ خرداد سال ۶۰ پس از برکناری بنی‌صدر بود.

گروه‌های مختلفی که در انقلاب و مبارزه علیه شاه متحد روحانیون بودند، روز ۳۰ خرداد علیه برکناری بنی صدر در شهر‌های مختلف تظاهرات کردند که این تظاهرات در بسیاری از موارد به خشونت کشیده شد. سازمان مجاهدین خلق که بیش از گروه‌های دیگر خود را در انقلاب سهیم می‌دانست پس از برکناری بنی صدر و اتفاقات ۳۰ خرداد دست به اقدامات مسلحانه و ترور زد و از سوی دیگر واکنش قوای حاکم به این ترور‌ها کشور را کاملا تک‌قطبی کرد.

سازمان مجاهدین خلق در سال‌های منتهی به انقلاب و تا سال ۱۳۶۰ که مستقیما رو در روی سپاه قرار گرفت، تحولات مهمی دیده بود، اما با رهبری جدید به مرور در سال‌های پس از انقلاب از یک گروه تشکیلاتی سیاسی به یک «فرقه» بدل شد و چهره‌های مهم و اثرگذار و حتی بادانشی آن که تا پیش از انقلاب در آن حضور داشتند، با رهبری مسعود رجوی از آن جدا شدند. پس از جنگ ایران و عراق هم به واسطه اتحاد سازمان مجاهدین با صدام حسین، بدل به منفورترین گروه در سیاست ایران شد.

سازمان مجاهدین خلق

آغاز ترور‌های سازمان مجاهدین خلق در ایران

ترور‌های سازمان مجاهدین خلق در ایران از سال ۶۰ و دقیقا ۸ روز بعد از برکناری بنی‌صدر با ترور محمد کچویی توسط محمدکاظم افجه‌ای شروع شد. ۶ تیر ۱۳۶۰ آیت‌الله خامنه‌ای ترور شد که عملیات ناموفق بود. روز بعد در ۷ تیر ۱۳۶۰ آیت‌الله بهشتی و بیش از ۷۰ عضو حزب جمهوری اسلامی ترور شدند. ماه بعد در ۸ شهریور ۱۳۶۰ مهمترین ترور در ساختمان نخست وزیری رخ داد. ترور بعدی یک ماه در شهریور سال ۶۰ بود که اسدالله مدنی در حال نماز ترور شد. همچنین آیت‌الله دستغیب و ۱۲ نفر دیگر از در ۲۰ آذر در نماز جمعه ترور شدند. ۱۱ تیر سال ۶۱ محمد صدوقی ترور شد و مهر ماه همان سال اشرفی اصفهانی. ترور‌های مهم بعدی در دهه هفتاد بود که اسدالله لاجوردی و صیاد شیرازی توسط سازمان مجاهدین خلق ترور شدند.

در واقع سازمان مجاهدین مدعی بود سهم اصلی را در جریان انقلاب داشته، اما از قدرت حذف شده است و به همین دلیل مبارزه مسلحانه می‌کرد. در دهه شصت تعداد بسیاری از نیرو‌های سازمان بازداشت شده بودند، اما پس از عملیات مرصاد، اعدام شدند. برخی مقامات که آن دوره حضور داشتند، این اعدام‌ها را نسنجیده خوانده بودند و معتقد بودند که لزومی نداشت افرادی که تاثیری در سازمان نداشتند اعدام شوند. به این ترتیب جدال سازمان مجاهدین و جمهوری اسلامی روز به روز افزایش می‌یافت.

سازمان تا دهه هفتاد همچنان در ایران نفوذ داشت، اما از آن به بعد به جز همایش‌های خارج تاثیر چندانی در ایران نداشت و حتی به سختی افرادی پیدا می‌شوند که نگاه مثبتی به این سازمان داشته باشند؛ مخصوصا بعد از جنگ ایران و عراق که در پی آن سازمان از جانب مردم به فرقه‌ای خیانتکار بدل گشته بود. با این حال در تناقضی عجیب هر گاه نیرو‌های سیاسی در ایران بازداشت می‌شدند، به سازمان مجاهدین ارتباط داده شده‌اند؛ حال آنکه در عالم واقع چنین چیزی بعید به نظر می‌رسد، زیرا چنانچه گفته شد سازمان و ایده‌های مرتجعانه آنها، نفوذی در ایران ندارد.

منبع: رویداد24
ارسال نظر