اقتصاد۲۴- هدی کاشانیان: اقتصاد ایران در ابتدای عصر صفویه همراه با رشد و شکوفایی بود، اگرچه مردم مانند دورههای قبل به مشاغل کشاورزی، دامداری و تجارت مشغول بودند، اما در دوره صفویه به ویژه با توجهی که پادشاهان از جمله شاه عباس اول به رونق اقتصاد داشتند، پیشرفت شایانی در این زمینه صورت گرفت. اما بعد از تشکیل انقلاب صنعتی اروپا در قرن ۱۷ میلادی این شکوفایی را از دست داد.
در عصر صفوی فقدان قانون، قدرت مطلقه پادشاه خودکامه و ضعف نهادهای مدنی امکان دسترسی آزاد به بازارهای سیاسی و اقتصادی را نداده و مانع از پیشرفت تکنولوژیک شد. همچنین عدم امنیت جان و مال صنعتگران و پیشه وران و هزینههای معاملاتی بالا، مانع از رشد سرمایه گذاری و تولید خلاق کالاهای جدید شد.
نقش مهم کشاورزی در اقتصاد دوران صفویه
در ساختار اقتصادی دوره صفویه، کشاورزی نقش بسیار مهمی ایفا میکرد و دیگر فعالیتهای اقتصادی در مرتبه بعد قرار داشتند. اهمیت توجه به این بخش به این دلیل است که بخش مهمی از صادرات ایران عصر صفوی به طور مستقیم و یا غیر مستقیم با کشاورزی در ارتباط بوده و تولیدات کشاورزی را شامل میشد. انتقال زمام امور سیاست دولت از فئودالهای چادر نشین ترک به دست فئودالهای مقیم و اسکان یافته ایرانی و اصلاحاتی که در عهد شاه عباس اول به عمل آمد و به خصوص سبک شدن بار مالیاتها در زمان آن پادشاه و ترقی و تکامل روابط کالا- پولی و پایان جنگهای ویران کننده با عثمانیها و خان نشینهای ازبک و استقرار یک صلح طولانی موجب اعتلای نسبی نیروهای تولیدی ایران و به خصوص کشاورزی شد.
نقش دامداری در اقتصاد دوران صفویه
یکی دیگر از پایههای اقتصاد داخلی ایران در عصر صفوی، «دامداری» بود. فعالیتهای دامداری توسط دهقانان یا چادر نشینها صورت میگرفت. طبق شواهد جمعیت دامداران ایران در عصر صفوی ۳۵ تا ۴۰ درصد تخمین زده شد. در واقع یکی از مهمترین فعالیتهای اقتصادی دامداری، تامین نیازهای اساسی از طریق چراندن دامها بود و قسمت عمدهای از تولیدات دامی به آنان اختصاص داشت. به طور کلی ابزارهای اساسی تولید جماعت چادر نشین را انواع و اقسام دام و مراتعی تشکیل میداد که دامها در آن به چرا میپرداختند. دام برای جامعه، اقلام مورد نیاز همچون غذا، پوشاک و وسایل حمل و نقل را فراهم میکرد. چراگاههایی که طوایف مختلف مشترکاً جهت تغذیه دامها از آن استفاده میکردند با مرز بندیهای معینی در بین آنها مشخص میگردید. دامها جزو اموال خصوصی خانوادههای گسترده بود و فرآوردههای دامی نیز به خودشان تعلق داشت.
نقش بافت ابریشم در اقتصاد دوران صفویه
یکی از مهمترین محصولاتی که در صادرات عهد صفوی خودنمایی بسیاری داشت، پارچه ابریشم بود. محصول ابریشم، عمدتا در استانهای شمالی- گیلان، مازندران و استرآباد (گرگان) - و تاحدی کمتر در اردبیل، شروان، شماخی، قراباغ، خراسان و اطراف یزد به دست میآمد. در اواخر قرن دهم هجری، به دلیل جنگهای ایران و عثمانی، بافت این پارچه تنزل پیدا کرده بود؛ اما شاه عباس اول کوششهای فراوانی را جهت توسعه محصول ابریشم به عمل آورد. آمار و اطلاعات درباره صنعت ابریشم، چندان معتبر نیست. براساس تخمین سال ۱۶۱۸م. حدود ۲۳۲۰۰۰ من یا ۱۲۵تن محصول ابریشم تولید شده است. به این ترتیب، مجموع حاصل ابریشم ایران در سال، چیزی نزدیک به بیست هزار عدل (هر عدل در آن زمان حدود ۳۶ من وزن داشت) یا حدود ۱۹۲ تن بوده که بخشی از آن در ایران مصرف میشده و بقیه، با کشتیهای هلندی و انگلیسی، به هندوستان، عثمانی، ایتالیا، انگلستان و هلند و دیگر کشورها صادر میشده است.
مالیات در اقتصاد صفویه
حکومت بر اساس معیارهایی گوناگون از مردم به ویژه بازرگانان مالیات میگرفت. مردم در روزگار گذشته به دولت وابسته نبودند و میخواستند هرچه کمتر با دولت در تماس باشند، زیرا دولت در ذهن مردم آن روز دو معنا داشت؛ نخست مالیات زیاد و دیگر، استبداد، سربازی و کشتار. از همینرو کشاورزان برای ندادن مالیات زیاد، خرمن خود را از چشم ماموران مالیاتبگیر پنهان میکردند. آنها حتی مجبور میشدند فراوانی محصول را نیز از چشم حکومتیان دور بدارند.
بیشتر بخوانید: اقتصاد ایران در دوران زندیه چگونه بود؟/ کریم خان زند ، حاکمی که معیشت را برای مردم ارزان کرد
بازرگانان ارمنی و یهودی نیز همواره از ماموران مالیاتی میترسیدند. بازرگانان مسیحی، اما رسما در حمایت شاه بودند، اما این پشتیبانی تا زمانی پیوستگی داشت که شاه نیرومند بود. سطح مالیات در دوره شاه عباس نسبتا خوب بود و انصاف تا اندازهای رعایت میشد، اما پس از او ایرانیان به ویژه بازرگانان غیر مسلمان آزار فراوان دیدند.
صادرات و واردات در دوران صفویه
در عهد صفویه روابط تجاری ایران با کشورهای انگلیس، هلند و بعد فرانسه گسترش یافت. این کشورها در ابتدا نه به عنوان استعمارگر و با نیروی نظامی بلکه به عنوان تاجر وارد ایران شدند. کمپانی هند شرقی انگلیس بعد از سال ۹۹۴ ق/۱۶۱۵ م به مدار اقتصادی ایران کشیده شد. این کار به دو دلیل صورت گرفت: خرید ابریشم به طور مستقیم از ایران و صدور بسیاری از کالاهای اروپایی و آسیایی به ایران به جای پول نقد ابریشم. کمپانی هند شرقی هلند با به کار گرفتن آمیزهای از الگوی نظامی پرتغال و الگوی بازرگانی انگلستان، مدل قدرتمندی به وجود آورد.
به طور کلی اقتصاد عصر صفوی را در بیشتر این دوران، نمیتوان به عنوان اقتصادی با جهت گیری مسلط تجاری توصیف کرد، اما تجارت وجود داشت و تجار حرفهای فعالیت میکردند. کالاهای صادراتی عمدتاً محصولات کشاورزی بود. تجارت ابریشم بیشتر در دست ارمنیها بود. البته تنها این مسیحیان نبودند که قابلیتهای تجاری و بازرگانی داشتند، بلکه مسلمانان هم به تجارت مشغول بودند. تجارت ابریشم مهمترین عامل گسترش روابط بازرگانی ایران با اروپا بود و فروش آن مبالغ هنگفتی را عاید خزانه شاهی میکرد.
توسعه تجارت بستگی به روابط مناسب با کشورهای خارجی به ویژه اروپاییان داشت و اقدام اصلی شاه عباس در این زمینه ایجاد روابط بازرگانی با ممالک خارجی بود تا کالاهای ایرانی، چینی و هندی را که از ایران میگذشت، در کمال امنیت به آن کشورها برساند. شاه عباس با مسیحیان که میتوانستند روابط او را با ممالک اروپا به علت هم کیشی تحکیم کنند، رفتار بسیار ملایم داشت و چندین هزار ارمنی را به دلیل نقش گسترده آنان در تجارت خارجی، از سرحدات عثمانی و جلفا به اصفهان کوچ داد. شاه همچنین بندر هرمز و بندر جرون را که بعدها به نام خود او عباسی یا بندر عباس نامیده شد، توسعه داد و امنیت آنجا را به کمک حکمرانان وفادار خود در فارس و کرمان تأمین کرد که حتی گاهی بیش از ۳۰۰ کشتی از کشورهای مختلف در لنگرگاه هرمز جمع میشدند و همیشه چهارصد تاجر در آن شهر اقامت داشتند. تجارت ایران با ممالک دیگر، از شرق به وسیله بازرگانان ترکستان، هندوستان، چین، انگلستان، اسپانیا و هلند و از مغرب به وسیله تجار ونیزی و ارمنی صورت میگرفت. روابط ایران با دولت ونیز در زمان شاه عباس اول بیشتر صورت اقتصادی و تجاری داشت.
ارتباط گسترده با دیگر کشورها و ایجاد زمینه جهت رفت و آمد بازرگانان و تاجران کشورهای بیگانه، خصوصاً اروپاییان، زیر ساختی را پدید آورد که منجر به شکوفایی تجارت شد. رونق تجارت و داد و ستدهایی که میان بازرگانان داخلی و خارجی انجام میگرفت، منجر به بهبود وضع مالی و رشد اقتصاد پولی و سرانجام افزایش قدرت مالی دولت صفوی شد.