تاریخ انتشار: ۱۲:۰۶ - ۲۶ دی ۱۴۰۲

تیغ کند بهزیستی زیر گلوی کودکان بی‌سرپرست

چند ماهی شده که سازمان بهزیستی طرحی با عنوان «طرح میزبان» را با چراغ سبز مصوبه هیئت وزیران در اصلاحیه ماده ۱۳ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست در دست اجرا دارد. اما با وجود اعتراض‌ها و واکنش‌های شدید فعالان در زمینه کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، این طرح روز شنبه، ۱۶ دی ماه به صورت رسمی اجرا خواهد شد.

اقتصاد۲۴-طبق این طرح، سازمان می‌تواند کودکان و نوجوانان بی‌سرپرست و بدسرپرست را که به دستور مرجع قضائی به سازمان معرفی شده یا می‌شوند تا تعیین تکلیف نهایی در مرجع قضائی، به‌طور موقت رأسا یا از طریق مؤسسات مراقبت خانواده محور به خانواده‌های دارای صلاحیت بسپارد.

کودکانی که همچنان سرنوشت نا معلومی دارند

**او در ابتدای گفت وگوی خود این پرسش را مطرح کرده و گفت: «سازمان بهزیستی مکانی است که تمام نیاز‌های روحی و روانی و حتی گاهی مالی را نمی‌تواند پوشش دهد. قطعا فضای خانواده می‌تواند نقطه عطف زندگی بچه‌های مستقر در بهزیستی باشد. اما، کارشناسان و افرادی که قوانین را می‌نویسند، قبل از طرح قوانین، باید به یک پرسش پاسخ دهند. آیا هدف اصلی «طرح میزبان»، کمک به اعتلای فرزندان بهزیستی است؟ یا در نهایت در پی منافع سازمانی، قوانین نوشته می‌شود؟

این مددکار کودک با بیان این‌که طبق دستورالعمل قانونی که آمده «طرح میزبان» از شنبه به طور رسمی اجرا می‌شود، گفت: «تا قبل از این هم بچه‌ها به عنوان مهمان به خانواده‌ها تحویل داده می‌شدند. وقتی دادسرا به ما نامه می‌دهد که این کار را انجام دهیم، عملا مجبور هستیم کودک را تحویل خانواده میزبان دهیم. با وجود این‌که هنوز به صورت رسمی این طرح اجرا نشده است، اما ما بازخورد‌های آن را گرفته‌ایم و کودکانی بوده‌اند که تا الان برگشت داده شده‌اند».

او در ارتباط با توضیح این طرح ادامه داد: «طبق دستورالعملی که تصویب شده و به دست ما رسیده است، در طرح میزبان خانواده‌هایی که برای فرزندخواندگی تمایلی ندارند، بچه‌ها را به صورت مهمان قبول می‌کنند. این بچه می‌تواند بی‌سرپرست و بدسرپرست باشد. بچه‌های بی‌سرپرست بیشتر کاندید فرزندخواندگی هستند. بچه‌های بدسرپرست، دارای سرپرستی‌اند که شرایط نگهداری برایشان وجود ندارد. خانواده یا اعتیاد داشته و یا کارتن خواب هستند. قانون طرح این حضانت را داده است. این بچه‌ها بیشتر کاندید برای رفتن به خانواده میزبان هستند»

فاتحه ارث و میراث را هم بخوانید!

این فعال در زمینه کودکان گفت: «خانواده میزبان پروسه فرزندپذیری را طی می‌کنند. اما در فرزندخواندگی، خانواده باید یک صلح ارث داشته باشند. زیرا بچه‌های فرزندخوانده سهمی از ارث ندارند. این خانواده باید در دفترخانه صلح نامه‌ای تنظیم کنند و با توجه به حکمی که قاضی می‌دهد یک سوم یا یک پنجم اموالشان را به نام کودک بزنند. این صلح نامه برای وقتی است که خانواده فوت کرده و آن کودک ارث ببرد. خانواده باید برای این بچه‌های فرزند خواندگی بیمه عمر و حساب پس‌انداز باز کنند».


بیشتر بخوانید: کودک آزاری در صدر تماس‌های اورژانس اجتماعی


او ادامه داد: «در طرح میزبان این سختگیری‌ها وجود نداشته و این خودش یک چالش جدی است. زیرا هیچ ضمانتی برای حفظ حرمت این بچه‌ها وجود ندارد. این اتفاق برای مردم ما یک موج احساسی ایجاد می‌کند. در پروسه فرزند خواندگی همین که خانواده درآمد مناسب داشته باشند، ۴ جلسه مشاوره رفته و تست الکل و اعتیاد در پزشکی قانونی بدهند، همه چیز تمام می‌شود. در این پروسه کارشناسان بهزیستی فقط یک بار بازدید می‌کنند».

این مددکار کودک با اشاره به این‌که می‌خواهند بچه‌ها از مراکز شبه خانواده به خانواده‌ها منتقل شوند، گفت: «این موضوع چند دلیل دارد. عمده این دلایل مشکلات مالی است، زیرا این بچه‌ها، یک بار مالی به دوش دولت هستند. بخشی از درآمد بهزیستی برای مثال از مالیات‌ها، شهرداری، فروش سیگار، دخانیات و نفت است. به هر حال بودجه‌ای باید به این بچه‌ها اختصاص داده شود. همین اتفاق باعث می‌شود بچه‌ها وارد شبه خانواده‌های غیر دولتی شوند».

در مراکز شبه دولتی چه می‌گذرد؟

او در ارتباط با خانواده‌های شبه دولتی ادامه داد: «در خانواده‌های شبه دولتی فساد خیلی بیشتری مشاهده می‌شود. هر شبه خانواده ۲۰ تا ۲۵ بچه را نگهداری می‌کنند. اکثر این‌ها فرار مالیاتی دارند. این شبه خانواده‌ها زیر نظر بهزیستی‌اند؛ اما مراکز غیر دولتی و خصوصی هستند. خیریه‌ها این موسسات را تاسیس می‌کنند و طبق فضای مرکز، تعدادی از بچه‌ها به عنوان سرانه تحویل آن‌ها داده می‌شود. کسی که خیریه را تاسیس می‌کند معاف از مالیات است و همین باعث پولشویی زیادی در این مراکز می‌شود».

این کارشناس گفت: «همه این شبه خانواده‌ها به شرکت‌های بزرگ وصل می‌شوند. می‌گویند ما به خیریه‌ها کمک می‌کنیم و معاف از مالیات هستیم. مسئله اصلی این است که معرفی خانواده میزبان در دستورالعمل بر عهده‌ی خانواده شبه میزبان گذاشته شده است. این خانواده شبه میزبان باعث تبلیغ بیشتر طرح میزبان می‌شوند. در دستورالعمل‌ها ذکر شده است که مراکز شبه خانواده و شبانه‌روزی می‌توانند خانواده‌ها را معرفی کنند. یکی از کارکرد‌های این مراکز معرفی خانواده‌ها برای پذیرش فرزند به نهاد‌های دادسرا و یا بهزیستی است».

او ادامه داد: «این چرخه آنقدر پیچیده و دارای حفره است که بنظر می‌آید طبق گفته خودشان می‌خواهند بچه‌ها را وارد یک خانواده کنند. اما این بهانه برای نداشتن بودجه آن‌ها است. می‌گویند بودجه ندارند و بچه‌ها را وارد خانه‌های شبه خانواده‌های غیردولتی می‌کنند. در شبه خانواده‌ها یک نوع فساد وجود دارد. مراکز دولتی می‌گویند بچه‌ها را وارد یک خانواده کنیم. بهانه آن‌ها چیست؟ می‌گویند بچه‌ها در کانون خانواده بزرگ شوند».

سازمان بهزیستی و نیرو‌های کم تجربه‌اش

این مددکار اجتماعی با اشاره به یک دختر ۸ ساله که سه بار به فرزندخواندگی گرفته و فسخ شده است، گفت: «بار آخر این بچه وارد خانواده میزبان شد و باز بچه را پس فرستادند. به دلیل یک تصمیم احساسی که گرفته شده بود. در واقعیت این است که خانواده‌ای که یک بچه را نگهداری می‌کنند نمی‌توانند مانند بچه خودشان با آن رفتار کنند. در بهزیستی مددکار فرصت آموزش به کودک را ندارد. چون نیروی آموزش دیده‌ای نیست».

او ادامه داد: «بچه‌ها در این مراکز زندگی سربازی دارند. بعد می‌گویند بچه را تحویل خانواده بدهیم. برای مثال راس ساعت همه باید بخوابند و صبحانه بخورند. همه چیز دسته جمعی است و بچه‌ها حریم خصوصی ندارند. در هر اتاق ۵ الی ۶ بچه زندگی می‌کنند. حال بچه‌ای که در این محیط بزرگ شده و قرار گرفته است؛ می‌خواهد وارد یک خانواده شود. بچه‌ای که در یک خانواده بزرگ شده، یاد گرفته است احساسات خود را بروز داده، احترام بگذارد و حتی نسبت به چیزی که نمی‌خواهد اعتراض کند. آن‌چه در مراکز بهزیستی می‌گذرد چیزی شبیه راز بقا است که نباید اینطور باشد. دستورالعمل برای مربی آمده است، اما مربی‌ای که خودش هیچ آموزشی ندیده، می‌خواهدچه چیزی به این بچه یاد بدهد؟ مربی‌ای که هر روز در شیفت‌های ۲۴ یا ۴۸ عوض می‌شود. اکثر این مربی‌ها به دلیل این‌که حقوق‌های خوبی دریافت نمی‌کنند و امنیت شغلی ندارند، ثابت نمی‌مانند».

نبود ضمانت در «طرح میزبان»!

این فعال کودکان ادامه داد: «بچه‌ها با تربیت یکسانی وارد یک خانواده نمی‌شوند. توقع ما این است این کودک را وارد یک خانواده مهمان کنیم. خانواده‌ای که در احساسات تصمیم گرفته و بعد بین این بچه با بچه خودش تفاوت می‌بیند. بچه را پس می‌آورد. با تمام این‌ها ما انتظار داریم بچه‌ها را وارد خانواده میزبان کنیم. در صورتی که هیچ ضمانتی برای بچه وجود ندارد».

او با اشاره به این‌که هزینه نگهداری از بچه‌ها برای بهزیستی بالا بوده و مسئله اصلی محافظت از بودجه است، گفت: «موسسه‌های غیر دولتی اصلا با بهزیستی همکاری نمی‌کنند و برای خودشان یک دولت جدا هستند. موسسات غیردولتی به دلیل این‌که هزینه می‌کنند، این حق را به خودشان می‌دهند که برای بچه‌ها تعیین و تکلیف کنند. بچه‌ها فقط در بهزیستی نگهداری می‌شوند، اما برای آن‌ها هزینه‌ای نمی‌شود. در مراکز دولتی مقداری نظارت سخت‌گیرانه برای بچه‌ها بیشتر است. محدودیت دارند و باید هزینه‌هایشان را کم‌تر کنند. اما در مراکز غیردولتی خیرین به این مراکز کمک می‌کنند. بعضی از مراکز برای در رفتن از مالیات به بهانه کمک به این بچه‌ها به آن‌ها یک‌سری امکانات می‌دهند. اما خیرین معمولا به مراکز دولتی کمک نمی‌کنند».

این مددکار اجتماعی ادامه داد: «مسئله اصلی این است که، پروسه فرزند خواندگی و فرزندپذیری به صورت میزبان، از بنیان دچار مشکل است. کسی که می‌خواهد بچه‌ای را به فرزندی بگیرد نیاز به آموزش مداوم دارد. باید به صورت الزام، طی سه و چهار سال، خانواده‌ها تحت جلسات مشاوره قرار بگیرند. اما همچین چیزی وجود ندارد. برای مثال بشخصه می‌خواستم بچه‌ای را به فرزند خواندگی بگیرم و تمام کار‌های او را انجام دادم. اما بعد از مدتی مادر این بچه پیدا شد. ما نمی‌خواستیم این بچه را بگیریم، زیرا ترجیح این بود پیش مادر خودش باشد. اما بهزیستی و دادیار گفتند بچه را به صورت میزبان ببرید».

سرنوشت نا معلوم کودکان

او در ادامه با بیان این‌که گفته نمی‌شود صفر تا صد این طرح مشکل دارد و از بعضی لحاظ این طرح خوب است، گفت: «برای مثال بچه‌ای از نوزادی رها شده و از این مرکز به مرکز دیگری منتقل شده است. برای بچه‌ای که تصوری از خانواده ندارد، شاید رفتن در یک خانواده برای برهه‌ای یک اتفاق خوب باشد. با حریم شخصی، اتاق شخصی و مفهوم خانواده آشنا می‌شود. اما این اتفاق دائمی است؟ خیر. بعد از این‌که این بچه مجدد به مرکز بهزیستی برگردد، برای بار دوم تصور او از یک خانواده خراب می‌شود».

این فعال اجتماعی ادامه داد: «در آمریکا و اروپا این طرح با شرایط خیلی سخت‌تراجرا می‌شود. اما در ایران، مددکاری که از اول تا آخر پروسه قرار داشته، حتی اجازه ندارد به آن کودک سر بزند. نظارت کند که بچه در چه شرایطی قرار گرفته است. در صورتی که باید این نظارت وجود داشته باشد. مددکار باید هر روز در هر لحظه و ساعت که می‌خواهد، بتواند به بچه سر بزند. شاید بچه تحت تجاوز و یا سواستفاده قرار گرفته باشد. اما این اجازه به ما داده نمی‌شود. تنها کارشناسان این اجازه را دارند».

او گفت: «بچه‌ای را داریم که دوسال است به فرزندخواندگی رفته، اما حتی یک بار هم برای بازدید نرفته‌اند. این در حالی است که روی کاغذ نوشته شده، کارشناسان بهزیستی باید ماهی یک بار به بازدید بروند. در آمریکا مددکار اجتماعی اگر ببیند بچه‌ای در شرایط مناسبی نیست، حتی اگر در خانواده واقعی خودش باشد؛ می‌تواند بچه را از خانواده بگیرد. اما در این‌جا وقتی متوجه می‌شویم بچه‌ای در شرایط خوبی نیست، به ما اجازه نمی‌دهند بچه را به بهزیستی بیاوریم. در صورتی که این مورد در قانون نوشته شده است که اگربچه‌ای در شرایط مناسبی نبود به بهزیستی تحویل دهیم».

این کارشناس در زمینه کودکان با بیان این‌که شاید همه این موارد در قانون نوشته شده باشد، اما در واقعیت قوانین اجرا نمی‌شوند، ادامه داد: «کارشناسان بهزیستی سلیقه‌ای عمل می‌کنند. این بچه‌ها عروسکی دست آدم‌هایی که سواستفاده می‌کنند، شده‌اند. ما موسسه‌ای را سراغ داریم که بچه‌های خیلی خوشگل را جدا می‌کنند. لباس‌های زیبا تن آن‌ها کرده و بچه‌ها را به مناطق بالای شهر می‌برند. برای مثال افراد پولدار از سر دلسوزی به بچه‌ها یک پلاک طلا می‌دهند. بعد از چند وقت خانواده یکی از آن بچه‌ها پیدا می‌شود و حتی مقداری از پول طلا هم به بچه یا خانواده‌اش نمی‌دهند».

او در پایان گفت: «می گویند باید خرج خیریه شود. اما قطعا این پول خرج خیریه نمی‌شود. نکته دیگر ماجرا این است که بهزیستی از این موضوع اطلاع دارد. اما به نفع بهزیستی نیست که اقدامی کند. همه این مراکز پر از تخلف‌اند. حتی یک مرکز سالم هم وجود ندارد. هر طرحی که اجرا می‌شود تنها به ضرر کودکان و به نفع دولت و افرادی است که تظاهر به خیر بودن می‌کنند».

منبع: فرازدیلی
ارسال نظر