تاریخ انتشار: ۱۱:۴۵ - ۲۸ بهمن ۱۴۰۲

اطلاعات خانواده قالیباف دست چه کسی است؟

افشای ماجرای مهاجرت پسر محمدباقر قالیباف به کانادا همچنان با واکنش‌هایی همراه است.

اقتصاد۲۴-ائتلاف اصولگرایان که در مجلس فعلی جناب قالیباف را از میدان اجرایی به بهارستان آورد و رئیس کرد، با یک انشعاب بزرگ روبه‌رو شده است. انشعابی که هیچ معنابخشی کارکردی و اجتماعی ندارد و فقط به وزن‌کشی سیاسی چند گروه و نیروی سیاسی مشابه مربوط است.

پ«جمنا»‌ی سابق که به «شانا» تغییر نام داده همچنان می‌خواهد لیست قبلی تهران را با درصدی تغییر کم به میدان بفرستد. درمقابل ائتلاف جدیدی از «شریان» که نزدیکان بذرپاش هستند با چند چهره سابق پایداری و... «امنا» را راه انداخته‌اند.

درحالی‌که این دو گروه در هفته‌های اخیر در شبکه‌های اجتماعی در حال زد و خورد شدید بودند، به‌یکباره یک افشاگری بزرگ درباره سفر پسر محمدباقر قالیباف به کانادا فضایی شبیه ماجرای «سیسمونی‌گیت» برای او درست کرد. خبر جدید گویای این است که آقازاده رئیس مجلس برای تحصیلات می‌خواهد به یکی از مقصد‌های مهاجرتی مهم ایرانی‌ها برود. اگر فامیلی آقای «اسحاق» قالیباف نبود اتفاق خاصی از منظر سیاسی رخ نداده بود.

او مثل یکی از هزاران جوان ایرانی می‌شد که به دلایلی درست و غلط قصد ترک وطن کرده‌اند، اما او پسر رئیس مجلسی است که با صفت «انقلابی» شناخته شده و جناب قالیباف به این صفت افتخار می‌کند. شاید رئیس مجلس مثل آنچه در حاشیه راهپیمایی ۲۲ بهمن درباره ماجرای سفر اعضای خانواده‌اش به ترکیه گفت را اینجا هم خرج کند. او گفته بود مگر سفر به ترکیه «گناه» است؟


بیشتر بخوانید:پیام مهاجرت پسر قالیباف به کانادا


مخاطبان این حرف فقیه نبودند، مثل ما! اما در شرایطی که کشور به‌خاطر کمبود منابع ارزی تحت فشار سنگین اقتصادی است و مسئولان محترم هر روز از سختی مدیریت اقتصاد ایران برای جامعه سخنرانی می‌کنند، سفر اعضای خانواده رده‌بالاترین مسئولان کشور به خارج از کشور برای امر غیرضروری، خلاف شعار‌ها و ادعا‌های دهان‌پرکن آنهاست.

وقتی مجلس و دولت فعلی به‌خاطر تجربه آبان ۹۸ جرات نزیک شدن به قیمت حامل‌های انرژی را ندارند و مجبورند فشار سنگینی به بودجه عمومی وارد کنند، یعنی زندگی عموم مردم در شرایط سختی قرار دارد. سفر، مهاجرت، تحصیل در بهترین دانشگاه‌های دنیا و اصلا زندگی در بالاترین سطح هر شخصی جزئی از حقوق عادی فرد است، اما هر مسئولیت سیاسی و اجتماعی بزرگی همان‌طور که مواهبی برای افراد دارد، محدودیت‌هایی برای آن‌ها ایجاد می‌کند.

هیچ‌کدام از سیاسیون راست و چپ، اصولگرا و اصلاح‌طلب، عدالتخواه و آزادی‌خواه نمی‌توانند صبح تا شب برای مردم سخنرانی کنند و دنده «نصیحت» چاق کنند، اما خودشان و اطرافیان‌شان آن کار دیگر کنند. جناب قالیباف می‌دانند هر کسی با شعاری که می‌دهد سنجیده می‌شود. کاش رئیس مجلس جوابی قانع کننده برای ما داشت.

از سوی دیگر، اما برای اهل سیاست این سوال جدی وجود دارد که چه کسانی دسترسی به اطلاعاتی این‌چنین دارند؛ و هدف از افشاگری آن‌ها چیست؟ اگر در ماجرای سیسمونی فهمیدید، این بار هم می‌فهمیم! اگر آن بار معلوم شد که کجای «سیستم» از روش شفافیت «موردی» برای به گوشه رینگ بردن قالیباف استفاده کرد، این بار هم معلوم می‌شود.

شاید کسی بگوید چه اهمیتی دارد؟ از منظر خطای خانواده جناب قالیباف اهمیتی ندارد، اما آن‌ها که این اطلاعات را به این سبک و سیاق منتشر می‌کنند، می‌دانند این سبک ضد مشارکت عمومی و برای جامعه ناامیدکننده است. شاید برای پیروزی در انتخابات و تکیه کردن بر صندلی قدرت هر قدر رای‌دهندگان کمتر باشند، آن‌ها راحت‌تر خواهند بود! روش این افشاگری‌ها و نحوه ساخت‌وساز این بمب‌های سیاسی، علاوه‌بر صندلی رقیب «درون‌جناحی» به ساختار سیاست در ایران هم آسیب می‌زند.

منبع: روزنامه فرهیختگان
ارسال نظر