اقتصاد۲۴- پیش از همهگیری کرونا، پروپاگاندای چین که مردم آمریکا را هدف میگرفت، سعی در ایجاد تصویری مثبت از جمهوری خلق داشت. اکنون پکن به دنبال تعمیق دوقطبیهای داخلی ایالات متحده است.
به نوشته نشنال اینترست، چین از تاکتیکهای مختلف «منطقه خاکستری» علیه چندین دشمن خود استفاده میکند -اقدامات نسبتاً تهاجمی که به اندازهای فاحش نیستند که محرک پاسخ نظامی متعارف شوند. یکی از این تاکتیکها در داخل ایالات متحده به کار گرفته شده است: عملیات نفوذ از طریق رسانههای اجتماعی. فعالیتهای مرتبط با دولت چین اخیراً نگران کنندهتر شده است. پیش از این، خطر اصلی تبلیغات حزب کمونیست چین این بود که ایالات متحده را به پذیرش غیر انتقادی دستور کار سیاست خارجی پکن سوق میداد. اکنون، دولت چین وزن خود را پشت نیروهایی گذاشته است که از درون بافت ملی آمریکا را پاره میکنند.
تفاوت پروپاگاندای چین و روسیه
تا همین اواخر، هدف اصلی پیامهای تحت حمایت جمهوری خلق چین برای آمریکاییها در رسانههای اجتماعی، پرورش تصویری مثبت از چین و دولت فعلی آن و ترویج دیدگاه پکن در مورد مناقشات، مانند روابط سیاسی تایوان با چین، رفتار با اویغورها و تبتیها و محدودیت آزادیهای مدنی در هنگ کنگ بود. محتوای پستهای رسانههای اجتماعی شبیه به آن چیزی بود که دیپلماتهای چینی مستقر در ایالات متحده در سخنرانیهای عمومی و مصاحبههای تلویزیونی یا سرمقالههای خود برای روزنامهها میگفتند.
این در تضاد با پیامهایی بود که توسط دولت روسیه تبلیغ میشد، که عموماً دولت ایالات متحده را تحقیر میکرد و اختلافات اجتماعی و سیاسی را تشدید میکرد، که نشان میداد هدف روسیه دامن زدن به بیثباتی سیاسی در آمریکا است. این با فضای روابط روسیه و چین با ایالات متحده سازگار بود. پوتین میخواست به آمریکا آسیب برساند. او کینه عمیقی داشت؛ از از دست رفتن جایگاه ابرقدرتی روسیه در دهه ۱۹۹۰، رفتار تحقیرآمیز ایالات متحده با روسیه از طریق گسترش ناتو، بی توجهی آن به حساسیتهای روسیه زمانی که آمریکا درگیریها در عراق، لیبی و سوریه را به راه انداخت، و تحریمهای ایالات متحده علیه روسیه به دلیل الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴. پوتین احتمالا از سقوط آمریکا در هرج و مرج و فروپاشی اقتصادی استقبال خواهد کرد. از سوی دیگر، چین به آمریکاییها نیاز دارد؛ برای ادامه خرید کالاهای چینی، آموزش دانشجویان چینی و انتقال فناوریهای پیشرفته به چین. از این رو، هدف استراتژیک پیامرسانی چینی، مقابله با هرگونه تهدیدی برای تجارت معمول با ایالات متحده بود.
تلاش برای تقویت نگرش مثبت ایالات متحده در قبال چین ادامه دارد. در طول مبارزات انتخاباتی ۲۰۲۲ در ایالات متحده، نهادهای مرتبط با چین پیامهایی را در حمایت از نامزدهای دوستدار چین در چند رقابت انتخاباتی منتشر کردند. اما اکنون، جنبه تاریکتری نیز از تبلیغات جمهوری خلق چین وجود دارد.
بهره برداری فعالانه از شکافها
مدیر اطلاعات ملی ایالات متحده به «تلاشهای فزاینده [دولت چین]برای بهره برداری فعالانه از شکافهای اجتماعی ایالات متحده نشان میدهد که چین قصد دارد در مورد رهبری ایالات متحده تردید ایجاد کند [و]دموکراسی را تضعیف کند.»
به گفته کلینت واتس، مدیر کل مرکز تحلیل تهدیدات مایکروسافت، «اخیراً، تلاشهای [دولت چین]به سمت بهرهبرداری از شکافهای حزبی موجود در ایالات متحده تغییر کرده است. چینیها به فضاهای مخاطبان آمریکایی میروند، خود را به عنوان آمریکایی جا میزنند، و پیرامون رویدادهای جاری یا مسائل اجتماعی یا سیاسی، محتواهای تحریک آمیز منتشر میکنند.»
گزارش مایکروسافت که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، نشان میدهد که جمهوری خلق چین تلاشهایی برای «انتشار تئوریهای توطئهآمیز در چندین پلتفرم رسانههای اجتماعی» دارد. به عنوان مثال، این پیامها میگویند که آتشسوزی مرگبار جنگلها در اوت ۲۰۲۳ در مائویی، هاوایی، ناشی از آزمایش یک «سلاح آبوهوا» توسط ارتش ایالات متحده بوده است. حسابهای مرتبط با چین همچنین این گمانهزنی را منتشر کردند که دولت ایالات متحده عامل خروج قطار از ریل در ایالت کنتاکی در نوامبر ۲۰۲۳ بوده و پس از حادثه «چیزی را پنهان کرده است». مایکروسافت به این نتیجه رسید که هدف آشکار چنین پستهایی «ترویج بیاعتمادی و سرخوردگی نسبت به دولت ایالات متحده» است.
در گزارش دیگری که در آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد، مرکز تحلیل تهدیدات مایکروسافت ارزیابی کرد که فعالیت رسانههای اجتماعی تحت حمایت دولت چین «هدف بیثبات کردن» ایالات متحده و سایر دموکراسیها را دنبال میکند.
تغییر در محتوای تبلیغات جمهوری خلق چین در رسانههای اجتماعی مورد استفاده آمریکاییها، دو عامل مهم دارد. اولین مورد همهگیری کرونا بود. درست قبل از اینکه ویروس در اوایل سال ۲۰۲۰ به آمریکا برسد، ترامپ از دولت چین به دلیل واکنش آن به همهگیری تمجید میکرد و از توافق دوجانبهای صحبت میکرد که قرار بود به «جنگ تجاری» پایان دهد و روابط تجاری ایالات متحده و چین را عادیتر کند. با این حال، با افزایش تلفات، ترامپ چین را به خاطر رها کردن یک «طاعون» در سواحل آمریکا سرزنش کرد. دولت چین با تشدید انتقادات خود از دولت ایالات متحده پاسخ داد. مقامات چینی و رسانههای تحت کنترل دولت نه تنها مدیریت نادرست بیماری در ایالات متحده را محکوم کردند، بلکه استدلال کردند که سیستم سیاسی آمریکا خراب است و ایالات متحده سزاوار نقشی در رهبری جهانی نیست. از آن پس چنین انتقاداتی به یک هنجار جدید تبدیل شد.
بیشتر بخوانید: افشاگری واعظی علیه شمخانی
عامل دوم از تهاجم گسترده روسیه به اوکراین حاصل شد که در فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد. جنگ اوکراین چین را به حمایت دیپلماتیک قویتری از شبه متحد «بدون محدودیت» خود سوق داد. این منجر به همسویی نزدیکتر بین پیامهای تبلیغاتی روسیه و چین شده است. به عنوان مثال، دولت چین موضع روسیه را تکرار میکند که ناتو مسئول جنگ است. در حالی که درگیری در اوکراین نگرانی از یک بلوک اقتدارگرای خطرناک را در میان دموکراسیها عمیقتر کرده است، روسیه و چین بیشتر تشویق شدهاند تا برای مشروعیتزدایی از نفوذ ایالات متحده و جذابیت بینالمللی مدل سیاسی لیبرال -که هم شی جین پینگ و هم پوتین را تهدید میکند- تلاش کنند.
حمایت از ترامپ علیه بایدن
ناظران تعداد زیادی از حسابهای شبکههای اجتماعی مرتبط با چین را یافتهاند که پیامهای طرفدار ترامپ و ضد بایدن را منتشر میکنند، که نشان میدهد چین ترامپ را بر بایدن ترجیح میدهد. برای دولت روسیه، هیچ تردیدی در مورد اینکه کدام یک از دو نامزد اصلی ریاست جمهوری آمریکا ارجحیت دارند، وجود ندارد. ترامپ همواره موضعی دوستانه و محترمانه در قبال پوتین داشته و اغلب از کمکهای ایالات متحده به اوکراین و ناتو انتقاد کرده است.
با این حال، این برای پکن یک سوال پیچیدهتر است.
بایدن جنبههای منفی قابل پیشبینی عمدهای برای جمهوری خلق چین دارد. او به ناکام گذاشتن تمایلات چینیها برای دسترسی نامحدود به بازارها و فناوری آمریکا ادامه خواهد داد. دولت بایدن تعرفههای دوران ترامپ علیه واردات چین را حفظ کرد و دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته را محدود کرد. تیم بایدن همچنین اتحادهای آمریکا را در منطقه آسیا و اقیانوسیه ترمیم و تقویت کرده است و مانع سلطه جمهوری خلق چین شده است.
اما ترامپ یک عنصر غیرقابل پیشبینی برای چین است. چینیها این را دوست دارند که او معاملهگر است و به نظر میرسد فاقد دیدگاه استراتژیک یا ایدئولوژیکی است که لازمه سیاست «مهار» ایالات متحده علیه چین است. ترامپ نسبت به شی احترام قائل است. از سوی دیگر، ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود مشاورانی را وارد کاخ سفید کرد که به طرز چشمگیری سیاست ایالات متحده علیه چین را تشدید کردند. خود ترامپ در مواقعی مانند دوران همهگیری، به شدت چین را مورد انتقاد قرار داده است. او اخیراً گفته است که ممکن است تعرفه واردات کالاهای چینی به ایالات متحده را به بیش از ۶۰ درصد افزایش دهد. بدترین حالت ترامپ ممکن برای چین بدتر از بایدن باشد.
آنچه منافع چین را تامین میکند
آیا رهبری عالی در پکن اکنون تصمیم گرفته است که منافع چین زمانی به بهترین وجه تامین میشود که آمریکا دچار هرج و مرج شود؟ با توجه به اینکه مقامات حزب کمونیست همچنان تاکید میکنند که خواسته آنها این است که ایالات متحده نگرانی در مورد امنیت ملی را کنار بگذارد و به چین حداکثر فرصت برای استخراج ثروت و دانش را بدهد، چنین چیزی بعید است. با این حال، آنها همچنین میخواهند آمریکاییها نسبت به ترویج مدل حکومتداری لیبرال دموکراتیک خود در سراسر جهان اعتماد کمتری داشته باشند. رهبران چین میخواهند موقعیتشان را در برابر فشارها برای آزادسازی سیاسی تقویت کنند.
این واقعیت که دولت چین چنین کمپین نفوذی را به راه انداخته است هم طعنه آمیز و هم قابل انتظار است. طعنه آمیز است، زیرا پکن اغلب و به شدت اصرار دارد که «چین هرگز در امور سایر کشورها دخالت نمیکند.»
با این حال، تلاش مخفیانه چین برای براندازی دولت دشمن تعجب آور نیست، زیرا دولت چین خود به شدت نگران خطر براندازی است. یادداشت داخلی دولتی چین به نام سند شماره ۹ در سال ۲۰۱۳ ترس رژیم شی از «نیروهای غربی ضد چین» را خلاصه میکند «که با قاچاق ایدهها و ارزشهای لیبرال، برای سرنگونی نظام سیاسی چین تلاش میکنند.» رهبران جمهوری خلق چین و رسانههای تحت کنترل دولت معمولاً «نیروهای متخاصم خارجی» یا «دستهای سیاه» را برای ایجاد ناآرامی در چین متهم میکنند، که در واقع ناشی از نارضایتی عمومی از استعمار و سرکوب حزب کمونیست است. اگر دولت چین فکر کند که براندازی از بیرون به طور بالقوه موثر است، در به کارگیری همین تاکتیک علیه دشمنان خود کوتاهی نخواهد کرد.
در زمانهای عادی، ایالات متحده میتوانست عملیات نفوذ چین در رسانههای اجتماعی را ناچیز تلقی کند. متأسفانه، این تلاش چین در زمانی رخ میدهد که سیاست داخلی ایالات متحده به شدت قطبی شده است، تئوریهای توطئه به طور گسترده پذیرفته میشوند، و رویهها و نهادهای حیاتی برای عملکرد صحیح دموکراسی آمریکایی تحت فشار هستند. مداخله چین روندهای آسیبزایی را تقویت میکند که از شتاب گرفته بودند. در چنین شرایطی، این فعالیت بدخیم ممکن است به نتایجی کمک کند که نه تنها برای واشنگتن، بلکه برای پکن نیز نامطلوب است.
منبع: اکوایران