تاریخ انتشار: ۱۰:۲۱ - ۲۰ خرداد ۱۴۰۳
حاکمان ناهماهنگ زیر سایه رقابت ناتمام

مرور اولین دور از انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران

اگرچه در نخستین دور از رقابت‌های ریاست‌جمهوری در بهمن سال ۵۸ بالغ بر ۱۲۴ نامزد ثبت‌نام کردند، اما با استعفا‌ها و انصراف‌ها رقم کاندیدا‌ها به ۹۶ نفر رسید. در بین این ۹۶ نفر، اما نام ۸ نفر برای رقابت جدی بود: سید‌ابوالحسن بنی‌صدر، سیداحمد مدنی، صادق قطب‌زاده، کاظم سامی، داریوش فروهر، محمد مکری، صادق طباطبایی و حسن ابراهیم حبیبی.

اقتصاد۲۴-  ۱۴اسفند سال ۱۳۵۹ سالروز مرگ محمد مصدق است که ابوالحسن بنی‌صدر نخستین رییس‌جمهور تاریخ جمهوری اسلامی در ورزشگاه آزادی از «روانشناسی شکست و روانشناسی پیروزی» سخن گفت و فضای سخنرانی به تشنج کشیده شد و موافقان و مخالفانش در اطراف محل سخنرانی درگیر شدند، قابل حدس و تصور بود که این رییس‌جمهور قرار نیست تا دوره ریاست‌جمهوری‌اش را به پایان ببرد.

کمتر از ۴ ماه بعد در ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ نخستین رییس‌جمهور با رای نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی به دلیل آنچه فقدان «کفایت سیاسی» خوانده می‌شد، از ریاست‌جمهوری عزل شد. رخدادی بی‌سابقه که هرگز در ادوار بعد در تاریخ جمهوری اسلامی تکرار نشد.

ادعای گزافی نیست اگر بگوییم که ابوالحسن بنی‌صدر زیر سایه یک رقابت ناتمام به ریاست‌جمهوری رسیده بود. رقیب جدی او «جلال‌الدین فارسی» بود که توسط هواداران بنی‌صدر نام اصلی‌اش «حکمت‌الله باران» گفته شد زیر سایه ابهام «غیرایرانی بودن» از گردون رقابت‌ها کنار رفت.

فارسی برخلاف بنی‌صدر از چهره‌های فعال مبارزاتی پیش از سال ۵۷ بود و در ۲۸ بهمن ۱۳۵۷، به همراه یاسر عرفات و هیات همراه به ایران بازگشت و یکسره به مدرسه علوی رفت. در همان بهمن سال ۵۷ حتی به عضویت حزب جمهوری اسلامی درآمد و پس از آن با شرکت در جلسات گروه‌های مسلح همسو، در تاسیس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی همکاری کرد. او در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در تیر ۱۳۵۸، نماینده مردم خراسان شد. فارسی اگرچه متولد مشهد بود، اما قبل از ۲۰ سالگی شناسنامه ایرانی گرفته بود، با این وجود زیر سایه ابهام «ایرانی یا افغانی» از عرصه رقابت کنار کشید.

تا پیش از تشکیک در اصلیت ایرانی فارسی او نامزد حزب جمهوری اسلامی و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود، اما با جدی‌شدن رقابت میان او و سیدابوالحسن بنی‌صدر، شایعه ایرانی‌الاصل نبودن فارسی به اندازه‌ای قوت گرفت که حتی علی تهرانی، حاکم شرع خراسان، در دی ۱۳۵۸، نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله خمینی نوشت و به حزب جمهوری اسلامی و عملکرد وزارت کشور که فارسی را ایرانی‌الاصل معرفی کرده بود، اعتراض کرد. بر اساس آنچه در صحیفه سجادیه قید شده است بنیانگذار انقلاب در همان زمان، در نامه‌ای به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ضمن تایید شایستگی فارسی اعلام کرد او ایرانی‌الاصل نیست و نمی‌تواند رییس‌جمهور باشد و بنا شده است انصراف دهد و جامعه مدرسین نیز این مطلب را اعلام کنند.

فارسی بعد‌ها در خاطرات خود به نقل از بنیانگذار انقلاب اسلامی صحبتی را نقل کرد که انگیزه اصلی کناره‌گیری او شده است. فارسی به نقل از آیت‌الله خمینی نوشت: «برای من مهم نیست چه کسی رییس‌جمهور شود، اما نمی‌خواهم شبهه‌ای در مورد اولین رییس‌جمهور پیش بیاید.»

انصراف تاریخی دیگر در این دوره متعلق به مسعود بنی‌صدر است. مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق و مورد حمایت این سازمان بود، اما پس از پیام آیت‌الله خمینی مبنی بر صلاحیت نداشتن کسانی که به «قانون اساسی رای مثبت نداده‌اند»، از انتخابات کناره‌گیری کرد. حذف مسعود رجوی به این دلیل اتفاق افتاد که سازمان مجاهدین خلق اندکی قبل‌تر به قانون اساسی رای نداده بود و نامزد آنان بالطبع نمی‌توانست در صورت پیروزی، مجری همان قانون اساسی باشد. نظر امام دایر بر اینکه کسانی که به قانون اساسی رای نداده‌اند، نمی‌توانند مجری آن باشند موجب کنار رفتن رییس مجاهدین خلق از صحنه انتخابات شد.


بیشتر بخوانید:انتخابات ریاست جمهوری زیر ذره‌بین الجزیره


سومین چهره تاریخی که از این دور از رقابت‌ها کنار رفت نیز حسن آیت بود. او اگرچه ابتدا نامزد شد، اما، چون حزب جمهوری اسلامی حاضر به حمایت از او به‌رغم عضویت در شورای مرکزی نشد و درون حزب مخالفان جدی داشت و مهم‌تر از همه سردبیر روزنامه ارگان حزب یعنی میرحسین موسوی با او اختلافات جدی داشت حضور در عرصه رقابت را ادامه نداد و کنار کشید.

از دیگر روحانیون سرشناس که نام‌شان در ایام رقابت‌های انتخاباتی نخستین دور رقابت‌ها بر زبان‌ها افتاد هم می‌توان به صادق خلخالی اشاره کرد. او نیز قصد کاندیداتوری داشت، اما در پی منع آیت‌الله خمینی کنار رفت. جالب اینکه خلخالی حاضر به حمایت از حبیبی نشد و از بنی‌صدر پشتیبانی کرد.

حامیان کاندیدا‌ها چه کسانی بودند؟

اگرچه در نخستین دور از رقابت‌های ریاست‌جمهوری در بهمن سال ۵۸ بالغ بر ۱۲۴ نامزد ثبت‌نام کردند، اما با استعفا‌ها و انصراف‌ها رقم کاندیدا‌ها به ۹۶ نفر رسید. در بین این ۹۶ نفر، اما نام ۸ نفر برای رقابت جدی بود: سید‌ابوالحسن بنی‌صدر، سیداحمد مدنی، صادق قطب‌زاده، کاظم سامی، داریوش فروهر، محمد مکری، صادق طباطبایی و حسن ابراهیم حبیبی.

پس از عدم حضور آیت‌الله بهشتی در انتخابات، حزب جمهوری روی شخص خاصی اتفاق نظر نداشت. اما چهار نفر بیش از دیگران برای این منظور مدنظر بودند: عباس شیبانی، جلال‌الدین فارسی، سید کاظم بجنوردی و رضا اصفهانی. در شورای مرکزی حزب بحث راجع به انتخاب یکی از این چهار نفر برای نامزدی ریاست‌جمهوری آغاز شد. جلال‌الدین فارسی از جناح اکثریت راست حزب جمهوری و سید کاظم موسوی‌بجنوردی نیز از جناح اقلیت چپ حزب و مشخص بود که در شورای مرکزی اکثریت با جلال‌الدین فارسی خواهد بود، اما از همان زمان، آیت‌الله موسوی‌اردبیلی از اعضای موسس در این موضوع نیز با دیگر موسسین اختلاف نظر داشت، زیرا ایشان از همان ابتدا به جناح چپ حزب تمایلاتی داشت. اینکه ایشان چه کسی را مدنظر داشتند، معلوم نیست، لیکن وی با نامزدی جلال‌الدین فارسی که عضو موتلفه اسلامی و عضو جناح قدرتمند راست حزب به شمار می‌رفت، مخالف بود. به هر حال در تاریخ ۹/۱۰/۵۸ روزنامه جمهوری اسلامی از احتمال نامزدی جلال‌الدین فارسی از سوی حزب جمهوری اسلامی خبر داد.

دو روز بعد آیت‌الله بهشتی رسما وی را به عنوان نامزد حزب جمهوری اسلامی برای ریاست‌جمهوری دوره اول معرفی و در جلسه‌ای از طرف تمام اعضای حزب جمهوری اسلامی با وی بیعت کرد. جلال‌الدین فارسی هم برنامه کاری جدی و قاطعانه خود را اینچنین بیان می‌کند: «برانداختن نظام طبقاتی و تلاش برای رابطه ثروتمند‌ها و توده گرسنه، انتقال ثروت به بخش‌های محروم و عقب‌مانده و تبدیل ارتش به یک امت مسلح و تشکیل ارتش مقاومت، خارج کردن ارکان اجرایی از خدمت یک طبقه یا بخشی از جامعه و رسیدن به ملت خودگردان و خود مدیر، ایجاد دستگاه اجرایی متناسب با هدف‌های انقلاب و قانون اساسی یعنی انقلاب اداری و سرکوبی تمام گروه‌هایی که علیه انقلاب فعالیت مسلحانه می‌کنند.»

با انصراف فارسی حزب جمهوری اسلامی کاندیدای اصلی مورد حمایت خود را از دست داد. وقتی در ۲۵ دی ماه ۵۸ فارسی استعفای خود را به شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی تسلیم کرد، حزب با دادن اطلاعیه‌ای اعلام کرد که از هیچ نامزدی حمایت نمی‌کند. در این هنگام عده‌ای از اعضای حزب خواهان جایگزینی حسن آیت به جای فارسی بودند، اما به دلیل آنکه آیت قبل از آن به نفع فارسی کنار رفته بود امکان بازگشت نداشت و از طرفی عده‌ای از داخل حزب جمهوری اسلامی خواهان حمایت از حسن حبیبی نامزد غیررسمی، نهضت آزادی بودند. به هر حال به دلیل کم بودن فرصت برای تبلیغات غیر رسمی حزب جمهوری اسلامی به این نتیجه رسید که کاندیدای جدیدی معرفی نکند. روزنامه جمهوری اسلامی که از قول حزب جمهوری اسلامی اعلام کرده بود، حزب هیچ کاندیدایی ندارد، اما از حسن حبیبی حمایت می‌کند. عده‌ای از اعضای حزب نیز از حسن حبیبی حمایت کردند، به گونه‌ای که وی به عنوان کاندید غیر رسمی حزب جمهوری اسلامی شناخته می‌شد.

نهضت آزادی با آنکه از هیچ یک از کاندیدا‌ها به‌طور رسمی حمایت نکرد، لیکن جناح چپ آنکه به جریان اسلامی نزدیک بود از حسن حبیبی حمایت کرد. برخی این جناح را جناح چپ نهضت آزادی معرفی کردند. بر اساس روایت‌های اعضای نهضت آزادی در سال‌های بعد بحث کاندیداتوری مهندس بازرگان در نهضت مطرح می‌شود، اما کسانی، چون عزت‌الله سحابی مسیر را به سمت حمایت غیرمستقیم از حبیبی سوق دادند. در حالی که حبیبی از آن‌ها فاصله گرفته بود. تصور سحابی این بود که بازرگان به خاطر اشغال سفارت و دفاع از امیرانتظام، محبوبیت سابق را ندارد؛ در حالی که آرای بالای بازرگان در انتخابات مجلس در تهران نشان داد، این تلقی نادرست بوده است.


بیشتر بخوانید:جزئیات جدید از مناظره‌های انتخابات ریاست جمهوری


اگرچه جامعه روحانیت مبارز از بنی‌صدر حمایت کرد، اما گفته می‌شود که در جامعه روحانیت در مورد انتخاب بنی‌صدر، اختلافاتی وجود داشت. عده‌ای از بنی‌صدر حمایت می‌کردند و گروهی نیز طرفدار کاندیداتوری حسن حبیبی بودند که در مجموع اکثریت جامعه روحانیت، نظرشان روی بنی‌صدر بود و نهایتا نیز او را به عنوان کاندیدای خود معرفی کردند. جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز از حسن حبیبی حمایت کردند.

در کنار حزب جمهوری اسلامی سایر احزاب نیز به تبلیغ و معرفی کاندیدا‌های خود پرداختند. کاظم سامی و صادق طباطبایی و صادق قطب‌زاده از نهضت آزادی ایران، داریوش فروهر از حزب ملت ایران و ائتلافی با جبهه ملی، دریادار سیداحمد مدنی استاندار خوزستان پای به عرصه رقابت گذاشتند.

در نوشتاری که در سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی آمده درباره حمایت‌ها از بنی‌صدر قید شده است: «با حذف جلال‌الدین فارسی، راه برای ریاست‌جمهوری بنی‌صدر هموارتر شد. علاوه بر این حمایت برخی نزدیکان امام‌خمینی به محبوبیت مردمی بنی‌صدر کمک کرده و باعث پیروزی وی در انتخابات شده بود. آیت‌الله پسندیده برادر امام، با انتشار بیانیه‌ای، بنی‌صدر را به جهت سوابق، اصالت و سیادت خانوادگی و تحصیلات عالیه مورد تایید قرار داده بودند و آیت‌الله اشراقی، داماد امام، نظر جامعه مدرسین (مخالفت با بنی‌صدر) را نشانه دیدگاه حوزه ندانسته و تلویحا از بنی‏صدر حمایت کرده بود. سیدحسین خمینی فرزند مرحوم حاج‌آقامصطفی خمینی نیز به تبلیغ بنی‌صدر می‌پرداخت.

جامعه روحانیت مبارز تهران که از ابتدا به نامزدی آیت‌الله بهشتی می‌اندیشید، با منتفی شدن نامزدی ایشان به دلیل مخالفت امام با رییس‌جمهور شدن روحانیون، به‌رغم مخالفت برخی اعضای شورای مرکزی جامعه، از نامزدی بنی‌صدر حمایت کرد. جامعه روحانیت مبارز تهران با توجه به نقشی که در مبارزات علیه رژیم شاه ایفا کرده بود و پس از انقلاب نیز مورد توجه رهبری انقلاب قرار داشت از جایگاهی بسیار مثبت نزد افکار عمومی برخوردار بود. همین امر موجب تبدیل تردید‌های احتمالی مردم به یقین، درباره بنی‌صدر شد و اکثریت مردم به وی رای دادند.

مطالبی که جلال‌الدین فارسی عضو شورای مرکزی حزب جمهوری‌اسلامی و رقیب و مخالف سرسخت بنی‌صدر، در کتاب خاطرات خود درباره بنی‌صدر آورده است تا حدودی علل موفقیت بنی‌صدر را نشان می‌دهد: «بنی‌صدر در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب، برخلاف قطب‌زاده، آلایش اخلاقی نداشت، اهل نماز و عبادت بود. از هرزگی و حرکات سبک اجتناب می‌کرد. اعتماد به نفس داشت. مردمدار و در همکاری اجتماعی و سیاسی، صادق و صمیمی بود. از لحاظ وطن‌پرستی و پایبندی به ملیت و سیر در خط، نه شرقی و نه غربی، شبهه‌ای در وی نبود. در رفتار، غالبا اصول اخلاقی را ملاحظه می‌کرد. در تاسیس انجمن‌های اسلامی کشور‌های مختلف اروپا، جدیت و دستی قوی داشت. با توجه به همین جهات مثبت، مصلحت چنان بود که فعالیت‌های اسلامی‌اش در اروپا تقویت شود. امام هم تا حدی او را تایید می‌کردند...».

در نهایت ابوالحسن بنی‌صدر با ۱۰ میلیون و ۷۰۹ هزار و ۳۳۰ توانست با فاصله بسیار زیاد رقیب اصلی خود دریادار احمد مدنی را شکست داده و به عنوان اولین رییس‌جمهوری اسلامی برگزیده شود.

حسن حبیبی رتبه سوم را کسب کرد و پس از او به ترتیب محمدصادق طباطبایی، کاظم سامی، صادق قطب‌زاده و داریوش فروهر رتبه‌های چهارم تا هفتم در کسب آرا را از آن خود کردند.

بنی‌صدر و بهشتی؛ روایت حاکمان ناهماهنگ

موفقیت بنی‌صدر در انتخابات ریاست‌جمهوری هواداران او را دچار این تصور یا توهم کرد که در انتخابات مجلس هم می‌توانند با عنوان «دفتر هماهنگی همکاری‌های مردم با رییس‌جمهوری» لیست بدهند و برنده شوند و با کسب اکثریت مجلس یکی از نیرو‌های نزدیک به بنی‌صدر و چهره‌ای مانند علیرضا نوبری را به نخست‌وزیری برسانند، اما آن‌ها تنها در برخی شهر‌ها مانند اصفهان که احمد سلامتیان و دکتر غضنفرپور انتخاب شدند، موفقیت کسب کردند و در کل این حزب جمهوری اسلامی بود که مجلس را برد و توانست نخست‌وزیر مورد نظر خود - محمدعلی رجایی - را به بنی‌صدر تحمیل کند.

بنی‌صدر بسیار تلاش کرد زیر بار نخست وزیر مورد نظر حزب نرود و راه‌های مختلف، چون معرفی سیداحمد خمینی یا مصطفی میرسلیم را امتحان کرد، اما دست آخر با اکراه فراوان به محمدعلی رجایی تن داد با این امید که سابقه عضویت او در نهضت آزادی ایران میان او و دکتر بهشتی و حزب فاصله اندازد، اما رجایی اگرچه عضو حزب نبود کاملا با حزب و دبیرکل - آیت‌الله بهشتی - همسویی نشان داد تا جایی که در پی عزل بنی‌صدر کاندیدای حزب برای ریاست‌جمهوری شد.

مرحوم کیومرث صابری در کتاب امام به روایت دانشوران به بیان خاطره‌ای از شهید رجایی پرداخته و این‌گونه از اشک ریختنش یاد کرده است: «یاد زمانی افتادم که رجایی از پنجره اتاق من نگاه می‌کرد، چون ‎ ‎‌مشرف به اتاق بنی صدر بود. خدا می‌داند آنجا هم من اشک این مرد را ‎ ‎‌دیده ام، هنوز نگفته ام، گفته ام، فقط برای بهشتی من اشکش را دیده ام. ‎ ‎‌گریه کرد، گفت: من چه کار کنم از دست این بنی‌صدر که نه تقوا دارد، ‎ ‎‌نه دین دارد و نه راست می‌گوید. گفتم: رجایی ببین این مملکت امام زمان ‎ ‎‌است، اگر ما سقوط کنیم، یعنی اینکه ما هم باطل بوده ایم. اگر امام بر ‎‌حق است این بنی‌صدر سقوط خواهد کرد.»

منبع: روزنامه اعتماد
ارسال نظر