اقتصاد۲۴- فرصت تبلیغات کاندیداها برای چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید و پس از یک روز تنفس، روز جمعه قرار است صندوقهای رای، تعیینکننده سرنوشت چند سال آتی باشند. اما ناگفتهها و جاماندگان از اولویت کاندیداها برای وعده و برنامه بسیار است که مرور آنها خالی از لطف نیست.
ابتدا، شاید برایتان عجیب به نظر برسد اگر بگوییم، بابک زنجانی نیز در پیشفرآیند انتخابات چهاردهم ریاست جمهوری حضور داشت! البته نقش او بازی در جبهه کاندیداهای منتسب به جریان انقلاب و بازنشر توئیتهای آنان در مورد پرونده «کرسنت» و علیه بیژن زنگنه وزیر پیشین نفت، در شبکه اجتماعی «ایکس» بود! به گواه زنگنه، ایران محکوم به پرداخت غرامت ۶۰۰ میلیون دلاری شد و مصاحبههای جنجالی فردی که حال کاندید ریاست جمهوری است یکی از دلایل مهم محکومیت ایران در دادگاه لاهه بود.
به گزارش اقتصاد ۲۴، «کرسنت» نیز قراردادی بود که در سال ۱۳۸۱ و دوران وزارت نفت بیژن نامدار زنگنه در دولت دوم «محمد خاتمی» میان ایران و شرکت «دانا گاز» که بزرگترین سهامدار آن شرکت اماراتی کرسنت پترولیوم است، بهصورت نهایی منعقد شد. اتهامهایی مانند رد پای رشوه در این قرارداد در کنار مسائلی مانند ثابت بودن قیمت فروش گاز و پایین بودن این قیمت باعث شد که پس از تغییر دولت و روی کار آمدن محمود احمدینژاد، جمهوری اسلامی این قرارداد را یکطرفه لغو کند.
اما بازنشر توییتهایی با محتوای اتهام زنگنه در ماجرای «کرسنت» آنهم از سوی بابک زنجانی، سوپراستار جرائم اقتصادی بیمنظور نیست. آنهم در شرایطی که هیچکدام از کاندیداها، خصوصا آنها که از قرارداد «کرسنت» و در جایگاه فسادستیزی و مدعیالعموم قرار گرفتند، کوچکترین اشارهای به زنجانی، که در یک دست، بدهی سهونیم میلیارد دلاری به وزارت نفت و در دست دیگرش یک حکم اعدام نقض شده جا خوش کرده است، حرفی نزدند؛ و این یکی از دهها مساله مهم، اما مغفول مانده در وعدهها و برنامههای نامزدها بود.
بیانضباطی در فروش نفت و عواقب آن
واضح بگوییم که فساد در فروش نفت، در اظهارات کاندیداها جا ماند. باید گفت که در چارچوب بودجه سال ۱۴۰۱ بنا شد دولت در ازای بدهی خود به برخی پیمانکاران، نفت و میعانات نفتی به آنها تحویل میدهد تا حساب خود را تسویه کند؛ موضوعی که پیشتر نیز در قوانین بودجهای سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ پیش بینی شده بود؛ با این تفاوت که در قانون بودجه ۱۴۰۱، از بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام و قرارگاه خاتم سپاه پاسداران، به عنوان بخشهایی که دولت موظف است در صورت درخواست آنها نفت و میعانات گازی در اختیارشان قرار دهد نام برده شده است.
به گزارش اقتصاد ۲۴، نکته دیگر اینجاست که دستگاهها و دیگر طلبکاران دولت میتوانند برای انجام این کار افرادی حقیقی را به دولت معرفی کنند تا نفت مورد نظر تحویل این افراد شود. این افراد هم قرار است بعد از فروش نفت، مبالغ آن را به خزانه دولت برگردانند، یعنی دقیقا همان سازوکاری که در دولت احمدی نژاد برای تحویل نفت به بابک زنجانی در پیش گرفته شد و او را به نمادی از ثمره واگذاری بیضابطه فروش نفت به اشخاص خاص بدل کرد. اما سوال اینجاست که آیا واقعاً کاندیداها نظری درباره این روشهای نامعمول و غیرشفاف برای فروش نفت ندارند؟ در حالی که دولت سیزدهم بارها اعلام کرد که نفت به راحتی فروخته میشود، چرا نیاز به اینگونه تدابیر است و کسی درباره آن حرف نمیزند؟ کاندیداها اظهار نکردند که آیا این روشها واقعاً به منافع ملی خدمت میکنند یا به وسیله کاسبان تحریم و دلالان، به جیب ملت ضربه میزنند؟
اقتصاد منهای نفت و اقتصاد مقاومتی
سال ۹۶ که دولت یازدهم فروش نفت ایران را از یک میلیون بشکه به دو و نیم میلیون بشکه رسانده بود، افرادی چون مصطفی میرسلیم که نامزد انتخابات و نماینده جریان موسوم به انقلاب بودند، این روش را خلاف اقتصاد مقاومتی و موجب وابستهسازی بودجه به نفت و اقتصاد ایران به خارج از ایران میدیدند. جالب آنکه حتی این سرمشق که اکثر افراد منتسب به جریان انقلابی نسبت به آن اتفاقنظر دارند نیز در مناظرات جا ماند و به آن پرداخته نشد.
بیتوجهی به استارتآپها و حوزه دانشبنیان
به گزارش اقتصاد ۲۴، در حوزه دانشبنیان و استارتاپها در ایران، مشکلاتی از جمله سرمایهگذاری، عدم دسترسی به منابع مالی و فنی، پیچیدگیهای مربوط به تأمین مجوزها و نیز تحریمهای بینالمللی وجود دارد که متاسفانه کاندیداها به صورت جدی به آن نپرداختند. آمارها نشان میدهند که تعداد استارتآپهای فعال در ایران در حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ نوع است. اما این صنعت همچنان با چالشهایی مانند نیاز به پشتیبانی بیشتر از سیاستگذاران و توسعه بیشتر زیرساختهای فناوری مواجه است. چالشها و بیتوجهیهایی که بسیاری از فعالان این حوزه را نیز به سمت مهاجرت سوق داده است. اما جدا از مسائل اقتصادی، حوزههای دیگر نیز از برنامه متقن و کاربردی کاندیداها جا ماند.
فهرستی از بحرانهای حال حاضر برای رئیس جمهور آینده
• محیط زیست
۱. بحران آب
بحران آب یکی از اصلیترین چالشهای آینده ایران است که نیاز به توجه فوری دارد. طبق گزارشها، بیش از ۷۰ درصد منابع آب تجدیدپذیر کشور در بخش کشاورزی مصرف میشود که با بهرهوری پایین همراه است.
ایران با میانگین بارندگی سالانه کمتر از ۲۵۰ میلیمتر یکی از کشورهای کمآب جهان است. کاهش سطح آبهای زیرزمینی و خشک شدن بسیاری از رودخانهها و دریاچهها مانند دریاچه ارومیه و زایندهرود از نشانههای این بحران است. کاهش بارشها، افزایش مصرف و سوءمدیریت منابع آب باعث شده تا بسیاری از مناطق ایران با کمبود شدید آب مواجه شوند.
از طرفی با توجه به منابع محدود آبی و افزایش تنشها بین کشورهای خاورمیانه بر سر این منابع، پیشبینی میشود که جنگهای منطقهای بر سر آب در آینده شدت یابد. رودخانههای مشترکی مانند هیرمند، ارس و دجله-فرات میتوانند منبع تنش بین ایران و کشورهای همسایه باشند.
بیشتر بخوانید: پوششیترین کاندیداها، نجومیترین وعدهها را دادند/ سعید جلیلی در حالی از یک جهان فرصت حرف میزند که خودش مدام فرصت سوزی کرد
۲. بحران فرونشست زمین
یکی از بحرانهای جدی محیط زیستی در ایران، فرونشست زمین است. طبق آمارها، بیش از ۲۰ میلیون هکتار از اراضی ایران با این مشکل مواجه هستند. فرونشست زمین به دلیل برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و کاهش سطح آبهای زیرزمینی اتفاق میافتد و میتواند به تخریب زیرساختها، ساختمانها و کشاورزی منجر شود.
۳. آتشسوزی جنگلها
آتشسوزی جنگلها بهویژه در مناطق شمالی کشور بهدلیل تغییرات اقلیمی و مدیریت نامناسب منابع طبیعی افزایش یافته است. این آتشسوزیها نه تنها به تخریب زیستگاههای طبیعی منجر میشوند بلکه تنوع زیستی را نیز تهدید میکنند. طبق گزارشها، در سالهای اخیر، مساحت زیادی از جنگلهای زاگرس و البرز در اثر آتشسوزی از بین رفته است.
۴. مدیریت پسماند
به گزارش اقتصاد ۲۴، مدیریت نامناسب پسماندهای شهری و صنعتی به یکی از چالشهای مهم محیط زیستی تبدیل شده است. بسیاری از شهرهای ایران با مشکل دفع غیر بهداشتی زبالهها مواجه هستند که باعث آلودگی آب و خاک میشود. عدم وجود سیستمهای مناسب بازیافت نیز به این مشکلات دامن زده است. ضمن اینکه تخلیه پسابهای صنعتی و شهری به رودخانهها و دریاچهها، باعث آلودگی شدید منابع آبی و کاهش کیفیت آب شده است. این موضوع به سلامت عمومی و حیات آبزیان آسیب میرساند.
۵. خشکی تالابها
بحران خشکی تالابها در ایران، به دلیل کاهش آبدهی مخازن آبی و تغییر کاربری اراضی، منجر به کاهش حجم آب در تالابها، از بین رفتن مراتع آبی و اختلال در بیوتوپهای طبیعی میشود. این امر باعث کاهش منابع آبی، تلفات در حیات وحش و تهدید به بقای گونههای بومی میشود. همچنین، خشکشدن تالابها باعث افزایش تنشهای اقتصادی و اجتماعی میشود، از جمله کاهش منابع آبی برای کشاورزی و آبیاری، افزایش کشت و کار غیرپایدار، و از بین رفتن معیشت بخشهایی از جامعههای محلی که به طور مستقیم به تالابها وابستهاند، میشود.
• جامعه
۱. مهاجرت نیروی کار و نخبگان
بسیاری از نخبگان و کارگران ماهر به دلیل شرایط نامناسب اقتصادی و اجتماعی، به دنبال مهاجرت به کشورهای دیگر هستند. این موضوع باعث کاهش نیروی کار متخصص در کشور و افزایش هزینههای آموزش و تربیت نیروی جدید میشود. طبق برخی دادهها سالانه ۱۵۰ هزار نفر از نخبگان کشور را ترک میکنند. پس از نخبگان، نیروی کار ماهر نیز در حال ترک کشور هستند. همین حالا کمبود معلمان در مدارس به ویژه در مناطق محروم، باعث کاهش کیفیت آموزش شده است.
براساس گزارشهای رسمی، ایران با کمبود بیش از ۱۰۰ هزار معلم مواجه است. کمبود پرستاران در بیمارستانها و مراکز درمانی در کنار کمبود تخت بیمارستان و بحران دارو و واردات آن به دلیل تحریم، حوزه درمان را نیز با مشکل مواجه کرده است. طبق دادهها موجود، ایران با کمبود بیش از ۶۰ هزار پرستار مواجه است.
۲. عدم توزیع عادلانه امکانات در استانها
یکی از مصادیق عدم اجرای عدالت اجتماعی محرومیت استانهاست. چه از برخی امکانات کلی چه حتی شانس داشتن یک نماینده دلسوز از همان استان در مجلس! بماند که بسیاری از استانها به دلیل عدم سرمایهگذاری مناسب و توزیع ناعادلانه امکانات، از توسعه مناسب محروم هستند. این مسئله باعث افزایش نابرابریهای منطقهای و کاهش فرصتهای شغلی در مناطق محروم شده است. شاخصهای توسعه انسانی در برخی استانها نشاندهنده نابرابریهای قابلتوجهی نسبت به استانهای مرکزی و پرجمعیت است.
۳. زنان
زنان احتمالا، یکی از مهمترین حلقههای مغفول مانده میان وعدهها و طرح مساله کاندیداها بودند. از عدم تایید صلاحیت یک زن به عنوان نامزد ریاست جمهوری تا حتی عدم استفاده از کارشناس زن وقتی موضوع مناظره زنان بودند! از شعارهای بیبرنامه و اساس درباره بیحرمتی به مقام زن در خیابانها تا عدم توجه به حمایت کافی از برنامههای خوداشتغالی زنان که سبب شده بسیاری از زنان نتوانند بهصورت مستقل کسبوکار خود را راهاندازی کنند. بماند که حتی در حوزه ورزش زنان (که البته برای مردان نیز مغفول ماند) محرومیت، محدودیت (به ویژه در شهرستانهای کوچک)، به رسمیت نشناختن ورزشکاران برخی حوزهها، مساله پوشش و ... را با طرح مساله جتاسکی زنان به شوخی کشاندند!
بیشتر بخوانید: فرار سرمایهها و مغزها نتیجه تفکر سعید جلیلی و همفکران اوست/ سیاست خارجی ایران دچار انزواگزینی و جدا افتادگی از نظام بین الملل شده است
۴. اتباع غیرقانونی
جز اشاره کوتاه و ضمنی دو کاندیدا، بحران مهاجران افغان در ایران و تبعات اقتصادی، اجتماعی و امنیتی حضور آنها تقریبا مغفول ماند. بخش بزرگی از ۸ تا ۱۰ میلیون مهاجر افغان که در ایران حضور دارند، قانونی نیستند. حضور اتباع افغان در ایران تأثیرات چندگانهای در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و امنیتی دارد. از جمله تأثیرات اجتماعی میتوان به تغییرات در ترکیب جمعیتی و تفاوتهای فرهنگی و زبانی اشاره کرد. در ابعاد اقتصادی، حضور این اتباع میتواند به دلیل نیروی کار ارزان و کارآمد کمک کند، اما همچنین ممکن است به رقابت برای منابع کاری منجر شود. در امنیت، حضور غیرقانونی برخی افراد ممکن است چالشهایی مانند قاچاق انسان، مواد مخدر و افزایش جرایم را به همراه داشته باشد.
• میراث فرهنگی
به گزارش اقتصاد ۲۴، میراث فرهنگی این سرزمین، که چون گوهری درخشان در دل تاریخ جهان میدرخشد، سالهاست در سایه بیتوجهی به حاشیه رانده شده و به ویژه در دولت قبل به اوج بحران رسیده است.
فرونشست، بسیاری از ابنیه تاریخی را تهدید میکند. نقض حریم، بسیاری از آثار ثبت جهانی شده را در خطر خروج از یونسکو قرار داده است. کمبود منابع مالی برای حفظ و بازسازی ابنیههای تاریخی و فرهنگی، منجر به تأخیر در پروژههای حیاتی و ناتوانی در اجرای طرحهای لازم و نقض قوانین حفاظتی، عدم مدیریت موثر و کارآمد برای حفظ و مدیریت میراثهای فرهنگی و تاریخی، باعث خسارتهای جدی به تاریخ و فرهنگ کشور شده است.
در این شرایط چگونه میتوان کاندیداهای ریاست جمهوری که برخی صرفا برای سفیدشویی دولت سیزدهم آمدند و قرار است همان مسیر را ادامه دهند را خادمین ملت خواند؟ خادمینی که حتی برای زادگاه، خاستگاه و هویت خود به عنوان یک ایرانی اولویت قائل نیستند و میراث را حتی در حد وعده دادن نیز نمیدانند چه برسد به بیان مساله و ارائه برنامه! مسائل فوق نکات مغفول مانده در وعدهها و برنامهها هستند. باشد که رییس جمهور منتخب، نسبت به تمام حوزههای سرنوشتساز و متاثر بر آینده ایران توجه و در جهت حفظ آن قدم بردارد.