اقتصاد۲۴-آن گونه شمارش رسمی آرا تا این لحظه نشان میدهد و نیز بر اساس خبرهای غیررسمی، حدود ۴۰ درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری ۸ تیر شرکت کردند و مسعود پزشکیان و سعید جلیلی به مرحله دوم رفته اند تا یکی از آنها جمعه آینده، به عنوان رئیس جمهور ایران برگزیده شود.
در این باره چند نکته قابل توجه است:
۱ - این که بخش عمدهای از مردم ایران با صندوق قهر کرده اند، باید پیامی صریح و بی پروا به حاکمیت باشد. این پیام اسفند گذشته نیز در انتخابات مجلس داده شد.
اگر جمهوری اسلامی همانند هر حکومت دیگری به بقا و مشروعیت میاندیشد، چارهای جز تعامل با مردم و کسب رضایت آنها از طریق اجرای خواستههای عمومی ندارد.
نظام باید بین مطالبات اکثریت و سلیقه اقلیت، طرف اول را برگزیند و بداند مادام که مردم را دارد، نباید واهمهای از افول داشته باشد. جمهوری اسلامی، بدون مردم، چیزی جز پیکری بی روح نخواهد بود. از این رو به ویژه باید حرفها و خواستههای نسل جوان به عنوان صاحبان اصلی و مهم کشور را بشنود و در برابر آنها تمکین کند. نمیشود که مدام از مردم گفت و در عمل، از سیاست خارجی گرفته تا مناسبات اجتماعی و سبک زندگی، نادیده شان گرفت.
معنای "خالص سازی" در عمل، "مردم زدایی" است و میدان دادن به متوهمانی که فکر میکنند جای خدا و مردم نشسته اند، جفای همزمان به مردم، ایران، جمهوری اسلامی و حتی اسلام است.
۲ - تا پیش از این تقریباً همه تحلیلها حاکی از این بود که در مشارکت ۴۰ درصدی، اصولگرایان برنده میشوند. با این حال در همین مشارکت اندک نیز پزشکیان رأی بیشتری دارد؛ یکی از فعالان رسانهای اصولگرا در این باره نوشت: چه کرده ایم که در انتخابات ۴۰ درصدی هم مردم به ما اقبالی ندارند؟!
این هم پیام دوم مردم به حاکمیت است. به بیان دیگر، آن اکثریت غایب و رای دهندگان به پزشکیان -که گزینه مطلوب جریان حاکم نبود- حامل یک پیام به حاکمیت بودند: ما تغییرات جدی میخواهیم.
بیشتر بخوانید:اعلام آمار نهایی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
جمهوری اسلامی باید دل مردم را به دست آورد که در شرایط کنونی، کاری است سخت، ولی هنوز ممکن. باید اصلاحات بزرگی انجام شود تا مردم ایران بار دیگر احساس کرامت و حرمت کنند؛ این برای یک ملت، حتی از نان شب هم مهمتر است و تنها یا یک تحول رخ میدهد: مردم بازتاب خود و خواسته هایشان را در کارگزاران نظام و تصمیمات آنها ببینند.
۳ - برای تغییرات مهم و اصلاحاتی که انتظار داریم انجام شود، نباید دست روی دست بگذاریم و کار را از همین که هست بدتر کنیم. عجالتاً با نتایج کنونی آراء، کشور در خطر سیاهچاله جریان تند رو و مشکوک پایداری است:
جریانی که حتی در بحبوجه انتخابات نماینده اش از برخورد سخت با زنانی که پوشش مد نظر آنها را رعایت نمیکنند، سخن میگوید.
جریانی که حامی پر و پا قرصش ابداع کننده طرح ضد مردمی برداشت ۳ میلیون تومان از حساب بانکی زنان بدحجاب و بی حجاب است.
جریانی که گزینش نیروهایش برای پستهای مدیریتی، نه بر مبنای تخصص و تجربه که بر مبنای بروندادهای ایدئولوژیک است.
جریانی که سردمدار آن در مذاکرات هسته ای، برای طرفهای غربی و شرقی داستانهای تاریخی میگفت و هر ۱۶۰ روز یک قطعنامه رسمی از شورای امنیت سازمان ملل و شورای حکام آژانس اتمی علیه ایران گرفت که در تاریخ بی سابقه بود و مردم ایران را در محاصره اقتصادی قرار داد و گردن هم نگرفت!
جریانی که به طور آشکاری مخالف اینترنت آزاد و طرفدار فیلترینگ است و حتی وضعیت نابسامان موجود را هم برای ملت زیاد میداند و طرح موسوم به صیانت را دنبال میکند.
جریانی که روحانی معروفش -که نماینده مجلس هم است- راه برخورد با دانشجویان معترض را اخراج و ممنوع الخروجی ۱۰ الی ۱۵ ساله آنها از کشور میداند.
جریانی که حتی در زمان ریاست جمهوری رئیسی، در برابر مذاکرات دولت او و آمریکا مانع تراشی کرد و نشان داد به طور مبنایی، تعمد دارد برای جلوگیری از اصلاح رابطه ایران و غرب.
این جریان، با راهیابی نامزدش به دور دوم، به شدت امیدوار شده است که این بار نه شورای عالی امنیت ملی یا چند وزارتخانه که کل دولت را در دست بگیرد و با افکار قرون وسطایی اش بر مقدرات ۸۵ میلیون ایرانی حاکم شود.
هیچ چارهای نداریم - تاکید میشود - هیچ چارهای نداریم جز این که به فوریت جلوی حکمفرمایی مطلق این جریان را بگیریم. ایران ما، اکنون به خانهای شبیه شده که آتشی بر آن افتاده است. اولین و فوریترین کار و وظیفه ساکنان چنان خانه ای، فرونشاندن آتش است تا بعد از آن، درباره نحوه اداره خانه با یکدیگر مشورت کنند.
پیروزی جلیلی، باعث تحکیم بی سابقه موقعیت تندروها در ایران میشود و به موازات آن، آتش را در خانه ایران گسترش میدهد و دقت کنید که سخن از ایران است و نه نظام سیاسی حاکم بر آن یا هر چیز دیگر.
گفتیم که در انتخابات اخیر، دو گروه دو پیام قدرتمند به نظام دادند: آنان که رأی ندادند و آنان که به پزشکیان رأی دادند. اینان گروه قدرتمند و بر اساس تحلیل وضعیت انتخابات و آراء، اکثریتی حدوداً ۸۰ درصدی هستند که خواهان تغییرند و برای رسیدن به این هدف، باید در وضعیت "افتادن آتش به جان خانه"، متحد شوند و نگذارند خانه مشترک شان طعمه آتش شده و ایران خاکستر شود. گام اول آن است که به رای دادن و ندادن همدیگر احترام بگذارند و گام دوم نیز همگرایی است.
اگر رای دهندگان به پزشکیان با غایبان متحد شوند که جریان پایداری آتشی تمام عیار بر این خانه خواهند بود و هدف نجات خانه ایران محقق نخواهد شد.
پس عاقلانه و رواست که غایبان، این بار کنار رأی دهندگان به پزشکیان قرار گیرند تا هم پیام تحول خواهی مشترکی ایجاد و منتقل کنند و هم عجالتاً جلوی آتش را بگیرند.
فکر نکنید که افراطیون آتش افروز میآیند و با ندانم کاریهای خود، باعث فروپاشی نظام سیاسی میشوند؛ نه تنها این اتفاق نمیافتد بلکه آنها افکار و امیال سیاسی و ایدئولوژیک خود را با استفاده از امکان نظام، به طور رسمی بر مردم تحمیل میکنند و متضرر اصلی، یک یک مردم ایران از جمله شمایی که دارید این متن را میخوانید، خواهند بود.
فقط کافی است پیچ اینترنت را باز هم سفتتر کنند، چقدر معذب خواهید شد! یا کافی است لایحه حجاب و عفاف شان را اجرا کنند، تا چند مهسای دیگر روی دست خانواده هایشان بماند! یا کافی است چند کار نابخردانه که مسبوق به سابقه است در روابط بین المللی انجام دهند و دلار را در کوتاه مدت به رقمهای نجومی برسانند، آنگاه چقدر در افزایش قیمت غذایی که میخورید و کفش و لباس و خودرو و اجاره خانه تاثیر خواهند گذاشت و شما را در مضیقه خواهند انداخت!
اینها تهدیدهای توخالی برای ترساندن مردم نیست که به رقیب رأی ندهند، اینها واقعیتهای پیش رو بر اساس واقعیتهای کنونی و تجربههای گذشته هستند.
اگر میخواهید جلیلی رای بیاورد، روز انتخابات بروید و به او رأی دهید، ولی اگر نمیخواهید او رئیس جمهور کشوری مانند ایران شود، روی دیگر سکه آرای او نشوید و بدانید که رأی ندادن شما، دقیقاً رای دادن به او و تمام برنامههای خطرناکی است که برای ایران دارند؛ به او در اجرای این برنامهها کمک نکنید و در آتش زدن خانه ایران، شریک نشوید.