اقتصاد۲۴ – صبح روز 25 خرداد صدای شلیکهای پیاپی در یکی از خیابانهای محله گلستان شیراز اهالی را به وحشت انداخت و آنها با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفتند و موضوع را اطلاع دادند. دقایقی بعد وقتی مأموران به محل حادثه رسیدند، خود را در برابر پیکرهای بیجان سه زن و دختر جوان دیدند. هر سه آنها هدف گلوله قرار گرفته و غرق در خون بودند.
کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی وقتی وارد عمل شدند، به تحقیق از اعضای خانواده مقتولان پرداختند و فهمیدند آنها مادر و دو دختر بودند و زمان حادثه وقتی زنگ خانه زده شد، یکی از آنها در را گشود و بلافاصله صدای تیراندازی بلند شد و هر سه هدف قرار گرفتند.
یکی از همسایهها دراینباره گفت: اتفاق بهحدی سریع رخ داد که نتوانستم عامل تیراندازی را ببینم. او بعد از کشتن زن همسایه و دخترانش خیلی سریع فرار کرد و هیچکس نتوانست واکنشی نشان دهد.
درحالیکه همه شواهد نشان میداد این جنایت با انگیزه انتقامجویی طراحی شده بود و قاتل از قبل قربانیان خود را میشناخت و برنامه قتل آنها را ریخته بود، فاش شد یکی از دختران کشتهشده به نام حنانه خواستگاری سمج دارد.
خواستگار حنانه پسرعموی او به نام کریم بود که با وجود شنیدن جواب رد بارها درخواست خود را تکرار و به ازدواج با این دختر اصرار کرده بود اما دختر جوان علاقهای به ازدواج با او نداشت و در همین اثنا به خواستگاری دیگر جواب مثبت داده بود.
کارآگاهان وقتی فهمیدند شب قبل از قتل مراسم بلهبرون حنانه برگزار شده بود، به این نتیجه رسیدند که کریم بهقصد تلافی دست به این کشتار زده است. این پسر فراری شده بود اما سرنخهای زیادی از او وجود داشت و بههمیندلیل دستگیری تنها مظنون پرونده فقط چهار ساعت طول کشید.
کریم بعد از دستگیری به پلیس آگاهی منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. او ابتدا ارتکاب قتل را رد کرد و گفت اصلا از ماجرا خبر ندارد اما این انکارها نتوانست پلیس را قانع کند و بازجوییها از او ادامه یافت تا اینکه بالاخره پسر جوان مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت.
پرونده قتل مادر و دختران شیرازی بعد از اعترافات قاتل در اختیار بازپرس ویژه قتل قرار گرفت و کریم وقتی در دادسرا حاضر شد، بار دیگر به انتقامجویی مرگبار اعتراف کرد و جزئیات جنایت خود را شرح داد. او گفت: من دو سال قبل عاشق دخترعمویم شدم و از حنانه خواستگاری کردم. اوایل مشکلی وجود نداشت و همه با این وصلت موافق بودند. من هم خیال میکردم حنانه همسر آیندهام است و به این امید تلاش میکردم موقعیت مناسبی برای ازدواج فراهم کنم. در این دو سال همه چیز خیلی طبیعی پیش میرفت تا اینکه خانواده عمویم ناگهان گفتند با ازدواج من و حنانه موافق نیستند. ابتدا این مخالفت را جدی نگرفتم و فکر کردم مشکل کوچکی پیش آمده است و حل میشود اما هرچه جلوتر رفتیم، مخالفتها سرسختانهتر شد تا اینکه مطمئن شدم حنانه قصد ندارد همسر من شود. از همان زمان بود که از او و خانواده عمویم کینه به دل گرفتم و مصمم شدم از آنها انتقام بگیرم. در همین افکار بودم که باخبر شدم حنانه قصد دارد با مردی دیگر ازدواج کند. از زمان برگزاری مراسم بلهبرون مطلع شدم و تصمیم گرفتم همان شب با اسلحه به خانهشان بروم و همه را بکشم اما بعد از این فکر پشیمان شدم و صبح روز بعد نقشهام را اجرا کردم.
متهم در ادامه گفت: صبح روز حادثه سلاحی را که از قبل خریده بودم، برداشتم و به خانه عمویم رفتم، زنگ زدم و وقتی در باز شد هر کسی را که جلوی چشمم بود، به گلوله بستم و بعد هم خیلی سریع فرار کردم.
بنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد