اقتصاد۲۴-وقتی میترسیم، احساس بیکفایتی میکنیم یا بابت موضوعی شرمنده میشویم، دروغ میگوییم. در اینگونه مواقع بیشتر به این موضوع فکر میکنیم که اگر اشتباه نکرده بودیم یا فردی غیر از اینکه هستیم بودیم، زندگیمان بهتر میشد. اما حقیقت این است که بهترین لحظه زندگیمان همان لحظاتی است که با خودمان روراست هستیم.
گاهی اوقات ما بدون اینکه متوجه باشیم، به خودمان دروغ میگوییم و همین موضوع باعث میشود که تصمیمهای غلطی بگیریم.
با توجه به چند علامت میتوانید متوجه این نوع دروغگویی شوید و جلوی آن را بگیرید. در این گزارش به هفت علامتی میپردازیم که نشان میدهد ما به خودمان دروغ میگویید.
چرا به خودمان دروغ میگوییم؟
دروغ گفتن به خود یکی از رفتارهای رایج انسانی است که اغلب بدون آگاهی کامل از آن انجام میشود. این رفتار میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، اما در بسیاری از موارد، هدف از آن محافظت از خود در برابر احساسات ناخوشایند، شکست یا واقعیتهای دردناک است. انسانها برای حفظ عزت نفس و جلوگیری از سرزنش خود، ممکن است واقعیت را نادیده بگیرند یا آن را تغییر دهند تا با باورهایشان همخوانی بیشتری داشته باشد. این مکانیسم دفاعی به فرد کمک میکند که از اضطراب و ناراحتی دور بماند و حس آرامش بیشتری را تجربه کند.
گاهی اوقات افراد به خود دروغ میگویند تا از مسئولیتهایی که برایشان دشوار یا استرسزا است، فرار کنند. پذیرش اشتباه یا نقصهای شخصی میتواند چالشبرانگیز باشد و برای حفظ تصویر ذهنی مثبت از خود، فرد ممکن است واقعیتها را تحریف کند. به عنوان مثال، ممکن است فردی عدم موفقیت خود را به عوامل بیرونی نسبت دهد تا احساس ناتوانی یا ناکامی را تجربه نکند. این رفتار میتواند به طور موقت از احساس گناه یا شرم جلوگیری کند، اما در بلندمدت ممکن است مانع رشد شخصی و خودشناسی شود.
دروغ گفتن به خود همچنین میتواند به دلیل ترس از تغییر باشد. گاهی اوقات انسانها از رویارویی با حقیقت اجتناب میکنند، زیرا تغییر شرایط یا ترک منطقه امن برایشان دشوار است. آنها ممکن است باور کنند که همه چیز خوب است یا نیازی به تغییر وجود ندارد، حتی اگر شواهد خلاف آن را نشان دهند. این انکار میتواند فرد را در یک وضعیت ثابت و بیپیشرفت نگه دارد و مانع از دستیابی به اهداف و خواستههای واقعی شود.
یکی دیگر از دلایل دروغ گفتن به خود، نیاز به تعلق و پذیرش اجتماعی است. انسانها موجوداتی اجتماعی هستند و برای پذیرش در گروههای اجتماعی، ممکن است خود را متقاعد کنند که باورها یا رفتارهایشان مطابق با استانداردهای گروه است، حتی اگر اینطور نباشد. این خودفریبی میتواند باعث شود فرد ارزشها و خواستههای واقعی خود را نادیده بگیرد تا احساس تعلق و پذیرش بیشتری را تجربه کند. در نهایت، دروغ گفتن به خود میتواند بخشی از تلاش انسان برای حفظ تعادل روانی و احساسی باشد، اما شناخت این رفتار و تلاش برای مواجهه با حقیقت میتواند زمینهساز رشد و پیشرفت فردی شود.
علائم دروغگویی انسان به خود
۱. احساسات و کلماتتان با یکدیگر همخوانی ندارند
آیا تا به حال پیش آمده از موضوعی عصبانی یا ناراحت باشید، اما تلاش کنید به خودتان بقبولانید که عصبانی و ناراحت نیستید. با وجود اینکه میگویید همه چیز خوب است، اما اشک از گونههایتان جاری است یا از خشم، بخار از گوشتان بیرون میزند. حتی ممکن است با خود بگویید چرا تا این اندازه احساساتی شدهاید. در این لحظات دارید به خودتان دروغ میگویید.
هر زمانکه موضوعی شما را ناراحت کرد، هرگز آن را انکار نکرده و احساسات خود را تایید کنید. روراستی با خودتان بهتر میتواند روح و روان صدمهدیدهتان را درمان کند.
۲. گفتار و کردارتان یکی نیست
بسیاری از افراد موقع تحویل سال نو کارهایی را که میخواهند انجام دهند با صدای بلند اعلام میکنند. مثلا، «امسال دیگه سال من است، میخواهم وزن کم کنم، یک کسب و کار راه بیندازم و عشق زندگیام را پیدا کنم.».
اما فقط تعداد کمی از مردم به کارهایی که میخواهند انجام دهند، جامه عمل میپوشانند. اگر عملی پشت گفتههایتان نیست، پس درباره چیزی که میخواهید به خودتان دروغ گفتهاید. با این رفتار در نهایت خود را شکستخورده میدانید. در واقع ممکن است هدف واقعیتان چیز دیگری غیر از گفتههایتان است و به همین دلیل با خودتان صادق نیستید.
۳. افکار افراطی دارید
اگر از آن دست افراد باشید که افکار پارانوئیدی دارند و به هر چیزی به شدت بدگماناند یا بهطور کل در هر چیزی افراطی هستند یا حتی هر دوی این ویژگیها را دارند، احتمال اینکه به خودتان دروغ بگویید بسیار است. مثلا اگر فکر میکنید همه میخواهند به شما صدمه بزنند یا هیچ شانس و فرصت خوبی ندارید، دارید به خودتان دروغ میگویید.
بیشتر بخوانید:چه عواملی در بروز سرطان پروستات نقش دارند؟ / مهمترین راههای پیشگیری
در این حالت معمولا در برابر عقاید منطقی جبهه میگیرید و پشت احساس ناامنی که دارید پنهان شوید. مثلا، ممکن است از شکست در عشق بترسید و بهحای پیدا کردن فردی مناسب برای زندگی، بگویید که هیچ مرد یا زن خوبی وجود ندارد. تا زمانیکه نوع افکارتان را تغییر ندهید، نمیتوانید احساس امنیت کنید و بارها و بارها به خودتان دروغ خواهید گفت.
۴. خودتان را باور ندارید
افرادی که به خودشان دروغ میگویند، گاهی از خود میپرسند که واقعا چه کسی هستند و چگونه تعریف میشوند. اگر شما هم خود واقعیتان را بهخوبی نشناسید یا خودتان را دوست نداشته باشید، نمیتوانید زندگی خوبی تجربه کنید. حتی ممکن است ندانید که چه چیزی شما را شاد میکند. یا قدم به مکانهایی بگذارید که اصلا دوست ندارید. چیزهایی بخرید که برای خرید آنها استطاعت مالی ندارید.
در این حالت خودتان را کاملا از دست میدهید و خود را به جای هر کس دیگر جا میزنید. این رفتار نشان میدهد که دایم به خودتان دروغ میگویید؛ بنابراین تا زندگیتان را نباختهاید، به خود واقعیتان برگردید و با رشد ویژگیهای مثبت و دوری از هرچیزی که شما را از خودتان میراند، به بالندگی برسید تا در نهایت از این نوع دروغگویی رها شوید.
۵. در برابر نظرات دیگران جبهه میگیرید
مواقعی پیش میآید که واقعا نمیدانید یا نمیپذیرید که در حال دروغگویی به خودتان هستید. بر این باور هستید که ایدههای خودتان فقط اهمیت دارند؛ بنابراین هیچ نظر و نقدی را نمیپذیرید. از آنجایی که فقط خودتان را قبول دارید، به مسائل از دیدگاهها و عقاید مختلف نگاه نمیکنید.
این رفتار نشان میدهد که دارید به خودتان دروغ میگویید و همیشه هم خود را وادار به پذیرش دروغهای خود میکنید. برای اینکه بدانید باورهایتان چقدر درست است، واکنشهای افرادی را که به آنها اعتماد دارید، بپذیرید. در این صورت میتوانید در عقایدتان تجدیدنظر کنید.
۶. هرگز خطا نمیکنید
فرقی نمیکند چه اتفاقی بیفتد، شما هرگز تقصیری ندارید. حتی اگر مشکلی به دلیل خطای شما رخ داده باشید، هرطور شده خودتان را قانع میکنید که گناهی ندارید. ایرادی که در این رفتار وجود دارد، این است شما هرگز از خطاهایتان درس نمیگیرید و آنها را تصحیح نمیکنید و خطاهایتان را بارها و بارها تکرار میکنید.
در واقع شما به دلیل اینکه نمیخواهید اشتباههایتان را بپذیرید، به خودتان دروغ میگویید. یاد بگیرید که خطاهایتان را بپذیرید تا با اصلاح آنها رشد کرده و در آینده بهتر عمل کنید.
۷. تواناییهایتان را دست بالا میگیرید
همیشه به دنبال کارهایی هستید که نمیتوانید از پس آنها برآیید. در واقع تواناییهایتان را بیش از آنچه که هستند در نظر میگیرید. به همین دلیل خودتان را در شرایطی قرار میدهید که از عهده آن برنمیآیید و دایم به دردسر میافتید. در واقع درباره مجموعه مهارتهایتان، شخصیت یا دانشتان با خودتان روراست نیستید و اوضاع زندگیتان را به هم میریزید.
البته یادتان باشد اگر کاری را که دوست دارید، نمیتوانید انجام دهید، با آموزش دیدن، آن را یاد گرفته و در آینده میتوانید انجام دهید. پس بهجای دست بالا گرفتن تواناییهایتان، مهارتهای جدید بیاموزید.