اقتصاد۲۴-بدن برای زنده ماندن به غذا نیاز دارد و مصرف غذا، سیستم پاداش مغز را فعال کرده و بدینترتیب حال فرد بهتر میشود.
البته ممکن است این نوع واکنش به موضوعات احساسی در لحظه اثر خوبی بهجا بگذارد، اما این نوع برخورد با احساساتی همچون ترس، اضطراب، بیحوصلگی، تنهایی، اندوه یا خستگی صحیح نیست و نمیتواند مشکلاتتان را حل کند.
غذا در مرکز بیشتر کارهایی است که انجام میدهیم، مثلا وقتی میخواهیم جشن بگیریم یا دورهم جمع شویم یا به کسی که مشکلی را تازه از سر گذرانده است نشان دهیم به او توجه داریم، غذا درست میکنیم. در واقع همراه با دیگران غذا خوردن، راهی برای ارتباط برقرار کردن است. به همین دلیل با غذا ارتباط عاطفی داشتن بسیار طبیعی است.
اما هدف این است که نباید مصرف غذا با احساساتتان گره بخورد. شما باید بتوانید زمان، نوع غذا و چگونگی مصرف آن را خودتان تعیین کنید و غذا خوردن وابسته به احساساتتان نباشد.
اختلال غذا خوردن احساسی زمانی رخ میدهد که فرد برای مقابله با احساسات منفی مانند استرس، ناراحتی، خستگی یا تنهایی، به غذا خوردن روی میآورد. در این وضعیت، غذا بیشتر از اینکه نیاز فیزیکی باشد، به عنوان راهی برای آرام کردن احساسات یا پر کردن خلأهای روحی استفاده میشود. برخلاف گرسنگی فیزیکی که به تدریج ظاهر میشود و با هر نوع غذایی رفع میشود، گرسنگی احساسی ناگهانی است و معمولاً فرد به سمت غذاهای خاص مانند شیرینی، فست فود یا خوراکیهای چرب و پرکالری کشیده میشود.
یکی از ویژگیهای بارز این اختلال، احساس گناه و پشیمانی پس از غذا خوردن است. فرد ممکن است بعد از خوردن مقادیر زیادی غذا احساس ناراحتی کند و تصمیم بگیرد رژیم سختی بگیرد یا برای مدتی از خوردن خودداری کند، اما این چرخه به سرعت تکرار میشود. این اختلال میتواند تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی فرد بگذارد و منجر به افزایش وزن، چاقی، مشکلات گوارشی و حتی بیماریهایی مانند دیابت شود. همچنین، از نظر روانی ممکن است باعث کاهش اعتماد به نفس و ایجاد حس نارضایتی از بدن گردد.
دلایل زیادی برای بروز غذا خوردن احساسی وجود دارد که از جمله آنها میتوان به استرس، تجربیات دوران کودکی، فشارهای اجتماعی یا حتی عوامل ژنتیکی اشاره کرد. برای مثال، برخی افراد از کودکی یاد گرفتهاند که غذا به عنوان پاداش یا راهی برای آرامش استفاده میشود. همچنین، کسانی که با استرس بالا مواجه هستند، ممکن است به طور ناخودآگاه به سمت غذا خوردن سوق داده شوند، زیرا خوردن برخی غذاها باعث ترشح هورمونهای شادیآور مانند سروتونین میشود.
بیشتر بخوانید:کدام گروه خونی در کشور با کمبود مواجه است؟
برای مدیریت این اختلال، شناخت محرکهای احساسی که باعث پرخوری میشوند، اهمیت زیادی دارد. یادگیری راههای سالمتر برای مدیریت استرس، مانند ورزش، مدیتیشن، یا صحبت با یک دوست، میتواند به فرد کمک کند تا به جای غذا خوردن، راههای بهتری برای مقابله با احساساتش پیدا کند. همچنین، مراجعه به یک روانشناس یا متخصص تغذیه میتواند در تشخیص و درمان این اختلال مفید باشد. به طور کلی، هدف این است که رابطه فرد با غذا تغییر کند و غذا از یک پناهگاه احساسی به یک نیاز فیزیکی و طبیعی تبدیل شود.
تقریبا هر چیزی میتواند شما را مشتاق غذا خوردن کند، اما رایجترین آنها، اضطراب کار، نگرانیهای مالی، مشکلات سلامتی و مسائلی است که در روابط با دیگران پیش میآید. افرادی که از پرهیز غذایی پیروی میکنند بیشتر از دیگران به اختلال غذا خوردن احساسی مبتلا میشوند.
برخی از مشکلات زیر هم میتوانند در ابتلای فرد به این اختلال موثر باشند:
نداشتن درک کافی از احساسات خود
نارسایی هیجانی (ناتوان بودن در درک، پردازش یا توصیف احساسات)
ناتوانایی در مدیریت احساسات
اشکال در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال
محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال که یک سیستم عصبی-غددی است، واکنشها به استرس را کنترل کرده و فرایندهای متعددی در بدن از جمله گوارش، دستگاه ایمنی، خلقوخو و احساسات، تمایلات جنسی، ذخیره و مصرف انرژی را تنظیم میکند. وقتی این محور بهدرستی عمل نمیکند، احتمال اینکه فرد به اختلال غذا خوردن احساسی مبتلا شود، بسیار بالاست.
اختلال غذا خوردن احساسی اغلب رفتاری خودکار است. هرچه بیشتر برای بهبود حال روحیتان به سراغ غذا بروید، این عمل بارها تکرار و تبدیل به عادت میشود.
هر وقت در حال دست و پنجه نرم کردن با یک مشکل احساسی هستید، ممکن است حس کنید درونتان تهی و خالی شده است و به همین دلیل به سراغ یک ماده خوراکی برای برطرف کردن آن میروید. غذا خوردن موجب ترشح هورمون دوپامین در مغز میشود و حال روحیمان را خوب میکند.
در ضمن عادتها و کارهای روزمره ما انسانها با غذا گره خورده است و به همین دلیل هنگام اضطراب و نگرانی، اولین علامت اضطرابیمان، بدون اینکه متوجه باشیم، غذا خوردن میشود.
مهمتر از همه، غذا خوردن کاری کاملا قانونی است و آن را از هر کجا که اراده کنیم میتوانیم بهراحتی به دست آوریم.
انسان برای زنده ماندن به غذا نیاز دارد و طبیعی است که به طعم و بافت برخی مواد خوراکی هم علاقه داشته باشد. وقتی ساعتها بدون غذا بمانید، یا غذای کمی مصرف کرده باشید، بیشتر مستعد غذا خوردن احساسی میشوید. جدول زیر تفاوت گرسنگی احساسی و فیزیکی را نشان میدهد:
گرسنگی احساسی |
گرسنگی فیزیکی |
گرسنگی خیلی ناگهانی پیش میآید |
گرسنگی بهتدریج رخ میدهد |
هرقدر غذا میخورید احساس سیری نمیکنید و اشتیاقتان برای غذا خوردن بیشتر میشود |
با مصرف غذای کافی احساس سیری در شما رخ میدهد |
تا احساس ناراحتی میکنید، بهسراغ مواد خوراکی میروید |
هر زمان نوبت وعده بعدی غذا برسد، احساس گرسنگی خواهید کرد |
در واقع اگر چهار مورد زیر را تجربه کردید، به این معناست که گرفتار غذا خوردن احساسی هستید:
در برابر برخی از مواد خوراکی نمیتوانید مقاومت کنید.
مواقعی که با موضوعی کاملا احساسی درگیر میشوید، به سراغ مواد غذایی میروید.
حتی اگر واقعا گرسنه نیستید، غذا میخورید.
بیشتر بخوانید:سالمترین پروتئین گیاهی کدام است؟
غذا خوردن به شما آرامش میدهد
تغییر اختلال یا عادتی مانند غذا خوردن احساسی بسیار سخت است، اما با روشهای زیر میتوانید این مشکل را حل کنید:
هرقدر عادتهایتان را بشناسید، بهتر است. غذا خوردن احساسی، همانطور که گفتیم، نوعی واکنش به احساسات مختلفی است که در برابر موضوعات گوناگون حس میکنیم؛ بنابراین هرقدر بهتر بدانید چه احساساتی شما را به خوردن چه مواد خوراکی تشویق میکند، بهتر میتوانید شرایط را کنترل کنید.
ببینید چه چیزی غیر از غذا خوردن به شما آرامش میدهد. مثلا، وقتی مضطرب میشوید، فعالیتهایی مانند ورزش، پیادهروی یا شنیدن موسیقی جایگزین غذا خوردن کنید.
در واقع بررسی کنید چه کاری انجام دهید شما را آرام میکند و آن را با غذا خوردن جایگزین کنید. البته این کار ممکن است کمی طول بکشد، اما در نهایت میتوانید غذا خوردن احساسیتان را کنترل کنید.
فردی که به ذهنآگاهی تسلط دارد، تمام احساسات خود را بهخوبی میشناسد و بهطور کلی در زمان حال زندگی میکند. در نتیجه او میتواند از پس احساساتی، چون اضطراب، افسردگی و استرس بدون غذا خوردن احساسی برآید.
علاوهبر اقدامات فوق باید همیشه غذای کافی و مقوی به بدنتان برسانید تا احساس ضعف نکنید. بدنتان وقتی ضعیف باشد، بیشتر به سمت غذا خوردن احساسی متمایل میشوید.
اگر هر یک از اقدامات فوق را انجام دادید و به نتیجه مطلوبی دست نیافتید، به روانشناس مراجعه کنید و با کمک او، این اختلال و عادت غذا خوردن را درمان کنید.