اقتصاد۲۴- آتشسوزیهای اخیر در لسآنجلس که بهعنوان بزرگترین حادثه اینچنینی در تاریخ منطقه شناخته میشود، پیامدهای گستردهای از نظر انسانی، اقتصادی و زیستمحیطی بههمراه داشتهاست. تاکنون دستکم ۲۵ نفر جان خود را از دست داده، بیش از ۱۲هزار سازه به خاکستر تبدیل شده و بیش از ۲۰۰هزار نفر مجبور به ترک خانههایشان شدهاند. این فاجعه که وسعت آن به بیش از ۴۰هزار هکتار رسیده، نهتنها زندگی بسیاری را تحتتاثیر قرارداده، بلکه زنگ خطری جدی را برای جهان به صدا درآورده است، اما این حوادث را نمیتوان تنها بهعنوان یک پدیده طبیعی بررسی کرد. آنها محصول مستقیم فعالیتهای انسانی و نقشی هستند که صنایع بزرگ در تخریب محیطزیست ایفا کردهاند.
تغییرات اقلیمی؛ جرقه آتشسوزیهای لسآنجلس
تغییرات اقلیمی که اکنون بهعنوان یکی از مهمترین تهدیدات جهانی شناخته میشود، ارتباط تنگاتنگی با رفتارهای مخرب شرکتهای بزرگ نفتی دارد. این صنایع که دهه هاست از سوختهای فسیلی برای کسب سودهای کلان بهره میبرند، در گرمایش زمین و تشدید خشکسالیها سهمی عمده دارند. در شرایطی که افزایش دمای زمین، کاهش رطوبت خاک و خشکسالیهای بیسابقه، جنگلها را به کانونهای آتشسوزی تبدیل کردهاند، نمیتوان از مسوولیت تاریخی این شرکتهای بزرگ انرژی چشم پوشی کرد. انتشار گازهای گلخانهای حاصل از سوختهای فسیلی، نهتنها سیستمهای آبوهوایی زمین را دچار اختلال کرده، بلکه به افزایش تعداد و شدت آتشسوزیهای جنگلی در سراسر جهان انجامیده است. مطالعات علمی حاکی از آن است که تنها ۸۸ شرکت تولیدکننده سوختهای فسیلی، مسوول انتشار حدود ۳۷درصد از گازهای گلخانهای هستند که بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۲۱ باعث تخریب مناطق جنگلی در آمریکایشمالی شدهاند. این آمار نهتنها نقش شرکتهای نفتی در بحرانهای اقلیمی را برجسته میکند، بلکه نشاندهنده بی توجهی عمدی آنها به هشدارهای علمی در مورد خطرات زیستمحیطی است، درحالیکه این شرکتهامیلیاردها دلار از استخراج و فروش نفت، گاز و زغالسنگ بهدست آوردهاند، جهان با هزینههای سنگین انسانی و زیستمحیطی این فعالیتها روبهرو شدهاست.
آتشسوزیهای اخیر در لس آنجلس، تنها یکی از مثالهای بی شمار از پیامدهای تغییرات اقلیمی هستند که صنایع بزرگ سوختهای فسیلی، مسوول مستقیم آن محسوب میشوند. این بحران، یکبار دیگر نیاز فوری به اقدام جهانی برای محدودکردن فعالیتهای این صنایع و حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر را برجسته میسازد. رئیس جمهور منتخب ایالاتمتحده، دونالد ترامپ نیز با انکار تغییرات اقلیمی و خروج از توافقنامه پاریس، سیاستهایی را در حمایت از این صنایع اتخاذ کردهاست. او تغییرات اقلیمی را یک «حقه» خوانده و بارها بر لزوم گسترش استخراج نفت و گاز تاکید کردهاست. این نوع سیاستگذاری ها، نهتنها اقدام جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای را به تعویق انداخته، بلکه بحرانهایی مانند آتشسوزی لس آنجلس را شدت بخشیده است. تاثیرات این فاجعه بر جوامع محلی غیرقابلاندازه گیری است. صدهاهزار نفر از خانههای خود آواره شدهاند و بسیاری از آنها ممکن است هرگز نتوانند به زندگی عادی بازگردند. جوامع کم درآمد که معمولا در مناطق پرخطر زندگی میکنند، بیشترین آسیب را متحمل شدهاند. علاوهبر این، تاثیرات روانی ناشی از از دستدادن خانه، دارایی و عزیزان، به بحران سلامت روانی در این مناطق دامن زده است.
ضربه به اقتصاد محلی
از لحاظ اقتصادی، این آتشسوزیها ضربه سنگینی به اقتصاد محلی و ملی وارد کردهاند. خسارت به زیرساختها، کاهش تولیدات کشاورزی و هزینههای سنگین امداد و بازسازی، همگی پیامدهای مستقیمی هستند که دولت و مردم را تحتفشار قراردادهاند. علاوهبر این، آلودگی هوای ناشی از دود و خاکستر، سلامت عمومی را بهخطر انداخته و هزینههای درمانی را افزایش دادهاست. در این شرایط، مسوولیت اخلاقی و قانونی شرکتهای سوخت فسیلی و دولتها بیش از پیش موردتوجه قرارگرفتهاست.
بیشتر بخوانید: خطر آتشسوزیهای فاجعهبار این بار در خاورمیانه؛ تهدیدی جدی به نام تغییرات آب و هوایی!
دولت کالیفرنیا و برخی شهرها از جمله لس آنجلس، با طرح دعاوی حقوقی علیه شرکتهای نفت، گاز و زغالسنگ، خواستار جبران خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی شدهاند. این دعاوی حقوقی بهدنبال استفاده از سودهای حاصله برای جبران خسارات و حمایت از جوامع آسیب دیده هستند. علاوهبر این، حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر و کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی از اهمیت حیاتی برخوردار است. دولت کالیفرنیا با اعمال محدودیتهای جدید بر حفاریهای نفتی و سرمایهگذاری در انرژیهای پاک، گامهایی در این جهت برداشتهاست. آتشسوزیهای لس آنجلس زنگ خطری برای جهان است. زمان آن رسیدهاست که مسوولان و شرکتهای بزرگ پاسخگو باشند و مسیر خود را به سمت انرژیهای پایدار تغییر دهند. این آتشسوزیها در کالیفرنیا، بهویژه در لس آنجلس، تنها بلایای طبیعی نیستند، آنها در واقع نتیجه مستقیم سالها غارت و طمع شرکتهای بزرگ نفتی هستند. این غولهای صنعتی که بر تولید و توزیع نفت، گاز و زغالسنگ تسلط دارند، از مهمترین عوامل بحران اقلیمی کنونی و آسیبهای گسترده زیستمحیطی بهشمار میآیند.
کتمان تغییرات اقلیمی
سال هاست که صنعت نفت و گاز در تلاش است تا حقیقت تغییرات اقلیمی را پنهانکرده و آن را انکار کند. حتی زمانیکه علم به طور قطعی پیوند میان سوختهای فسیلی و گرمایش جهانی را نشانداد، شرکتهایی، چون اکسون موبیل، شل و بی پی همچنان به تامین مالی کمپینهای فریبکارانه ادامه دادند. آنها تلاش کردند تا مردم و سیاستمداران را درخصوص تغییرات اقلیمی به اشتباه بیندازند و در نهایت برای حفظ سودهای کلان خود از هرگونه اقدام جدی برای کاهش تولید سوختهای فسیلی جلوگیری کنند. این انکار حقیقت از دهه۱۹۷۰ میلادی شروع شد؛ زمانیکه دانشمندان اکسون موبیل بهخوبی میدانستند که سوزاندن سوختهای فسیلی باعث گرمشدن زمین خواهدشد، با اینحال به جای انتقال به منابع انرژی پاک تر، این شرکتها تصمیم گرفتند تا این اطلاعات را مخفی کنند و با هزینههای هنگفت به گمراه سازی عموم مردم بپردازند. در قلب اقدامات شرکتهای نفتی، یک تعهد بی وقفه به سودهای کوتاهمدت دربرابر رفاه درازمدت انسانها و سیاره قرار دارد. استخراج و سوزاندن سوختهای فسیلی به طور ذاتی به محیطزیست آسیب میزند، اما این شرکتها همچنان به تولید این منابع ادامه میدهند؛ چراکه در اولویت آنها تامین سودهای مالی است. این عدمتوجه به پیامدهای بلندمدت درحالی است که تمام شواهد علمی نشاندهنده ضرورت انتقال به انرژیهای تجدیدپذیر است. این شرکتها به جای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای سبز و پاک، بیشتر منابع مالی خود را صرف لابیگری برای جلوگیری از تصویب قوانین و مقرراتی کردهاند که بتواند به کاهش انتشار گازهای گلخانهای منجر شود.
آتشسوزیهای اخیر در کالیفرنیا تنها یک نمونه از تخریبهای محیطزیستی ناشی از سوختهای فسیلی است. تحقیقات علمی نشاندادهاند که افزایش دما و کاهش رطوبت ناشی از تغییرات اقلیمی، بهویژه در جنوب کالیفرنیا، باعث تشدید خشکی و افزایش شدت آتشسوزیها شدهاست. آلودگی ناشی از سوختهای فسیلی در فرآیند استخراج، تصفیه و حملونقل، در نهایت باعث افزایش این تاثیرات مخرب شدهاست. صنعت نفت در این روند نقش محوری دارد، اگرچه افزایش دما و شرایط خشکتر در ایجاد آتشسوزیها موثر است، اما باید توجه کرد که این عوامل مستقیما به گازهای گلخانهای ناشی از سوختهای فسیلی مرتبط هستند، بهویژه انتشار گازهای گلخانهای از بزرگترین شرکتهای نفتی جهان مسوول ۳۷درصد از سطح زمینهایی است که بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۲۱ در آتشسوزیها در غرب ایالاتمتحده و جنوب غربی کانادا سوختهاند. قدرت شرکتهای نفتی فراتر از آسیبهای زیستمحیطی است. این شرکتها نفوذ زیادی در سیاستها و قانونگذاری دارند و از این طریق میتوانند قوانین محدودکننده تولید و مصرف سوختهای فسیلی را مسدود کنند.
لابی گران نفتی
لابی گران نفتی که در قلب ساختارهای دولتی نفوذ دارند، بدون هیچ گونه ملاحظهای بهدنبال ایجاد قوانین مطلوب برای ادامه دادن به استخراج و سوزاندن سوختهای فسیلی هستند. در بسیاری از موارد، نفوذ صنعت نفت به ایجاد روایتهای غلط در مورد تغییرات اقلیمی و دروغهای گسترده کمک کردهاست. آنها با تامین مالی گروههای تحقیقاتی و رسانه ها، به طور هدفمند سعی کردند که اختلافات علمی در مورد بحران اقلیمی ایجاد کنند. سیاستمدارانی که ارتباطات نزدیکی با صنعت نفت دارند نیز از این فرصت استفاده کردهاند تا اقداماتی که میتواند به کاهش تغییرات اقلیمی کمک کند را مسدود کنند. بهرغم شواهد گستردهای که مسوولیت شرکتهای نفتی در بحران اقلیمی را ثابت میکند، این شرکتها همچنان از پاسخگویی به آنچه که ایجادکردهاند اجتناب میکنند، با اینحال اقدامات قانونی اخیر در کالیفرنیا و سایر ایالتها نشاندهنده آغاز روندی است که ممکن است به مسوولیت پذیری بیشتر این شرکتها منجر شود، با اینحال این اقدامات کافی نیستند و به تغییرات سیستماتیک در سطح جهانی نیاز داریم.
راه حل بحران کنونی روشن است؛ باید به سمت استفاده از انرژیهای تجدیدپذیر حرکت کنیم. دیگر هیچ دلیلی برای ادامه وابستگی به سوختهای فسیلی وجود ندارد، بهویژه زمانیکه منابع انرژی تجدیدپذیر در هر گوشه از جهان موجود است. انرژیهای خورشیدی، بادی، آبی و زمین گرمایی همگی گزینههایی هستند که میتوانند انرژی پاک تر، ایمنتر و پایدارتر را برای بشریت فراهم کنند.