تاریخ انتشار: ۱۲:۲۸ - ۰۸ بهمن ۱۴۰۳

سفر به دور اتاقم؛ در حاشیه‎ نمایش مجموعه‎ «درون، بیرون» از عرفان روهینا

عرفان روهینا (م.۱۳۸۰) آنقدری جوان هست که دیدن اثری با این میزان از دقت به جزئیات (و غیر آبستره) از او نظر را جلب کند، اما توجه به عنوان مجموعه و دغدغههای نسلی هنرمند، بحث را از یک تکنیک یا انتخاب موضوع موردعلاقه فراتر میبرد و نکاتی در ناخودآگاه آثار او قابل بازخوانی است که بررسی آن خالی از لطف نخواهد بود.

«سفر به دور اتاقم»

اقتصاد۲۴- غزاله نوریان - اولین بار  وقتی که کتاب «سفر به دور اتاقم» به دستم رسید؛ به محض خواندن عنوانش، نگاهم ناخودآگاه به وسایل اتاقم افتاد. یعنی ممکن است این وسایل و شکل خاص‌شان برای دیگران نیز معنایی داشته باشند؟

اگزویه دو مستر نویسنده و نقاش فرانسوی، این کتاب را در سال ۱۷۹۴ به شیوه‎ زندگینامه‎ خودنوشت به رشته تحریر در آورد؛ داستان افسر جوانی که مجبور می‎شود ۴۲ روز در اتاق خود محبوس بماند؛ پس تصمیم می‎گیرد سفرنامه‎ای بنویسد از «سفر به دور اتاقم»!

عرفان روهینا (م.۱۳۸۰) آن‎قدری جوان هست که دیدن اثری با این میزان از دقت به جزئیات (و غیر آبستره) از او نظر را جلب کند، اما توجه به عنوان مجموعه و دغدغه‎های نسلی هنرمند، بحث را از یک تکنیک یا انتخاب موضوع موردعلاقه فراتر می‎برد و نکاتی در ناخودآگاه آثار او قابل بازخوانی است که بررسی آن خالی از لطف نخواهد بود.

در یک نگاه کلی به مجموعه‎ی «درون، بیرون» و دو سوژه‎ی اصلی این مجموعه یعنی طبیعت بی‎جان و چشم‎اندازها، می‎توان دانست که تکرار سوژه‎ها در این مجموعه، بیانگر غرق شدن هنرمند در چند قاب و یک فضای خاص است و تغییر مشهود میان کارها، گاهی فقط تفاوتی است که بعضا از طریق تغییر در زاویه‎ی دید یا نور  اتفاق می‎افتد.

این امر البته در تاریخ نقاشی، موضوع جدیدی نیست؛ بسیاری از نقاشان، خصوصا هنرمندان امپرسیونیست، بدین گونه بار‌ها یک منظره را نقاشی کرده‎اند (به عنوان یک مثال نزدیک در ذهنم مجموعه تابلو‌های «ساختمان پارلمان» و «ایستگاه قطار سن-لازار» از کلود مونه یا «کوه سنت-ویکتور» که سزان نزدیک به سی نقاشی از آن کشیده است) اگر نتوان این ویژگی را به همه‎ی هنرمندان نقاش نسبت داد، دست کم می‎توان گفت هر نقاش درونگرا، حداقل یک قاب یا تصویر موردعلاقه داشته و بار‌ها بدان بازگشته است.

این ویژگی افزون بر نزاهت باطن و قلم عرفان روهینا، ناظر بر نکته‎ای مهم در باب جهان‎بینی اوست: لذتِ بی‎نهایتِ غرق شدن در خود. اولین نمود «خود» در این مجموعه، می‎تواند تصویر نقاش باشد که در آینه‎ی اتاق دیده می‎شود (و البته این نیز از سنن معمول در نقاشی بوده است). اشارات و استعارات در کار‌های عرفان روهینا به همین ترتیب ساده و به دور از تقیید است.

کاربرد ابژه‎های نسلی* در  این مجموعه نیز به دور از پیچیدگی است و در کوتاه‎ترین زمان با مخاطب وارد گفت‌و‌گو می‎شود: هدفون سیمی روی میز کنار تخت‎خواب؛ حوله‎ی لباسی که به گوشه‎ی درِ اتاق آویخته شده است؛ جالباسی پشتِ ‎در؛ نکاتی قابل درک از طبیعت اثر که البته گاهی ورای آن اشاره‎ای بسیار دقیق وجود دارد که آن هم در حکم یک داستان مشترک برای تمام نقاشان -بالقوه یا بالفعل- است: در آغاز سفر بزرگسالی، معمولا یک ابژه‎ی بیرونی، یک شیء خاص از طبیعت برای شخص جالب می‎شود. چیزی برای جمع کردن، نگه داشتن و در همه‎ جای اتاق نمایش دادن: یک شی‎ء ساده مثل گل خشک، صدف، سنگ، یا شاید میوه‎ی خشک. چیز‌هایی که شخص آنها را مانند دارایی ارزشمندی حفظ می‎کند، اما به طرز عجیبی برای دنیای منظم و قانونمند والدین (بیرون) بی‎معنی است؛ یک جور خنزرپنزر. 


بیشتر بخوانید:کسی حواسش به ادبیات کودک و نوجوان نیست/ دروغ برای فروش بیشتر یا بی‌توجهی به محتوا؟


برگ‎های خشک تقریبا در تمام تابلو‌ها هستند [و خود موضوع دو سه قاب از این مجموعه هستند]چیزی که با ذات منظم، روشن، صیقلی و البته یکنواخت دیوارها، کف و تخت‎خواب و کمد‌های MDF در تضاد است و می‎توان آن را به استعاره‎ای از یک عصیان بازخواند؛ خاموش، اما مصرّانه و گاهی با لجاجت. ویژگی مشترک آمدگانِ حداقل سه دهه‎ی اخیر تاریخ معاصر.

هنرمند مشخصاً خود را نقاش طبیعت نمی‎داند؛ شاید هم به اعتباری نتوان او را نقاش طبیعت دانست؛ اما نمی‎توان حضور مستمر طبیعت را در آثار او نادیده گرفت بالاخص که آثار او مانند طبیعت به کنکاش و تعمّق فرا می‎خوانند و در حال بیان بی‎وقفه‎ی خویشتن است.

دیدن چنین ظرایفی، به دور از فلسفه‎بافی‎های مد روز و فرم‎گرایی‎های افراطی، در آثار هنرمندانی، چون او، بیننده را ورای التذاذ هنری، به وجود زیستِ نقاشانه در فضای هنر ایران امیدوارتر می‎کند.

ابژه نسلی: پدیده‎ای مرتبط با نظام معرفتی نسل‎هاست که در اثر تغییرات سریع و برخورد تازه با پدیده‎های نوظهور از نسلی به نسل دیگر تفاوت پیدا می‎کند.

منبع: امتداد

ارسال نظر