کشور به کدام سمت در حال حرکت است؟ آیا براساس کارویژههای قانون اساسی ایران کارآمدی دولتها و رضایت و رفاه شهروندان حاصل شده است؟ مطابق با هدف سند چشمانداز در سال ۱۴۰۴ در جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در منطقه خواهیم بود؟ براساس برنامه ششم توسعه وضعیت حاصلشده در تولید شغل، توزیع متناسب جمعیت، کاهش فاصله دهکها، تولید ناخالص داخلی و... چه خواهد بود؟
زمان به سرعت در حال سپری شدن است و متغیرهای پیشرانی وجود دارد (driving force) که با خردمندی و دانش سیاستگذاران میتواند اهداف قانون اساسی، سند چشمانداز و برنامه ششم توسعه را برآورده سازد. پیشرانها برنامه را به سمت خود میکشند و اگر به آنها توجه شود و بهخصوص در اجرا از منبع و قدرت آنها استفاده شود، جهش روی خواهد داد. برخی از مهمترین پیشرانهای امروز دولت- کشور ایران تحلیل میشود.
۱-پیشران حاکمیت ملی: به علت همزادی دین و دولت در ایران امکان ایجاد لایههای ساختاری قدرت که مشروعیت داشته باشند و جهت توسعه را به چالش بکشند از بین رفته است. استقلال، امنیت و قدرت ملی ایران به لحاظ نظری و عملی پیشرانی است که میتواند کشور را در شاخصهای توسعه سرآمد سازد. این وجه نیاز به مکانیسمهای سلسله مراتبی، حذف موازیکاری، ایجاد زیرساختهای الکترونیک و داشتن برنامههای اجرایی در راستای هدفهای کلان کشور دارد. اگر به ساختار دموکراتیک و قدرت شهروندان از یکسو و تمرکززدایی قدرت در سطح استانی و محلی توجه نشود، پیشران حاکمیت ملی خصلت خود را از دست خواهد داد. تقویت حاکمیت ملی و قدرتمندسازی عمومی به همراه واگذاری اختیارات محلی و استانی و کاهش تصدیگری دولت، پیشران حکومت ملی را برای جهش توسعهای همراه میسازد.
۲-پیشران عصر اطلاعات: از ۱۹۹۰ به بعد انقلابی روی داده است که تاریخ بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم میکند. رواج کامپیوتر، اینترنت و بهخصوص شبکههای اجتماعی در سطح جهان جوامع شبکهای و پسامدرنی را رقم زده که برنامه توسعه بدون توجه به آن بیمعنا است. شکل و محتوای جنگ، دموکراسی، انتخابات، دیپلماسی، مالیاتگیری، بودجهریزی و... تحول انقلابی داشته است. نسل بعد از ۱۹۹۰ به لحاظ فکری و رفتاری جوامع متمایزی را شکل میدهند. مرگ ابرروایتها و ساختار متکثر دانش، ایجاد و توسعه زیرساختها و ترویج فرهنگ رواداری را الزام کرده است. عصر اطلاعات پیشرانی است که در همسویی با آن میتوان جهشهای علمی و اقتصادی را تجربه کرد و در ستیز و پس زدن آن ماشین دولت- کشور ایستا میشود.
۳- پیشران فرهنگ ملی و حلقههای محافظتی دانش: ایران از پس همه تهاجمها برآمده است و توانسته است بدویت و توحش مهاجمان را در فرهنگ ملی خویش حل کند. فرهنگ، اندیشه، موسیقی، آیینها، مراسم، نمادها و اساطیر ایران پیشرانی است که میتواند به لحاظ جذب گردشگر، رضایت شهروندان، ایجاد حلقههای محافظتی و مراودات با کشورهای همسایه عملیاتی شود. زبان فارسی و مجموعه مفاخر، شعر، ادب، حکمت و موسیقی ایران قابلیت برندسازی و جذب مخاطب دارد. اگر به فرهنگ ملی در برنامهها توجه شود امکان نفوذ و همکاری براساس اعتماد در منطقه شکل میگیرد؛ اما اگر کنار گذاشته شود، کشورهای همسایه از ایران هراس پیدا میکنند و حتی برخی شهروندان کشور نیز به سودای مهاجرت دچار میشوند و وطندوستی، شعاری کلیشهای میشود.
۴- پیشران محیطزیست: وضعیت جغرافیایی ایران و منابع زیاد پیشرانی است که میتواند جهش اقتصادی و اجتماعی شکل دهد. اگر خاک، آب و هوای ایران به همراه استفاده متعادل و همدلانه با محیطزیست بهرهبرداری شود، شاهد توسعه پایدار خواهیم بود. دسترسی به آبهای آزاد، داشتن تنگهها و بنادر دریایی، کویر و جنگل و دیگر منابع طبیعی، ایران را به لحاظ توسعه در شرایط مناسبی قرار داده است. حال اگر تنها بر منابع طبیعی تاکید شود و آب و خاک کشور بهراحتی بدون برنامه در اختیار اقشار قرار گیرد، پس از چندی نفرین منابع دولت کشور را به بحران میکشاند، جنگلها از بین میرود، اراضی تغییر کاربری میدهند، آبهای زیرزمینی حراج میشوند و محیطزیست به بحرانی دائمی برای شهروندان تبدیل میشود.
۵- پیشران جوانان و بهخصوص زنان: جمعیت جوان و بهخصوص حضور علمی و دانشگاهی زنان در ایران پیشرانی است که آرزوی هر دولت- کشور است. جوانان فعال و باسواد، زنان دارای اعتماد به نفس و تحصیلکرده لشکری از نیروهای تحولخواه و سرمایه واقعی ایران محسوب میشوند. این جمعیت اگر بر اثر مکانیسمهای شایسته سالاری جذب شود و ردههای مدیریتی و حضور در بازار اقتصادی و فعالیتهای سیاسی را مرحله به مرحله با تخصص طی کند، پیشرانی اساسی برای رسیدن به اهداف برنامههای توسعه است. اگر جوانان و خصوصا زنان را به دانشگاه وارد ساختیم و شاخصهای آموزش و بهداشت در مورد آنها عملیاتی شد، اما در شاخصهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی برای آنها مانع ایجاد شد، کشور به سمت بیثباتی اجتماعی و ناامنی سیاسی حرکت میکند.
۶- پیشران سیاست خارجی: در نهایت موقعیت ایران الزام توجه به سیاست خارجی و داشتن برنامه و اساسا اراده برای رام کردن شبکههای قدرت منطقه و بینالملل را ایجاب میکند. محیط امنیتی خاورمیانه و بازیگری آمریکا، اتحادیه اروپا، چین، روسیه، عربستان، ترکیه و اسرائیل در منطقه باعث شده است که سیاست خارجی ایران همیشه در وضعیت آمادهباش و کشور مدام در شرایط رفع تهدیدات باشد؛ درحالیکه اگر ایران در محیطی آرام و جغرافیایی با بازیگران عقلانی و قابل پیشبینی بود، توان دیپلماتیک کشور میتوانست به اهداف برنامه دست پیدا کند. موازنه بین خواستههای نظامیان و دیپلماتها و تعادل میان بازنمایی قدرت و ادب دیپلماتیک میتواند پیشرانی باشد در جهت به حداقل رساندن مشکلات با همسایگان و کاهش تعارضات بینالمللی تا هزینههای کشور کاهش پیدا کند.
فرصتهای پیشرانی ایران در قالب جوانان، زنان، شبکههای هوشمند، عصر اطلاعات، موقعیت جغرافیایی و محیطزیستی، سیاست خارجی و فرهنگ ملی در حال از دست رفتن است. در سالهای آینده حکومت میتواند بهگونهای سیاستگذاری کند که وطندوستی و همراهی با عصر اطلاعات، محیطزیستی پویا و فرهنگ ملی جذاب شکل دهد.
*رئیس گروه مطالعات و برنامهریزی فرهنگی اجتماعی دانشگاه فردوسی