اقتصاد24 - در همین روزهایی که فضای سیاسی کشور با حواشی چون توهین به نمایندگان و زیر سوال بردن تصمیم نظام درباره برجام روبرو بود، به یکباره یک خبر شوک آور فضای رسانه ای را تحت الشعاع خود قرار داد، خبری که به سرعت از یک خبر اجتماعی تلخ تبدیل به یک جنجال سیاسی شد. خبر کوتاه بود؛ «دختری جوان مقابل یکی از مجتمعهای قضایی دست به خودسوزی زد.»
در خبر منتشر شده، تنها اشاره شده بود که دختری جوان به دلیل پوشش نامناسب و درگیری با ماموران انتظامی، با قرار تامین آزاد بوده و برای رسیدگی به پروندهاش به مجتمع قضایی مراجعه کرده ولی بعد از خروج از مجتمع دست به خودسوزی می زند. خبرهای بعد از آن به وخیم بودن حال او در بیمارستان اشاره داشت تا اینکه یکباره موج خبری به سمت حضور او در استادیوم و ربط دادن این موضوع با تصمیم سحر خدایاری به خودسوزی کشیده شد.
همین موج خبری هم باعث شد که خبر تلخ یک خودسوزی که باید کنشگران مدنی و اجتماعی را به صحنه می آورد یکباره به جنجال اجتماعی - سیاسی تبدیل شود و شیپورچی های همیشه در صحنه بر این موج خبری سوار شدند و نوک حمله را به سمت قوه قضاییه و نیروی انتظامی گرفتند و آنها را مقصر وقوع چنین اتفاقی دانستند تا شاید اینگونه یک موضوع اجتماعی را تبدیل به یک بحران امنیتی برای کلیت نظام کنند و با اظهارنظرهای مغرضانه افکار عمومی را در برابر حاکمیت کشور قرار دهند.
آیا حکمی صادر شده بود؟ خانواده سحر چه میگویند؟
خبرهای مختلف و مبهمی درباره پرونده خودسوزی دختر جوان منتشر شد، در این میان برخی منابع خبری روایت کردند سحر خدایاری بخاطر حضور غیرقانونی در استادیوم به ۶ ماه حبس محکوم شده و به همین دلیل دست به خودسوزی زده است. روایتی که در میان جنجالهای خبری روزهای ابتدایی بیش از همه نمود داشت و آنقدر دست به دست شد تا منبع اصلی آن گم شد و کسی از خود نپرسید که حکم حبس سحر خدایاری صحت دارد یا نه.
این خبر هم توسط یکی از دوستان «سحر» روایت شده بود که مدعی بود او به ۶ سال حبس محکوم شده بود که البته این فرد هم براساس شنیده هایش چنین ادعایی را مطرح کرده بود و مستندی در دست نداشت. خواهر سحر خدایاری هم میگوید که «خواهرش حکم حبس را از کسی شنیده بوده»، اما خود او هم نمیداند که چنین حکمی صحت دارد یا نه. حکمی که البته هیچگاه صادر نشده و پدر سحر خدایاری بعد از فوت دخترش آن را تکذیب کرد.
پدر سحر خدایاری در گفتگوی با روزنامه خبر ورزشی گفته است که «اصلاً چنین موضوعی نبوده که علیه دخترم ۶ ماه رأی حبس داده باشند». قوه قضائیه نیز در خبر اولیه خود که همان روز خودسوزی «سحر» منتشر شده بود اشاره کرده که «تاکنون برای فرد مورد اشاره دادگاهی برگزار نشده و فرد مورد اشاره حکم محکومیت ندارد». خبری که در میانه هیاهوها گم شد و دیده نشد تا همه تصور کنند که خودسوزی سحر به دلیل صدور حکم ۶ ماه زندان بوده است.
به گفته خواهر و پدر «سحر خدایاری» او از تلاطمات روحی رنج میبرده است و از دو سال پیش تحت نظر پزشک بوده است. پدر سحر میگوید «دختر من کمی اختلال اعصاب و روان داشت. متأسفانه قبلاً هم به شکل دیگری میخواست خودکشی کند که البته نگذاشتیم این اتفاق بیفتد». روز حادثه نیز آنطور که از شواهد پیداست «سحر» بنزین به همراه داشته است و قبل از ورود به مجتمع قضایی شاید چنین تصمیمی را گرفته بوده است.
سکوت کارشناسان و جامعه شناسان در بزنگاه ها
متاسفانه اغلب رسانه های کشور در مواجهه با برخی پدیده های تلخ چون خودسوزی و خودکشی، رسالت خود را محدود به انتشار خبر این نوع حوادث دردناک می کنند. از سوی دیگر در بزنگاه هایی چون اتفاق مذکور کنشگران اجتماعی و جامعه شناسان و روانشناسان به جای آنکه به سرعت وارد میدان شده و به آسیب شناسی این قبیل حوادث بپردازند، یا سکوت اختیار می کنند یا ورودی به موقع ندارند. شاید همین هم باعث می شود که اتفاقی مشابه آنچه برای «سحر» ماجرای خودسوزی پیش آمده بیش از آنکه مورد واکاوی قرار گیرد، بهانه ای برای جنجال و بحث های حاشیه ای شوند.
موج سواری مغرضان و مخالفان نظام
سکوت کارشناسان و تحلیلگران اجتماعی در ماجرای سحر و اتفاقاتی مشابه آن اما فضا را برای جنجالسازی رسانهای برخی مغرضان و اپوزیسیون نظام باز می کند تا با هدف به چالش کشیدن نظام، چند روز با بهانه هایی اینچنینی فضای جامعه را ملتهب کرده و سوءاستفاده های خود را ببرند.
البته در ماجرای سحر خدایاری، فارغ از تحرکات اپوزیسیون خارجی و گروههای مغرض داخلی، اظهارنظرهای بدون سند برخی سیاسیون که گویی رسالت خود را در توئیت زدن ها و پست گذاشتن شتابزده در اینستاگرام می دانند هم به این فضا دامن زد و آنها را به سمت بازی در زمین مخالفان نظام سوق داد.
شاید پربیراه نباشد در میانه اتفاقات تلخی مانند آنچه برای سحر قصه تلخ خودسوزی در مقابل مجتمع قضایی رخ داد، هم رسانه ها به جای موج سواری به بررسی آسیب شناسانه چنین اتفاقاتی بپردازند، کنشگران مدنی و اجتماعی هم به جای سکوت و نظاره گر بودن به موقع ورود کنند تا ضمن آسیب شناسی هشدارها و تذکرات لازم از زبان آنها داده شود نه افراد غیرکارشناس.
مقامات مسئول هم اگر گاها اطلاع رسانی به موقع را بر احتیاط ها اولویت بدهند بهانه به دست رسانههای مغرض و اپوزیسیون نظام نخواهد افتاد تا از یک فضای مبهم خبری بهره برداری سیاسی خود را بکنند و البته در این میان گلایه از سیاسیونی که بدون دانستن اصل ماجرا فقط واکنش تعجیل گونه انجام می دهند همچنان باقیست.
متهم شاکی شد؛ کاسهها بر سر یک رسانه شکست
اما ماجرای جنجالها بر سر خودسوزی سحر خدایاری به موجسواری مغرضان و مخالفان محدود نشد. ۴۸ ساعت از سکوت صدا و سیما میگذشت که یکباره رئیس خبرگزاری صدا و سیما در توئیتر خبر داد که در بخش خبری ۲۰:۳۰ گزارشی درباره دروغهای خودسوزی سحر خدایاری پخش خواهد شد. صدا و سیمای ملی که دو روز هیچ واکنشی به ماجرای خودسوزی دختر جوان نداشت و با سکوتش به ابهامها در این باره دامن زده بود، یکباره به قول سیدمهدی رئیس خبرگزاری صدا و سیما تصمیم گرفته بود دروغپردازان را رسوا کند، در حالیکه صدا و سیما که همیشه مدعی بیشترین مخاطب در میان رسانههای داخلی و خارجی است میتوانست با اطلاعرسانی درست از موجسواری مغرضان جلوگیری کند.
اما از همان سرخط خبرهای ۲۰:۳۰ مشخص شد که صدا و سیما به جای پرداختن به اصل موضوع، درصدد متهم کردن یک رسانه است، چرا که در همان ابتدا نام خبرگزاری خبرآنلاین به عنوان منبع انتشار خبر محکومیت ۶ ماه سحر خدایاری آورده شده بود تا همه کاسهها بر سر یک رسانه بشکند. صدا و سیما که خود در ایجاد ابهامها در پرونده خودسوزی سحر خدایاری متهم ردیف اول بود با سکوت ۴۸ ساعتهاش میدان را به رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی واگذار کرده بود، حالا در مقام شاکی سعی داشت، با گزارش خبرنگار خاص خود که به تهیه گزارشهای جهتدار مشهور شده است، نوک پیکان اتهامها را به سمت خبرگزاری خبرآنلاین بچرخاند.
اما ۲۰:۳۰ درحالی خبرگزاری خبرآنلاین را به انتشار خبر محکومیت ۶ ماهه سحر خدایاری متهم کرده است، که این خبر بارها پیش از آن، در سکوت صدا و سیما و منابع رسمی، در رسانهها و بهویژه شبکههای اجتماعی از قول خواهر و دوست سحر مطرح شده و وایرال شده بود.
گزارش جهتدار و مغرضانه ۲۰:۳۰ برای محکومیت یک رسانه و پوشاندن سکوت غیرحرفهایاش آنقدر دور از ذهن و بدون منطق بود که یکی از مجریان مشهور صدا و سیما را هم به واکنش وا داشت. سید مرتضی فاطمی، چهره رسانهای اصولگرا که کار خود از شبکه افق شروع کرده است، در رشته توئیتی به گزارش جهتدار ۲۰:۳۰ واکنش نشان داد. او نوشت: «بنا بود از داستان خودسوزی دختر آبی رمزگشایی شود. ناگهان خبرنگاری مثل تارزان وارد معرکه شده و میخواهد یک تنه بساط ٤٨ ساعت جریان سازی رسانهای را جمع کند... چیزی که پخش شد اسمش گزارش نبود، آن کسی که تهیه کرده بود هم خبرنگار نبود... بعد از این همه اولدرم بولدرم و تبلیغ، حاصل کار یک مشت فکت دستمالی شده مجازی بهعلاوه یک سری حرف گل درشت یک اپراتور (بعنوان خبرنگار) بود... وقتی برای همه سوژههای این شکلی، یک خبرنگار را میگذارید، علاوه بر اینکه با اعتبار طرف بازی میکنید (خودش شاید نفهمد و تن دهد) اعتبار خبر و آنتن را هم به باد میدهید. مخاطب آنلاین امروز که لحظهای و از کانالهای متعدد دیتا میگیرد با همچین مزخرفی اقناع نمیشود، عصبانی میشود».
محمدرضا زائری، روحانی مشهور اصولگرا هم از جمله کسانی بود که گزارش جهتدار ۲۰:۳۰ واکنش نشان داد. او هم در توئیتر خود نوشت: «حق وقتی حق است که مورد تأیید واحد مرکزی خبر صدا وسیما و امام جمعه شهر و دبیرخانه مجلس خبرگان و برادران سپاه باشد، باطل هم هر چیزی است که شبکه بی بی سی فارسی و من و تو یا رادیو فردا و صدای آمریکا از آن حرف می زنند؟ دین ما این نیست! پیشوای ما فرمود: إن الحق والباطل لا یُعرفان بأقدار الرجال! حق و باطل به قواره این و آن محاسبه و شناخته نمی شود! حق و باطل ضابطه ای مشخص دارد که باید آن را شناخت و تعریف کرد، هر کس و هر چیز که با آن معیار سازگار بود حق است و هر که و هر چه نبود باطل!».
حالا سوال اینجاست که اگر مقامات مسئول درباره پرونده خودسوزی سحر خدایاری سکوت نمیکردند و صدا و سیما هم که مدعی مخاطب گسترده است، دو روز به سکوتش ادامه نمیداد، این ابهامات بهوجود میآمد تا میدان به دست رسانههای خارجی و شبکههای اجتماعی بیفتد. شاید اگر صدا و سیما با تاخیر ۴۸ ساعته به فکر روشن کردن ابعاد این پرونده نمیافتاد امروز لازم نبود همه کاسهها را بر سر یک رسانه بشکند و جای متهم و شاکی عوض نمیشد.
منبع: خبرآنلاین