اقتصاد۲۴- سرانجام آن کورسوی امید هم از بین رفت، قعطنامه پیشنهادی روسیه و چین برای تمدید اسنپبک رای نیاورد؛ مکانیسم ماشه فعال شد و تحریمهایی که زاده دوران ۸ سال ریاستجمهوری محمود احمدینژاد هستند، برخواهند گشت. اینکه تحریمها چه خواهند بود و چه تاثیری بر وضعیت مردم ایران میگذارد بحثی مجزا و تخصصی است، اما نکته مهم دیگر این است که بازگشت تحریمها، در سیاست داخلی چالشی بزرگ برای مسعود پزشکیان است.
او که با وعده تنشزدایی به ریاستجمهوری رسیده بود، حالا در وضعیتی قرار گرفته که نهتنها تنشزدایی صورت نگرفته، بلکه کار گرههای دیگری هم خورده است تا پازل مشکلات پزشکیان تکمیل شود. با فعال شدن مکانیسم ماشه، قلمهای تحلیلگران هم فعالیت خود را در این محور قرار دادند و نکتههایی را نوشتهاند که سمتوسوی آنها به ایران پس از بازگشت تحریمهاست که در این زمینه، احمد زیدآبادی و محمد فاضلی پیشرو شده و با نوشتن یادداشتهایی، سوالاتی را مطرح کرده که شاید جا داشته باشد رئیسجمهور در خلوت خود به آنها جواب دهد.
پزشکیان در نقش جلیلی
احمد زیدآبادی در یادداشتی کوتاه که در کانال تلگرامیاش منتشر کرد، آورد: «نمیخواهم او را [پزشکیان]مقصر این وضعیت جلوه دهم، چون اغلب مؤلفههای دخیل در این ماجرا در کنترل او نبوده است. با این حال، او لازم است صریح و صادقانه به مردم توضیح دهد که الان دقیقاً برنامهاش چیست و چه میخواهد بکند؟» و در پایان اینگونه مینویسد: «آقای پزشکیان در این روزها نیازمند خلوتی طولانی برای تأملی ژرف درباره ناگزیری به ایفای نقش رقیب انتخاباتی خود است! در واقع او به قصد نجات ما از برنامه سعید جلیلی پا به مرحله دوم انتخابات ریاستجمهوری گذاشت و اقشاری از مردم نیز به همین دلیل به او رأی دادند. حالا او ناگزیر است نقش آقای جلیلی را بازی کند! شاید خودش به دلیل مشغلههای اجرایی بیامان متوجه این موضوع نباشد، اما قدری تأمل، تصویر کلی را برایش شفاف میکند.»
پسا ماشه
در نمونه دیگر، محمد فاضلی یادداشتی درباره ایران پساماشه نوشت و در کانال تلگرامیاش منتشر کرد که در ابتدای آن آمده بود: «سطح بحث و تحلیل در داخل ظاهراً در حد ناسزا گفتن به جلیلی/ظریف؛ دعوا بر سر خوب یا بد بودن برجام؛ ظالم بودن یا نبودن غرب؛ و چیزهایی در همین حد است.»، اما او با پرسش: «فراتر از این چه؟» ۷ سوال را مطرح میکند که باید ابتدا سیستم به آن پاسخ دهد.
او میپرسد: «۱- برنامه همکاری اقتصادی راهبردی با چین و مؤثر بر سرنوشت امنیتتوسعه کشور چیست؟ ۲- تکلیف سیاست صنعتی چه میشود؟ برای تابآوری بنگاهها و حفظ حداقلی از رشد اقتصادی و ممانعت از بیکاری گسترده چه میکنید؟ ۳- برای حمایت از اقشار آسیبپذیر و به شدت تحت فشار تورم، بیکاری و تکانههای روانی ناشی از فضای تحریمی چه میکنید؟ ۴- برای رابطه تنشآمیز مجلس و دولت، و رانتجوییهای سیاسی و اقتصادی موجود در این رابطه، که در نهایت به ناکارآمدی، بیعملی و نارضایتی عمومی میانجامد، چه میکنید؟ ۵- برای کاستن از موانعی که بوروکراسی در مسیر فعالیت بخش خصوصی ایجاد میکند، و برای کاستن از هزینههای مبادلاتی سنگینی که فعالیت اقتصادی مولد را زمینگیر کردهاند، چه میکنید؟ ۶- برای از میان بردن عوامل تحریککننده نارضایتی اجتماعی و متغیرهایی که به همبستگی اجتماعی ضربه میزنند، چه برنامهای دارید؟ ۷- برای سخن گفتن در دنیای پساماشه، در دنیایی که دیگر برجام نیست، از چه زبانی استفاده میکنید؟»
عصر جدید
هرچند که شاید در نگاه ساده اینطور به نظر میرسد که اسنپبک بازگشت تحریمهای دوره احمدینژاد است، اما نکته اساسی این است که جهان در سال ۲۰۲۵ تفاوتهایی آشکار با جهان آن زمان را دارد و زبانی که در جهان حکمفرماست زبان دیگری است. نمونههای زیادی را میتوان مثال زد که حاکی از تحول در جهان است. به همین نمونه آمریکا توجه کنیم؛ آن موقع باراک اوباما در کاخ سفید بود و امروز دونالد ترامپی روی صندلی او نشسته است که هیچ رفتار و عمل او قابل پیشبینی نیست.
در چنین وضعیتی، شاید لازم باشد که به قول احمد زیدآبادی، پزشکیان کمی تأمل کند و حداقل برای خودش توضیح دهد که چه خواهد کرد؟ در شرایط امروز جهان آیا نیاز است که کشتیبان را سیاستی دگر آید یا اینکه با همان دست فرمان گذشته میتوان پیش رفت و تاخت و مردم را دعوت به مقاومت کرد. پرسش از خود برای عصر جدید از سوی رئیسجمهور پیششرط است و البته که گام بزرگتر این است که اگر پرسش از خود در کار بود و خود رئیسجمهور هم به سیاستی دگر اعتقاد پیدا کرد، نوبت به اقناع بالانشینها خواهد رسید.
بیشتر بخوانید:سود اقتصادی کاسبان ماشه حداقل ۵۰ میلیارد دلار + عکس
در همین راستا و در گفتوگو با صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی، حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی به بررسی بیشتر این موضوع پرداختیم.
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی: فعال شدن مکانیسم ماشه وحی مُنزَل نیست و قابل برگشت است
صادق زیباکلام، استاد بازنشسته علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با خبرنگار هممیهن معتقد است که مسعود پزشکیان هم مانند هاشمی، خاتمی و روحانی بهدنبال تنشزدایی بود که او هم مانند آنها ناکام ماند.
با توجه به فعالشدن مکانیسم ماشه، وضعیت دولت چهاردهم و شخص مسعود پزشکیان را چطور ارزیابی میکنید؟
آقای پزشکیان به نظرم درخصوص تنشزدایی با غرب، مانند آقایان خاتمی و روحانی و مرحوم هاشمی فکر میکند و مدتهاست به این نتیجه رسیده است که دشمنی با غرب، «اسرائیل را نابود میکنیم» ... نهتنها کمکی به منافع ملی ما نکرده است، بلکه آسیبهای فراوانی را هم وارد کرده است. طی یک سالی که از ریاستجمهوری پزشکیان میگذرد، ایشان آشکارا دنبال تنشزدایی بود و یا حداقل اینطور بگوییم، ایشان بههیچوجه خواهان این نبود که وضعیت ما با غرب از اینی که هست، تندتر شود.
اما همانطور که مرحوم هاشمیرفسنجانی و آقایان خاتمی و روحانی نتوانستند در جهت تنشزدایی گام بردارند و موفق باشند؛ واقعیت مطلب این است که آقای پزشکیان هم نتوانستند بهرغم تمایلشان، موفق شوند و دستکم تا جایی که مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران میشود، دشمنی با غرب همچنان به قوت خود باقی خواهد ماند. در این روزهای اخیر، ایشان خیلی تلاش کردند که به یک شکلی مکانیزم ماشه به عقب بیفتد و عقبنشینیهایی را هم آقای عراقچی انجام داد، اما به یک روایت، آمریکاییها مانع شدند و به فرانسویها گفتند که این کافی نیست؛ ظاهراً بیشتر از این عقب نشستن برای ایران میسر نبود و آنها هم مکانیسم ماشه را فعال کردند.
البته این را باید در نظر داشته باشیم که مکانیسم ماشه و بازگشت به دوران ماقبل برجام، وحی مُنزَل نیست و همواره قابل برگشت است. کافی است که ما بتوانیم در زمینه تنشزدایی و هستهای مقداری با غرب به توافق برسیم. هر زمان که ما با غرب به توافق برسیم، و مقداری به سمت تنشزدایی حرکت کنیم و مناسبات تهران – واشنگتن از این حالت بحرانی خارج شود، این تحریمها مجدد لغو خواهد شد، اما مشکلی که از زمان آقای روحانی اضافه شده، این است که در زمان آقای روحانی و برجام، ما مشکلمان بیشتر مسئله هستهای بود، اما الان مسئله هستهای، ابعادش همچنان گسترده است، اما دو عامل دیگر هم اضافه شده است.
تنش با اسرائیل در زمان آقای روحانی نبود، اما الان وجود دارد. به علاوه، دشمنی هم با آمریکا هم زیاد شده است. دولت آقای بایدن و اوباما و حتی دولتهای قبلی آمریکا، بدشان نمیآمد که تنشزدایی با ایران صورت بگیرد، اما بهدنبال حمله و تهدید نظامی هم نبودند. این ما بودیم که حاضر نبودیم با اوباما و بایدن حرف بزنیم. این ما بودیم که چند سال پیش وقتی آقای ترامپ نامه نوشت، ما حتی جواب سلام او را هم ندادیم.
ولی الان وضع فرق کرده و این آمریکاست که جواب سلام ما را نمیدهد و میگوید ما با شما حرفی نداریم؛ یکسری اقدامات وجود دارد، اگر اینها را انجام دادید که هیچ؛ اگر انجام ندادید که ما اصلاً شما را نمیشناسیم و کاری با شما نداریم و اگر کار ایران و اسرائیل بالا بگیرد، قطعاً ترامپ به ایران حمله خواهد کرد، همچنان که در داستان ۱۲ روز، شاهد بودیم که آن حمله سنگین را انجام دادند. بنابر مجموعه مواردی که اشاره کردم، وضعیت آقای پزشکیان در ارتباط با غرب، به مراتب بدتر از دولتهای بعد از جنگ شده است. در این زمان، هیچوقت میزان دشمنی بین ایران و غرب و اسرائیل به این شدت نبود.
به مشکلات اشاره داشتید، راهکارهای پیشروی دولت برای بهبود وضعیت چیست؟
۴۶ سال است که ایدئولوژی جمهوری اسلامی دشمنی با غرب و «اسرائیل را نابود میکنیم» است. هستهای هم کاربردش در خدمت ایدئولوژی غربستیزی ما بوده است. وقتی نگاه میکنیم، این همه هزینه شده، اما گلی به سر توسعه اقتصادی ایران نزده است. با یکصدهزارم هزینههایی که ما برای هستهای کردهایم؛ میشد بهتر نتیجه گرفت؛ بنابراین همه سیاست خارجی ما در جهت دشمنی با غرب بوده و این دشمنی، به جز صدمه به منافع ملی ما هیچ دستاورد دیگری نداشته و زمان آن فرا رسیده که ما بپرسیم این اصرار دشمنی با غرب، چه سود و حاصلی برای منافع ملی ایران داشته است؟
شخص مسعود پزشکیان برای بهبود وضعیت و بدتر نشدن اوضاع چه کاری میتواند انجام دهد؟
بزرگترین گامی که آقای پزشکیان میتواند بردارد، طرح این سوال است که دشمنی با غرب چه گلی به سر منافع ملی ایران طی ۴۶ سال گذشته زده است. اگر آقای پزشکیان این سوال را از انقلابیون بپرسد، بزرگترین خدمت خواهد بود.
اگر شاهد تغییر وضعیت نباشیم اوضاع چگونه پیش خواهد رفت؟
همان جایی خواهیم بود که بعد از ۴۶ سال به آنجا رسیدهایم. یعنی عقبماندگی و همه مشکلاتی که الان داریم، همچنان ادامه پیدا خواهد کرد.
حشمتالله فلاحتپیشه رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم: پزشکیان نباید تن دادن به ادبیات تندروها را تکرار کند
حشمتالله فلاحتپیشه، رئیس کمیسیون سیاست خارجی و امنیت ملی مجلس دهم و استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با هممیهن معتقد است که مسعود پزشکیان برای بهبود وضعیت در دوران پس از فعالسازی مکانیسم ماشه نباید اشتباهات گذشته و تن دادن به ادبیات تندروها را تکرار کند. او میگوید در صورتی که فشار تحریمها به مردم وارد شود؛ پشتوانه مردمی دولت از بین میرود.
شرایط ایران پس از فعال شدن مکانیسم ماشه را چگونه ارزیابی میکنید؟
اسنپبک و دو قطعنامه ناکام شورای امنیت سازمان ملل متحد برای تعلیق تحریمها، عملاً مهمترین موضوع اختلاف ایران یعنی موضوع برجام و هستهای را به یک موضوع کاملاً داخلی تبدیل کرد. یعنی در عمل، این مسئله دیگر یک مسئله خارجی نیست که بر سر مذاکره، عدم مذاکره و مسائلی از این نوع صحبت کنیم؛ لذا این موضوع را باید در این قالب دید که نمونه اولمان هم خوشحالی ناجوانمردانه افراطیون در داخل برای شکست ماموریت آقای پزشکیان در سازمان ملل بود.
بیشتر بخوانید:عکس/ اولین جلسه هیئت دولت پس از بازگشت پزشکیان از نیویورک
در کمتر جایی از دنیا اینطور میبینیم که وقتی یک مسئلهای با سفره و زندگی مردم ارتباط دارد و ماموریتی برای جلوگیری از تحریم با شکست مواجه شود، در داخل عدهای جشن بگیرند. اگر مخالفتها و انتقادها مقابل آنها صورت نمیگرفت، به همین روند ادامه میدادند، اما مخالفتها باعث شد مقداری از این خوشحالی را مخفی کنند.
اما این خوشحالی، یک خوشحالی ساده نیست، نشان میدهد که آنها تنها چیزی که برایشان مهم است، تبدیل ناکامیهای سیاست خارجی به عاملی برای کسب مجدد قدرت سیاسی در ایران است. به عبارتی، افراطیون فقط به کسب قدرت فکر میکنند و این موضوع را از راههای غیرمنافع ملی هم دنبال میکنند و دیدیم که اخیراً از الگوی چینی هم صحبت میکنند. الان هم یکی از سردمداران افراطیون که عضو شورای عالی امنیت ملی هم هست، کل مسیر گذشته را زیر سوال میبرد و هیچ صحبتی از فرصتسوزی نمیکند.
تحلیل شما از ادامه مسیر دولت چهاردهم و مسعود پزشکیان چیست؟
آقای پزشکیان نباید اشتباه گذشته را دنبال کند. یکی از اشتباهاتی که داشت این بود که بهرغم اینکه با وعده تنشزدایی رای آورد؛ اما در ادبیات جریان افراطی رقیب محو شد و خیلی زود ناجوانمردی این جریان را دید. اگر آقای پزشکیان بخواهد در میان افراطیون دنبال مشورت بگردد؛ ناکامیهای متعدد دیگر را در پیش خواهد داشت.
برای بهبود وضعیت چه باید کرد و راهحل اساسی را چه میدانید؟
مسئله را باید داخلی دید. من اعتقاد دارم که یک مقطع زمانی سه تا ۶ ماهه تحت عنوان فشار اولیه اسنپبک مدنظر آمریکاییهاست. در طول این مدت آمریکاییها سعی خواهند داشت که با بازگشت تحریمها، ایران را از موضع پایینتر پای میز مذاکره بکشانند. دولت برای گذر از این مرحله، نیازمند پول و بودجه است. من معتقدم که در طول این ایام و بهخصوص طی ۶ سال اخیر، کاسبان تحریم بین ۵۰ تا ۸۰ میلیارد دلار، کاسب شدهاند. یعنی اگر ما بپذیریم که مجموع هزینهای که کشور در طول این مدت به خاطر تحریم داده است، چیزی حدود ۳۰ درصد تجارت خارجی بوده است و همچنین بپذیریم که چیزی حدود ۵۰ درصد این پول، نصیب کاسبان و یا دلالهای تحریم در داخل شده است، این مبلغ به حدود ۵۰ تا ۸۰ میلیارد دلار خواهد رسید.
به نظر من، وقت آن است که دولت بخشی از منابع را برگرداند. بزرگترین اشتباه دولت آقای پزشکیان این خواهد بود که این فشار را بر دوش مردم بیاندازد. اگر این کار را صورت دهد، اشتباهی استراتژیک خواهد بود. در صورتی که باید کسانی که از این محل صاحب نان و نوا شدهاند و الان هم دیدیم که بیش از همه از بازگشت قطعنامهها خوشحال هستند، مجازات شوند و درآمدی که به ناحق کسب کردهاند، مصادره شده و صرف گذر از این دوره شود. این کاری است که باید صورت بگیرد. در غیر این صورت، اگر فشار به دوش مردم بیفتد، عملاً دولت پشتوانه خود را از دست خواهد داد.
رحیم ابوالحسنی استاد علوم سیاسی: افکار عمومی پزشکیان را مقصر نمیداند
سیدرحیم ابوالحسنی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی، در گفتوگویی که با هممیهن داشت، معتقد است در ماجرای فعال شدن مکانیسم ماشه، با وجود متغیرهای خارجی و داخلی؛ افکار عمومی مسعود پزشکیان را مقصر نمیدانند. او میگوید برای حل این مشکلات ابتدا باید به سمت برداشتن شکاف دولت – ملت حرکت کرد.
وضعیتی که کشور از نظر سیاست خارجی در آن قرار گرفته، با فعال شدن مکانیسم ماشه نسبتی با شعارهای انتخاباتی اصلاحطلبان و مسعود پزشکیان ندارد. تحلیلتان از موقعیت فعلی پزشکیان چیست؟
وضعیتی که برای آقای پزشکیان پیش آمد، تکمتغیره نیست. یک متغیر مواضع داخلی است و یک متغیر بینالمللی هم وجود دارد. از لحاظ بینالمللی، مردم متوجه هستند که مواضع آقای ترامپ، مواضع متغیری است و طبیعتاً نمیتوان روی آن مواضع حساب کرد. من فکر میکنم مردم از نظر بینالمللی آقای پزشکیان را مقصر نمیدانند، چون احساسشان این است که در عرصه بینالملل، رئیسجمهور آمریکا مواضع نامتوازنی دارد و شخصیتش غیرقابل محاسبه و مدیریت است. اما از جهت داخلی، مردم میدانند دولت نقش اول را در سیاست خارجی ندارد.
نقش اول را رهبری دارد و رهبری است که مدیریت استراتژیک سیاست خارجی را بر عهده دارد. با همین مواضع، مردم شاهد بودند که آقای پزشکیان توانست اجازه مذاکره ولو به صورت غیرمستقیم را با آمریکا بگیرد. احساس من این است که مذاکرات در حال به نتیجه رسیدن بود که لابی صهیونیست، تصمیم به حمله به ایران گرفت. فقط یک مسئلهای که میتوان مطرح کرد این است که مثلاً بگویند شما که میدانستی در سیاست خارجی کارهای نیستی، چرا کاندیدا شدی و رای آوردی. پاسخ هم این است که اگر نمیآمد، چه میشد؟ آیا وضع بهتر میشد؟ آقای جلیلی میآمد وضع بهتر بود؟ تعارف که نداریم، آقای جلیلی اگر میآمد شکاف حاکمیت – مردم را در حدی جلو میبرد که کار از نظر داخلی بحرانی شود.
به نظرم، مردم در این فضا آقای پزشکیان را مقصر نمیدانند. پزشکیان آن جاهایی که به سهم خودش توانسته بود کار کند، به وعدههایش وفا کرد که میتوان به تعلیق قانون عفاف و حجاب اشاره کرد. مذاکره را هم که انجام داد و اگر جنگ نمیشد، شاید به مذاکره مستقیم هم میرسید. شفافیت، صداقت و تلاش پزشکیان به مردم ثابت شده است و در جنگ ۱۲ روزه هم نشان داد که میتواند در شرایط بحرانی کشور را مدیریت کند.
هرچند مردم ایران، مردم بسیار بااصالتی هستند و وقتی که جنگ خارجی شروع میشود، به جای اینکه به فروشگاهها حمله کنند، از خرید خودشان کم میکنند. مردم تاریخ را هم میدانند. تاریخ معاصر ما نشان داده که نیروی داخلی غالباً از سر حسادت، حاضر است رقیبش شکست بخورد ولی در یک مبارزه و چالش بیرونی به پیروزی نرسد. سر ماجرای نفت شاهد بودیم که مصدق و قوام توانسته بودند مشکل را با خارجیها حل کنند، اما نیروهای داخلی بودند که از پشت خنجر زدند. الان هم بحث نفوذ مشخص شده، همین ماجراست. کسی که در داخل کمک کرد که برجام به بنبست بخورد، نیروی بیگانه است.
بیشتر بخوانید:ادعای جدید اسرائیل علیه ایران در سایه مکانیسم ماشه
با توجه به وضعیتی که کشور در آن قرار گرفته، چه دورنمایی را میتوان ترسیم کرد؟
ما در سیاست اساساً ترسیم دورنما نداریم. یک ساختار و یک کنشگر داریم. یک بازیگر قهار، توانمند و مبتکر میتواند کلاً صحنه را عوض کند. اینکه ما بگوییم آینده خوب است و یا در مقابل بگوییم آینده بد است، هر دو حرف بیهوده و بیاساسی است. در کنشهای اجتماعی و بهخصوص کنشهای سیاسی، پیشبینی به این معنا شدنی نیست. تعدی به یک دستفروش در تونس منجر به آن انقلاب شد و یا در همین ایران، مرگ مرحومه مهسا امینی، منجر به آن شورش شد؛ یعنی یک حادثه میتواند صحنه سیاست را دگرگون کند.
این حادثه میتواند مرگ یک کنشگر اصلی باشد که میتواند مرگ ترامپ یا نتانیاهو باشد. اعتقاد من این است که اصولاً به جای اینکه پیشبینی کنیم، باید ببینیم چه میتوان کرد. مشکل اصلی این کشور، شکاف بین دولت و ملت است. البته منظور من از دولت، قوه مجریه نیست، کل ساختار قدرت است. مشکل اصلی آن بحران مشروعیت سیاسی است. نظام از روزی که بحث خودی و غیرخودی را شروع کرد، دچار شکاف بین دولت - ملت شد. این شکاف را باید نظام سیاسی حل کند. اگر این شکاف حل شود، مشکل رفع خواهد شد.
اگر یک ملتی پشت سر نظام سیاسیاش باشد، آن کشور را نمیتوان هیچ کاری کرد. چنانچه در جنگ هشتساله دیدیم. این شکاف را باید حل کرد و این شکاف هم ناشی از بحران اعتبار است. بحران اعتبار هم در خیلی از نقطهها وجود دارد. در بحث اقتصادی و در همین بحث فسادهای اقتصادی کار به جایی رسیده که مردم به بسیاری از مسئولان با چشم دزد نگاه میکنند. در بحث فرهنگی، نسل جدیدی که حضور دارند، اصلاً فرهنگ سیاسی گروه حاکم را قبول ندارد و در نتیجه ما دچار شکاف هویتی میشویم. شکاف سیاسی هم که مشخص است، اساساً در بخشهایی از ساختار مشروعیت سیاسی وجود ندارد.
نمایندههای مجلس الان به نمایندههای ۴ درصدی معروف شدهاند. همینقدر که مردم احساس کنند اینها نمایندههایشان نیستند، دیگر قدرتی برای گروه حاکم نمیماند. درباره بعضی جاهای دیگر مانند شورای نگهبان هم همین است. البته در این میان ممکن است که بحث جنگ ۱۲ روزه به میان بیاید و خلط مبحث پیش بیاید. مشروعیت سیاسی، سطوح مختلفی دارد یکی از آن سطوح وطن است که جز یک عدهای اکثر مردم نشان دادند که وطن را چقدر قبول دارند ولی یک سطح دیگر ساختار قدرت و نظام است که این اصلاً موضوع دیگری است. سوم مشروعیت هیئت حاکمه است که مردم چقدر قبولش داشته باشند.
دولت و شخص مسعود پزشکیان باید چه کند که وضعیت بدتر نشود؟
ابتدا باید مسئله را تعریف کرد و بعد براساس آن مسئله یا مشکل دید که چه کار میتوان کرد. اشاره کردم که مشکل اصلی شکاف دولت – ملت است. راهحل رفع این شکاف هم خیلی ساده است. افکارسنجی کنند و به افکار مردم بها دهند و مردم را صاحب و مالک قدرت بدانند. شخص رهبری میتواند این مشکل را حل کند. اگر ایشان نباشد حل این مشکلات خیلی سخت خواهد شد.
مسعود پزشکیان گزینه اصلاحطلبان در انتخابات بود و با حمایت آنها رای آورد. اگر مشکلات حل نشود، تکلیف اصلاحطلبان و بدنه اجتماعی آنها چه میشود؟
الان فضا طوری شده که خیلی از اصولگراها هم به این نقطه رسیدهاند که حرفهای اصلاحطلبان درست بود. اعتقاد من این است که در فضای سیاسی فعلی ایران دیگر اصلاحطلب و اصولگرا نداریم. ما یک جریان پایداری داریم و در مقابل آنها هم جریان مردم هستند. این جریان پایداری، انجمن حجتیه و آقای جلیلی باید افشا شوند.