تاریخ انتشار: ۱۰:۴۶ - ۲۱ مهر ۱۴۰۴
در اقتصاد۲۴ بخوانید؛

بدترین رسوایی های سیاسی تاریخ

در ادامه فهرستی از رسوایی‌هایی آمده که رد خود را در تاریخ بر جای گذاشته‌اند؛ هر یک یادآور آن است که راهرو‌های قدرت به همان اندازه که باشکوه‌اند، تاریک و مبهم نیز هستند.

اقتصاد۲۴- قدرت به ندرت در معرض دید پنهان نمی‌ماند. اما زمانی که راز‌ها فاش می‌شوند و معاملات پنهانی رنگ علن می‌گیرند، رسوایی‌های سیاسی اعتماد را از هم می‌پاشند، اعتبار‌ها را نابود می‌کنند و گاه حتی دولت‌ها را سرنگون می‌سازند.

در ادامه فهرستی از رسوایی‌هایی آمده که رد خود را در تاریخ بر جای گذاشته‌اند؛ هر یک یادآور آن است که راهرو‌های قدرت به همان اندازه که باشکوه‌اند، تاریک و مبهم نیز هستند.

واترگیت

آنچه با یک سرقت ظاهراً کوچک از دفتر مرکزی کمیته ملی حزب دموکرات آغاز شد، به طوفانی بدل شد که یک رئیس‌جمهور را ساقط کرد. روند پنهان‌کاری تکه‌تکه برملا شد تا جایی که ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۴ ناچار به استعفا شد.

یک اقدام ساده جاسوسی، به بزرگ‌ترین رسوایی تاریخ معاصر سیاست آمریکا تبدیل شد.

ماجرای پروفومو

در سال ۱۹۶۳، بریتانیا با تکان شدیدی روبه‌رو شد وقتی جان پروفومو، وزیر جنگ وقت، به رابطه با کریستین کیلر اعتراف کرد. کیلر همچنین با یک افسر نیروی دریایی شوروی در ارتباط بود—ترکیبی از ماجرای جنسی و دسیسه‌های دوران جنگ سرد که زنگ خطر را به صدا درآورد.

این رسوایی مرز میان سیاست سطح بالا و شایعات لندن را درهم شکست و دولت را در تلاش برای بازسازی اعتبارش گذاشت.

ماجرای ایران–کنترا

در دهه ۱۹۸۰، اعضایی از دولت رونالد ریگان به‌طور مخفیانه با وجود تحریم، سلاح به ایران فروختند و سود حاصل را به شورشیان کنترا در نیکاراگوئه رساندند. وقتی ماجرا فاش شد، دیگر به نظر نمی‌رسید که استراتژی‌ای هوشمندانه باشد، بلکه نوعی معامله دوگانه و فریبکارانه جلوه کرد.


بیشتر بخوانید: فیلم/روایت سقوط مصدق در کودتای ۲٨ مرداد


اگرچه این ماجرا به سقوط ریاست‌جمهوری منجر نشد، اما زخمی عمیق بر سیاست خارجی ایالات متحده بر جای گذاشت.

ماجرای دریفوس

فرانسه در دهه ۱۸۹۰ شاهد یکی از تفرقه‌برانگیزترین رسوایی‌های تاریخ خود بود. کاپیتان آلفرد دریفوس، افسر یهودی ارتش، به ناحق به خیانت متهم و محکوم شد.

این پرونده به نمادی از بحث‌های داغ درباره عدالت، یهودستیزی و حیثیت ملی بدل شد و جامعه فرانسه را به دو نیم تقسیم کرد—و تا دهه‌ها ادامه یافت.

رسوایی «تی‌پات دوم»

ذخایر نفت، معاملات پشت پرده و رشوه‌خواری؛ در دهه ۱۹۲۰، مقام‌های آمریکایی میدان‌های نفتی فدرال را در ازای منافع شخصی به شرکت‌های خصوصی اجاره دادند.

وقتی ماجرا فاش شد، دولت وارن هاردینگ را به لرزه انداخت و وزیر کشور را روانه زندان کرد. بوی فساد، مدت‌ها پس از تمام شدن نفت، همچنان در فضا باقی ماند.

رسوایی لوینسکی

در اواخر دهه ۱۹۹۰، رابطه بیل کلینتون، رئیس‌جمهور آمریکا، با مونیکا لوینسکی کارآموز کاخ سفید، تیتر اصلی رسانه‌های جهان شد. آنچه از یک رابطه خصوصی آغاز شده بود، به روند استیضاح و نمایشی تلویزیونی از شهادت‌ها تبدیل شد.

نه برای شأن ریاست‌جمهوری خوب بود، و نه قابل فراموشی.

«خویشاوندان واترگیت» در خارج از آمریکا

سایه واترگیت از مرز‌های آمریکا فراتر رفت. در دهه ۱۹۹۰، تحقیقات موسوم به «تانجنتوپولی» در ایتالیا شبکه‌ای عظیم از رشوه‌خواری را افشا کرد، و در برزیل عملیات «کارواش» پرده از میلیارد‌ها دلار فساد برداشت.

کشور‌های متفاوت، بازیگران متفاوت—اما پوسیدگی‌ای مشابه در زیر سطح قدرت.

اسناد پاناما

در سال ۲۰۱۶، نشت میلیون‌ها سند، پرده از دنیای پنهان پناهگاه‌های مالیاتی برداشت. سیاستمداران، چهره‌های مشهور و شرکت‌های بزرگ در حال پنهان کردن ثروت‌های خود در شرکت‌های صوری دیده شدند.

در نگاه اول، این اسناد فقط جدولی از داده‌ها به نظر می‌رسیدند، اما پشت آن ارقام، جهانی از ثروت‌های پنهان و طفره‌روی‌های آرام نهفته بود.

رسوایی شرکت «کردی موبیلیه»

در دهه ۱۸۷۰، گروهی از قانون‌گذاران آمریکایی به‌طور پنهانی از یک شرکت ساخت‌وساز راه‌آهن جعلی سود بردند؛ شرکتی که خودشان قرارداد‌های دولتی‌اش را نیز امضا کرده بودند. سهام این شرکت میان سیاستمداران رد و بدل می‌شد تا نفوذ و قدرت خریداری شود، و نتیجه آن فروپاشی اعتماد عمومی به کنگره بود.

قطار‌ها آهسته حرکت می‌کردند، اما خبر این رسوایی به‌سرعت در سراسر کشور پیچید.

ماجرای راد بلاگویویچ

راد بلاگویویچ، فرماندار ایالت ایلینوی، پس از انتخابات سال ۲۰۰۸ تلاش کرد کرسی خالی سنای آمریکا را که پیش‌تر متعلق به باراک اوباما بود، بفروشد—بله، بفروشد، درست مثل یک آگهی در سایت خرید و فروش!

اف‌بی‌آی با شنود تلفنی او را در حال معامله دستگیر کرد، و گستاخی بی‌شرمانه‌اش، ماجرا را از طنز به خشم عمومی تبدیل کرد. در نهایت، او روانه زندان شد.

ماجرای انرون و پیوند‌های سیاسی

ورشکستگی شرکت انرژی «انرون» در سال ۲۰۰۱، نه‌تنها تقلب مالی عظیمی را برملا کرد، بلکه روابط گرم و پنهان مدیران آن با سیاستمداران را نیز آشکار ساخت. مدیران شرکت، در حالی که بدهی‌های کلان خود را پنهان می‌کردند، در تدوین سیاست‌های انرژی کشور نیز نقش داشتند.

هزاران نفر شغل و پس‌انداز بازنشستگی خود را از دست دادند و پیامد‌های سیاسی ماجرا نشان داد که چگونه مرز میان سیاست و تجارت می‌تواند خطرناک محو شود. اعداد سقوط کردند، اما بوی فساد همچنان باقی ماند.

استعفای اسپایرو اگنیو

اسپایرو اگنیو، معاون رئیس‌جمهور آمریکا، در سال ۱۹۷۳ به اتهام دریافت رشوه و فرار مالیاتی مجبور به استعفا شد. سقوط او در سایه ماجرای واترگیت گم شد، اما کنار رفتن یک معاون رئیس‌جمهور در دوران خدمت، همچنان شوکه‌کننده بود.

این رسوایی فصلی ننگین در دولت از پیش بحرانی نیکسون رقم زد.

حادثه چاپاکوئیدیک

در سال ۱۹۶۹، سناتور ادوارد (تد) کندی با خودرو از روی پلی در جزیره چاپاکوئیدیک منحرف شد و سرنشین او، مری جو کوپچنه، در سانحه جان باخت. کندی گزارش حادثه را با تأخیر داد و این موضوع باعث شد مردم به رفتار و نیت او شک کنند.

این اتفاق تا پایان عمر سیاسی‌اش همچون سایه‌ای بر سر او باقی ماند. یک شب در جزیره، هزینه‌ای بود برای ریاست‌جمهوری‌ای که می‌توانست از آنِ او شود.

عملیات «کارواش»

بزرگ‌ترین پرونده فساد در تاریخ برزیل، با نام «عملیات کارواش»، شبکه‌ای عظیم از رشوه‌خواری را آشکار کرد که از غول نفتی دولتی «پتروبراس» به سمت سیاستمداران و مدیران اجرایی جریان داشت. رقم‌ها حیرت‌انگیز بود، دامنه فساد گسترده، میلیارد‌ها دلار ناپدید، آبرو‌ها نابود، و حتی رؤسای جمهور درگیر شدند.

ابعاد این پرونده چنان عظیم بود که آن را به یکی از شوک‌آورترین رسوایی‌های دوران معاصر بدل کرد.

نوار‌های نیکسون و میراث او

هرچند نوار‌های صوتی نیکسون در ماجرای واترگیت مطرح شدند، اما خودشان به‌تنهایی فصلی جداگانه از تاریخ‌اند. این نوار‌ها نه‌فقط جرم، بلکه وسواس و پارانویای رئیس‌جمهوری را نشان دادند که می‌خواست همه چیز را شخصاً کنترل کند.

در نهایت، صدای خودش او را رسوا کرد. گاهی بزرگ‌ترین تله، دشمنان نیستند—بلکه آرشیو خودت است.

وقتی راز‌ها برملا می‌شوند

رسوایی‌ها یادآورند که هرچقدر هم قدرت بکوشد خود را در پرده پنهان کند، حقیقت بالاخره راهی برای بیرون آمدن می‌یابد. برخی دولت‌ها را سرنگون می‌کنند، برخی فقط اعتبار را خدشه‌دار می‌سازند، اما همگی پیامی واحد دارند: هیچ سایه‌ای برای همیشه در برابر روشنایی دوام نمی‌آورد.

منبع: Go2Tutors

ارسال نظر