اقتصاد۲۴- حباب اقتصادی زمانی شکل میگیرد که قیمتها یا ارزشگذاریها در بازار، سریعتر از ارزش واقعی داراییها رشد کنند. این پدیده معمولاً همراه با هیجان رسانهای، موج سرمایهگذاری و انتظارات غیرواقعی از بازدهی است. در حوزهی هوش مصنوعی، اصطلاح «حباب AI» به وضعیتی اشاره دارد که در آن حجم سرمایهگذاریها، ارزش شرکتها و هزینههای زیرساختی، بسیار بیشتر از درآمد واقعی یا بازده کوتاهمدت و میانمدت آنهاست. حتی مدیرعامل شرکت OpenAI نیز اخیراً گفته است که هیجان موجود در بازار هوش مصنوعی نشانههایی از یک حباب اقتصادی دارد.
شواهد شکلگیری حباب در بازار هوش مصنوعی
در سالهای اخیر، سرمایهگذاری خطرپذیر در شرکتهای مرتبط با هوش مصنوعی به شکل بیسابقهای افزایش یافته است. میلیاردها دلار بودجه به استارتاپهایی اختصاص یافته که هنوز مدل درآمدی پایداری ندارند. این تمرکز شدید سرمایه، یکی از نشانههای کلاسیک حباب است.
بیشتر بخوانید: هوش مصنوعی جای انسان را میگیرد؟
از سوی دیگر، شرکتهای بزرگ فناوری مانند گوگل، مایکروسافت و آمازون برای ساخت دیتاسنترهای عظیم و خرید تراشههای پرقدرت، برنامههایی با بودجهی صدها میلیارد دلاری در دست دارند. این هزینهها، هرچند در ظاهر سرمایهگذاری محسوب میشوند، اما بازده کوتاهمدتی ندارند و احتمالاً بخش زیادی از آنها تنها برای حفظ رقابت صرف میشود، نه سودآوری مستقیم.
تبلیغات و وعدههای اغراقآمیز
رسانهها و شرکتهای فناوری با وعدههای بزرگ دربارهی «تغییر چهرهی جهان با هوش مصنوعی» به موج هیجان دامن زدهاند. از درمان سرطان تا خلق موسیقی و فیلم، بسیاری از پروژهها هنوز در مرحلهی آزمایش هستند، اما به عنوان تحولآفرینترین نوآوریهای بشر معرفی میشوند. این تبلیغات نهتنها انتظارات عمومی را بالا برده، بلکه سرمایهگذاران را نیز به ورود سریعتر و گستردهتر به این بازار ترغیب کرده است.
دلایل اقتصادی شکلگیری حباب AI
بخش زیادی از تحلیلگران معتقدند که ارزش شرکتهای فعال در زمینهی هوش مصنوعی با درآمد واقعیشان همخوانی ندارد. استارتاپهایی وجود دارند که تنها با ارائهی یک مدل زبانی یا پلتفرم ساده، به ارزشگذاریهای میلیارد دلاری رسیدهاند، در حالی که هنوز سود مشخصی ندارند. این وضعیت یادآور دوران اوجگیری شرکتهای اینترنتی در دههی ۹۰ میلادی است که سرانجام منجر به ترکیدن «حباب داتکام» شد.
عامل دیگر، تمرکز نقدینگی در دست چند شرکت و سرمایهگذار بزرگ است. هنگامی که بخش اعظم سرمایه از سوی چند بازیگر محدود تأمین میشود، هر تغییر سیاست یا کاهش بودجه میتواند به سرعت باعث بیثباتی در کل بازار شود.
شباهتها و تفاوتها با حباب داتکام
در دههی ۹۰ میلادی، اینترنت به عنوان فناوری آیندهدار معرفی شد و بازار سهام بهسرعت رشد کرد، اما در نهایت بسیاری از شرکتهای آن دوره سقوط کردند. اکنون شباهتهای زیادی میان آن دوران و وضعیت امروز هوش مصنوعی دیده میشود؛ از هیجان رسانهای تا ارزشگذاریهای فراتر از واقعیت.
با این حال، یک تفاوت اساسی وجود دارد. امروز زیرساختهای فناوری بسیار بالغتر از گذشتهاند. پردازندههای قدرتمند، شبکههای ابری و مدلهای تجاری کارآمدتر باعث شدهاند که هوش مصنوعی به بخشی از زندگی روزمره تبدیل شود. بنابراین، حتی اگر اصلاح قیمتی در بازار رخ دهد، احتمال سقوط ناگهانی به سبک داتکام کمتر است.
نقش کاربران در تشدید هیجان هوش مصنوعی
موج فعلی هوش مصنوعی برخلاف بسیاری از فناوریهای گذشته، مستقیماً با کاربران عادی در ارتباط است. ابزارهایی مانند ChatGPT ظرف چند ماه صدها میلیون کاربر جذب کردند. این استقبال بیسابقه باعث شد شرکتها با شتاب بیشتری روی هوش مصنوعی سرمایهگذاری کنند و تبلیغات گستردهتری انجام دهند.
وقتی کاربران روزانه از هوش مصنوعی در کار، آموزش و سرگرمی استفاده میکنند، انتظارات از رشد سریع درآمد و نوآوری نیز افزایش مییابد. از سوی دیگر، تجربهی جذاب کاربران در تعامل با این ابزارها، فشار روانی شدیدی بر بازار ایجاد کرده است تا هر روز مدلهای جدیدتر و قویتری عرضه شوند.
جنبههای مثبت حباب هوش مصنوعی
در هر حباب اقتصادی، هرچند بخشهایی از بازار دچار زیان میشوند، اما زیرساختها و دانش فنی ایجادشده میتوانند پایهگذار رشد آینده باشند.
مزایای مثبت قابل توجه عبارتاند از:
- زیرساختهای ماندگار: سرمایهگذاری عظیم بر مراکز داده، تراشهها و الگوریتمهای یادگیری ماشینی زیرساختی را ایجاد کرده که حتی پس از کاهش هیجان بازار نیز باقی خواهد ماند.
- پیشرفت علمی و انسانی: متخصصانی که در این دوره در زمینههای فنی، اخلاقی و سیاستگذاری هوش مصنوعی فعالیت کردهاند، تجربه و دانشی را انباشتهاند که در آینده نیز ارزشمند خواهد بود.
پیامدهای ترکیدن احتمالی حباب
در صورت فروپاشی حباب، اولین تأثیر آن بر استارتاپها خواهد بود. بسیاری از آنها به سرمایهگذاران خطرپذیر وابستهاند و با کوچکترین کاهش بودجه دچار بحران نقدینگی میشوند. در چنین شرایطی ممکن است موج گستردهای از تعطیلی شرکتها، تعدیل نیرو و ادغام اجباری شکل بگیرد.
از طرف دیگر، بازار سهام فناوری نیز به شدت تحت تأثیر قرار خواهد گرفت و کاهش ارزش سهام شرکتهای بزرگ میتواند اعتماد عمومی را نسبت به پایداری صنعت AI کاهش دهد. دولتها در واکنش، ممکن است قوانین سختگیرانهتری درباره شفافیت مدلهای هوش مصنوعی و رقابت عادلانه وضع کنند تا از تکرار بحرانهای مشابه جلوگیری شود.
چگونه میتوان از ترکیدن حباب جلوگیری کرد
کارشناسان اقتصادی بر این باورند که راهکار اصلی، تمایز میان «نوآوری واقعی» و «هیجان تبلیغاتی» است. شرکتها باید روی پروژههایی سرمایهگذاری کنند که بازده مشخص و قابلاندازهگیری دارند، نه صرفاً بر اساس مد روز فناوری.
اقداماتی که میتواند از ریسکهای حباب جلوگیری کند:
- سرمایهگذاری مرحلهای: تزریق تدریجی سرمایه به پروژهها باعث میشود روند رشد منطقیتر و قابلکنترلتر باشد.
- ارزیابی پایداری مالی: سنجش دقیق توان شرکتها در شرایط تغییر نرخ بهره یا کاهش سرمایهگذاری، مانع از فروپاشی ناگهانی میشود.
افزون بر این، سازمانها باید به جای تمرکز صرف بر خرید فناوریهای جدید، به بهبود فرآیندهای داخلی و آموزش نیروی انسانی توجه کنند. چنین رویکردی میتواند بازدهی بلندمدتتری ایجاد کند و از افتادن در دام هیجان بازار جلوگیری کند.