اقتصاد۲۴- اگر یک قطره نفت وارد خلیجفارس شود، فرایند تجزیه و پالایش طبیعی آن توسط اکوسیستم، حدود ۱۳ سال به طول میانجامد. حال انواع آلودگی را در نظر بگیرید که توسط تجهیزات نفتی، پالایشگاهها، مراکز اکتشاف و استخراج و شناورها بر خلیجفارس تحمیل میشود. چنین وضعیتی زیست در خلیجفارس را با انواع و اقسام گونهها دشوار کرده است. نمونهاش تلفشدن انواع و اقسام پرندگان از جمله سلیم خرچنگخوار، فلامینگوها، کاکاییها و اگرتهاست.
فلامینگویی که در مسیر مهاجرت زمستانی، همراه دستهاش برای استراحت و تغذیه در آبهای خلیجفارس پهلو گرفته بود، در دام یک لکه نفتی گرفتار میشود. آلودگی نفتی آب، به پرهای بخش زیرین تن فلامینگو میچسبد؛ همانجاییکه هنگام تغذیه، بدن پرنده با آب تماس مستقیم دارد. پرها سنگین، لغزنده، تیره و آغشته به بوی تند شیمیایی میشود. در اثر چسبیدن پرها به یکدیگر، هوای میانشان ازدسترفته و درنتیجه، پرنده توانایی عایقسازی حرارتی خود را از دست میدهد.
در آب خنک دریا، گرمای بدن فلامینگو بهسرعت تحلیل میرود. عضلات بالها سفت و حرکات کندتر میشود؛ توان پرواز از بین میرود. پرنده برای گرمکردن خود، بیقرار پرهایش را با منقار میکشد. با هر بار کشیدن، ذرات نفت وارد دهان میشود؛ طعمی تلخ و فلزی آمیخته با بوی تند در دهانش میماند. این مواد سمی، مخاط داخلی را میسوزاند. ترکیبات فرّار از طریق مخاط روده جذب و وارد جریان خون میشود و کبد و کلیهها را درگیر میکند.
بدن که مسموم و سرد شده است، دیگر تاب پرواز ندارد. پرنده روی سطح آب میماند. اگر کسی او را از آب بیرون نکشد، چربی نفت به پرها میچسبد و باعث میشود آب به درون پرها نفوذ کند، پرنده سنگین و بهتدریج غرق شود. شاید این همان اتفاقی بود که برای فلامینگویی که کارگران یک سکوی نفتی در خلیجفارس، درست پیش از غرقشدن، او را پیدا کردند، افتاد. کارگران این سکوی نفتی، پرنده را به دست چند متخصص از جمله «سیاوش یالپانیان» کارشناس حیاتوحش میسپارند. آنقدر پرنده سیاه شده که یالپانیان یک لحظه از دور تصور میکند نام پرنده را اشتباه گفتهاند؛ «چرا پرندهای سیاه را با پرندهای که به رنگ صورتیاش معروف است، اشتباه گرفتهاند؟» نزدیک که میرسد، میبیند نفت فلامینگو را سیاه یکدست کرده است.
این کارشناس حیاتوحش در گفتوگو با «پیام ما» به واقعه یک ماه پیش اشاره میکند که از وجود فلامینگویی ناتوان در پرواز و افتاده در کنار یک دکل نفتی بر روی آب دریا خبر مییابد. «پرنده را کارگران از سطح آب گرفته و به خشکی منتقل کرده بودند. وقتی بال این فلامینگوی سیاهشده را لمس کردم، کامل آغشته به نفت و چرب بود؛ ضعیف و کمجان شده بود. تنها کاری که در آن شرایط توانستیم انجام دهیم، شستوشوی اولیه بود. با یک تشت، آب ولرم و مایع ظرفشویی، مقداری از آلودگی را از تن پرنده شستیم. آبی که از زیر پرنده جاری شد، مثل یک نهر سیاه نفتی بود. بااینحال، در مرحله اول نتوانستیم پرنده را کاملاً تمیز کنیم. استفاده از حلالهای نفتی یا شویندههای قویتر نیز ممکن نبود؛ چراکه به پوست حساس پرنده آسیب جدی میزد. با وجود شستوشوی مداوم طی سه تا چهار روز (که البته در ظهرها انجام میشد؛ چون دمای بدن پرنده بهسرعت سرد میشد)، رنگ پرها تا حدودی بهسمت قهوهای تغییر کرد.»
بیشتر بخوانید:فیلم/ دیده شدن پلنگ ایرانی در پارک ملی سالوک
بهدلیل ضعف مفرط پرنده، هنوز امکان رهاسازی آن وجود ندارد: «احتمال زنده ماندن پرنده بسیار کم است؛ چراکه حجم زیادی از نفتی که هنگام تلاش برای تمیز کردن خود، بلعیده و وارد بدنش شده، او را دچار آسیب جدی کرده است. پرندهای که نفت خورده باشد، عمر چندانی نخواهد داشت.»
یالپانیان بیان میکند: «فلامینگوها پرندگانی کنارآبزی هستند که برای تغذیه و فرود، مناطقی با عمق کم را انتخاب میکنند تا بتوانند با منقار خود جلبک و فیتوپلانکتون بخورند. احتمالاً این پرنده ابتدا در جای دیگری دچار آلودگی خفیف شده است؛ آلودگی مانع پرواز همراه دسته و باعث سقوط او شده و متأسفانه در محلی با تراکم آلودگی نفتی بالاتر نشسته وضعیتش بدتر شده است.»
امکان آلودگی در هر نقطه از خلیجفارس
این کارشناس حیاتوحش بر این باور است که امروز بیش از آنکه نگران نام خلیجفارس باشیم، باید دغدغه پاسداری از اکوسیستم آن را داشته باشیم: «آلودگی نفتی در خلیجفارس بسیار بالا است و متأسفانه هر سال نیز بر حجم آن افزوده میشود. برای درک عمق فاجعه، باید بدانیم اگر یک قطره نفت وارد خلیجفارس شود، فرایند تجزیه و پالایش طبیعی آن توسط اکوسیستم، حدود ۱۳ سال به طول میانجامد. حال، بار سنگین آلودگی را در نظر بگیرید که توسط تجهیزات نفتی، پالایشگاهها، مراکز اکتشاف و استخراج و شناورها بر خلیجفارس تحمیل میشود.»
بهگفته یالپانیان، جدا از مراکز استخراج و پالایشگاهی، قاچاقچیان سوخت یکی از مهمترین عوامل در آلودگی این پهنه آبی هستند. «قاچاقچیان بهمحض مواجهه با گشتهای دریایی، محموله خود را در دریا تخلیه میکنند تا دستگیر و جریمه نشوند. نشت کشتیها، لنجها و سکوهای نفتی نیز بهطور مداوم باعث آلودگی میشود. همه اینها، بدین معنا است که نمیتوان در نقاط معینی صحبت از آلودگی نفتی کرد؛ هرجای خلیجفارس ممکن است آلوده باشد. حتی بدون داشتن ابزار یا تخصص خاص، بهراحتی میتوان لکههای بزرگ نفت را در خلیجفارس مشاهده کرد.»
لکههای سیاه روی بدن شناگران
«احسان عابدی»، عضو هیئتعلمی گروه علومزیستی پژوهشگاه ملی اقیانوسشناسی و علوم جوی، بارها شاهد این بوده که در سواحلی مانند کنگان کودکان پس از شنا از آب خارج میشوند و لکههای سیاه نفتی بر بدنشان نشسته است: «این آلودگیها ممکن است در حین شنا کاملاً محسوس نباشد، اما پس از خروج از آب، با نمایان شدن لکهها یا بروز عوارضی نظیر خارش و تاول، خود را نشان میدهد».
بیشتر بخوانید:تاثیر فرونشست بر مساله امنیت ملی ایران
آلودگی نفتی خلیجفارس چند دلیل دارد: «اولین عامل آلودگی نفتی در خلیجفارس، اکتشاف و استخراج نفت است. البته باید اشاره کرد دریا بهطور طبیعی نیز دارای نفت و گاز است که بهصورت نشت از بستر دریا خارج میشود، اما مقدار آن چندان زیاد نیست. حملونقل نفت، گاز و سوخت نیز از دیگر عوامل مؤثر در این زمینه است. نشت سوخت از کشتیها، قایقها و لنجها و همچنین قاچاق سوخت همگی به آلودگی دریا دامن میزند. علاوهبراین، وجود پتروشیمیها در منطقه ویژه اقتصادی پارس جنوبی و همچنین جزیره خارک که بزرگترین پایانه نفتی ایران است و محل بارگیری نفت و سوخت به شمار میآید، نیز به این معضل افزوده است. البته با توجه به کنترلهای جدیدی که بر روی این فعالیتها اعمال شده، ممکن است تأثیر آنها در این زمینه کمتر شده باشد. اما درعوض، قاچاق سوخت میتواند نقش زیادی در افزایش آلودگی داشته باشد.»
تخلیه سوخت در جنگل حرا
بهگفته عابدی، معضل قاچاق سوخت در هرمزگان، بهویژه در مناطق جنگلهای حرا، شدت یافته است: «این جنگلها به پناهگاه امنی برای قاچاقچیان تبدیل شده است؛ آنها در لابهلای درختان و بوتهها پنهان میشوند و اگر خطری احساس کنند، محمولههای سوخت خود را به دریا میریزند.»
قاچاقچیان با پارهکردن محموله تیوپی یا پلاستیکی، گازوئیل را فوراً در دریا، درصورت حضور در جنگل حرا، در میان آبراههها و کانالهای جنگل تخلیه میکنند. «این تخلیه عمدی، فاجعهای محیطزیستی ایجاد میکند؛ چراکه جنگلهای حرا یا مانگرو محل تغذیه، استتار، تولیدمثل و تخمگذاری فلامینگوها و انواع پرندگان آبزی و کنارآبزی است. پرندگانی که برای استراحت یا تغذیه در اینجا فرود میآیند، بلافاصله درگیر لکههای نفتی میشوند.»
هنگامی که نفت به پر و پوست این موجودات میچسبد، حتی توانایی انجام فعالیتهای روزمره مانند شنا کردن و بالزدن را از دست میدهند. «متأسفانه، این آلودگی از بین نمیرود و تا زمانی که این مواد سمی، موجود زنده را کاملاً از بین نبرد، سرنوشت دیگری متصور نیستیم. فقط پرندگان بزرگ مثل فلامینگوها نیستند که با این فاجعه روبهرو میشوند. بلکه انواع و اقسام پرندگان از جمله سلیم خرچنگخوار و کاکاییها و اگرتها نیز درگیر این آلودگی میشوند و از بین میروند».
ریشههای مانگرو، در خفگی نفت
درختان مانگرو از نظر فیزیولوژیک گونههای خاصی هستند. برخلاف درختان خشکی که تنها یک ریشه در خاک دارند، درختان مانگرو دارای دو نوع ریشه است؛ یک ریشه در خاک و یک ریشه بهشکل نی که در هوا قرار میگیرد. دلیل وجود ریشه دوم کمبود اکسیژن در بستر خاک این جنگلها است؛ چراکه خاک زیرین عمدتاً از رسوبات ریز تشکیل شده، میزان اکسیژن میان ذرات بسیار کم است و محیط اغلب در حالت بیهوازی قرار میگیرد. به همین دلیل، درختان حرا برای جذب اکسیژن از هوا، ریشههای هوایی خود را به بیرون از خاک هدایت کردهاند. «هنگامی که قاچاقچیان سوخت، نفت و گازوئیل را در آب رها میکنند، این مواد نفتی سطح آب و بستر خاک را میپوشاند. درنتیجه، اولین بخشی که مسدود میشود، همین ریشههای هوایی است. این پوشش نفتی، تبادل اکسیژن را مختل و عملاً اکسیژنرسانی به درختان مانگرو را متوقف میکند».
آنچه میماند آلودگی است
بستر، ریشهها و تنههای درختان حرا، بهعنوان «نرسری گراند» (Nursery Ground) یا همان نوزادگاه و تفریحگاه اکوسیستم عمل میکند. «این مناطق آرام، محل تجمع و تخمگذاری لارو میگو، انواع سختپوستان و ماهیها است. گونهها در این محیط امن تولید مثل کرده، نوزادانشان رشد میکند و پس از بلوغ به محیط دریا باز میگردند. هنگامی که آلودگی نفتی در این مناطق رخ میدهد، لاروها، نوزادان و سایر گونههایی که در مراحل اولیه زندگی خود هستند، دچار آسیب جدی میشوند.»
مشکل بزرگتر این است که این آلودگی از بین نمیرود: «برخلاف فاضلاب شهری که ممکن است اثرات آن موقتی باشد، آلودگی نفتی به محیط میچسبد و پس از تبخیر و سفت شدن، به تودههای قیریشکلی بهنام «تاربال» تبدیل میشود. این تاربالها برای همیشه در اکوسیستم باقی میماند و آسیب میزند. درنتیجه، این تودههای قیری نهتنها از لحاظ بصری محیط را زشت و آلوده میکنند، بلکه بهمرور زمان مانند یک منبع آلودگی دائمی عمل خواهد کرد.»
در ایران، نهتنها بهطور جدی سیاستهای کاهش انتشار کربن و حرکت بهسوی انرژیهای پاک در دستورکار قرار ندارد، بلکه عزم جزمی برای توسعه روزافزون صنایع فسیلی در حاشیه خلیجفارس دیده میشود. حتی در دل این رویکرد توسعهطلبانه، مسئولیتپذیری محیطزیستی بسیار ضعیف است. دستگاههای نظارتی، توان یا اراده جلوگیری از آلودگی ناشی از فعالیتهای نفتی را ندارند. نتیجه این وضعیت خلیجی پر از لکههای نفتی شده است؛ پهنه آبی آلودهای که پرندگان مهاجر بهخاطر تماس با آن از حیات بازمیمانند، جنگلهای حرا از بین میروند، آبزیان امکان بقا را از دست میدهند و شناگران با پوست آغشته به آلودگی از دریا برمیگردند.