اقتصاد۲۴- علی انصاریان در یکی از شهرآوردها بدجور جنجالی شد؛ همان مسابقهای که موهایش را دم اسبی بسته بود. به بهانه همان اتفاق جنجالی گفتوگوی جالبی با او داشتیم.
علیآقا این شهرآورد چه میشود؟
دو مربی خارجی خوب هستند. بازیکنان خوبی هم در استقلال و پرسپولیس حضور دارند. دیگر بهانهای برای یک بازی خوب نمیخواهیم.
به نظرتان چه تیمی برنده میشود؟
امیدوارم که پرسپولیس برنده بازی باشد منتها بازی اصلاً قابل پیشبینی نیست. قبل از بازی هیجان زیاد است. سوت شروع بازی که زده میشود، این هیجانات تبدیل به استرس میشود. باید ببینیم در زمین بازی چه پیش میآید. واقعاً نمیشود نتیجه را پیشبینی کرد.
در یک شهرآورد شما و علی نیکبخت موهایتان را سامورایی درست کرده بودید. شنیدیم بعد از آن شهرآورد برایت خیلی مشکل درست شد. درست است؟
من و علی آن موقع خیلی رفیق بودیم، فارغ از اینکه رقیب هم بودیم. راستش آن موقع یادم هست خیلی بحث درباره موی بازیکنان بود. ستاد منشور اخلاقی گیر میداد که مویتان را اینطور بزنید و آنطور نزنید.
دقیقاً نکتهاش همین بود. بعد شما این کار را کردید و چقدر خوراک به رسانهها دادید.
انصافاً من کاری کردم که بازیکنی جرأت نمیکرد. به موی ژل زده همگیر میدادند، چه رسد به اینکه مویتان را ببندید.
با نیکبخت هماهنگ کرده بودی؟
نه، من خودم قبل از شهرآورد یک دفعه تصمیم گرفتم مویم را ببندم. قشنگ یادم هست که بهروز رهبریفرد میگفت این کار را نکن، گیر میدهند. به من گفت علی دنبال شر هستی؟ گفتم شر چیست؟ میخواهم یک مو ببندم. کار عجیبی نیست که.
بعد یادت هست تیتر زدند سامورایی در شهرآورد؟
بله، یادم هست. همین شما خبرنگاران چقدر به ماگیر دادید؟ چقدر سوژه درست کردید؟
برایت مشکلی درست نشد؟
چرا. از فدراسیون و آن ستاد معروف پیام دادند آقای انصاریان یا موهایت را بزن یا از فوتبال محرومی. من هم گفتم عمراً موهایم را بزنم.
بعد محروم شدی؟! (با خنده)
آره دیگر کلاً از فوتبال محروم شدم. (خنده) خلاصه خیلی من را تهدید کردند. یکجورهایی افتاده بودیم روی دور لج و لجبازی. من گفتم موهایم را نمیزنم. حتی مجبور شدم به سازمان تربیتبدنی هم بروم.
آنها چه میگفتند؟
هیچی. حرفشان همین بود. میگفتند یا مویت را بزن یا از فوتبال محرومی. به آنها هم گفتم نمیزنم.
یعنی حاضر بودی محروم شوی؟
بحث چیز دیگری بود. من میگفتم این همه در فوتبال مشکل داریم بعد مشکل اول فوتبال شده موی من؟ گفتم جلوی مشکلات دیگر را بگیرید، به روی چشم من هم موهایم را میزنم.
و آخرش چه اتفاقی افتاد؟
یادم هست شب رفتم خانه. پدرم در جریان اتفاقات قرار گرفته بود. به من گفت علی به خاطر من موهایت را بزن و نگذار برایت بیشتر از این حاشیه درست شود. من هم به حرفش گوش دادم گفتم چشم، چون شما گفتی من مویم را میزنم.
یعنی پدرت نمیگفت نمیزدی؟
شک نکنید نمیزدم. فقط و فقط به خاطر پدرم این کار را کردم. آن موقع دیگر به سیم آخر زده بودم که محروم هم شدم، شدم.
از پرسپولیسیها چیزی نمیگفتند.
روی آنها هم فشار بود ولی باشگاه از من چیز دیگری میخواست و من هم وظیفهام را درست انجام میدادم.
آن وقتها کلاً چقدر شهرآورد باحالتر از الان بود.
همان موقع هم میگفتند قدیمترها شهرآورد باحالتر بوده. طبیعی است.