اقتصاد۲۴- بانک مرکزی اعلام کرده تا پایان سال، هر هفته حراج سکه برگزار خواهد شد؛ تصمیمی که در ظاهر با هدف «تنظیم بازار» اتخاذ شده، اما در عمل، معنای روشنتری دارد: سیاستگذار پولی دوباره به سراغ همان ابزارهای مُسکنگونه رفته که در بحرانهای ارزی سالهای گذشته نیز استفاده میشد و هر بار، تنها آثار تورمی بیشتری بهجا گذاشت.
برنامه جدید بانک مرکزی، شامل عرضه هفتگی انواع قطعات سکه و اجرای طرح پیشفروش برای تحویل اسفندماه است؛ طرحهایی که ظاهراً برای کاهش هیجان بازار طراحی شده، اما نشانههای یک نگرانی جدیتر را آشکار میکند؛ نگرانی از ادامه روند صعودی نرخ ارز و نبود سازوکار مؤثر برای مهار نقدینگی سرگردان.
اصرار به سیاستهای شکست خورده
کارشناسان اقتصادی سالهاست میگویند حراج سکه نه ابزار سیاستگذاری، بلکه واکنش اضطراری به التهاب بازار است. تجربه سالهای ۹۶، ۹۷ و ۱۴۰۱ بهخوبی نشان میدهد که این سیاست نهتنها قیمتها را کنترل نکرد، بلکه خود به انگیزه تازهای برای دلالی، سفتهبازی و شکلگیری رانتهای میلیاردی تبدیل شد.
اکنون بانک مرکزی دوباره همان مسیر را تکرار میکند؛ آن هم در وضعیتی که بازار ارز با کوچکترین سیگنال سیاسی یا اقتصادی نوسان میکند و انتظارات تورمی در بالاترین سطح قرار دارد.
هجوم نقدینگی به بازار طلا؛ بازتاب بیاعتمادی
افزایش تقاضا برای خرید سکه پیام مشخصی دارد: جامعه به ریال اعتماد ندارد و ترجیح میدهد دارایی خود را در بازاری ذخیره کند که کمتر قابل دستکاری است. بانک مرکزی بهجای ایجاد ثبات و اعتماد، با برگزاری حراجهای هفتگی تنها این بیاعتمادی را تأیید میکند؛ گویی به مردم میگوید «ریال را نگه ندارید، ما هم طلا میفروشیم».
پیشفروش سکه؛ پمپاژ تورم در ماههای آینده
طرح دیگر بانک مرکزی، یعنی پیشفروش سکه برای تحویل اسفندماه، بهظاهر راهحلی برای تأمین مالی دولت و جذب نقدینگی است، اما در عمل به معنای تعهد جدیدی است که در ماههای آینده دوباره فشار تقاضا را افزایش میدهد.
این طرح را زمانی بهکار میگیرند که بودجه دچار کمبود منابع است یا سیاستگذار نیاز فوری به جذب نقدینگی دارد؛ هر دو نشانهای از وضعیت نهچندان امیدوارکننده سیاستهای مالی و پولی کشور.
آیا حراج سکه میتواند بازار را آرام کند؟
پاسخ اغلب تحلیلگران به این سوال که آیا حراج سکه میتواند بازار را آرام کند؟، خیر است. بازار سکه تابعی از قیمت جهانی طلا و نرخ ارز است و هیچ حراج هفتگی قادر نیست مسیر آن را تغییر دهد. آنچه تعیینکننده است، وضعیت ذخایر ارزی، توان مداخله موثر در بازار، سطح واقعی تورم و انتظارات عمومی از آینده اقتصاد است.
تا زمانی که این حلقهها ترمیم نشوند، عرضه سکه تنها مانند ریختن چند سطل آب بر آتشی است که از ریشه در حال گسترش است.
سیاستی که بیشتر شبیه اعتراف است تا راهحل
در ادبیات اقتصادی، حراجهای مکرر طلا و ارز معمولاً نشانه ضعف سیاستگذار تلقی میشود؛ نشانهای از اینکه ابزارهای ساختاری کارایی خود را از دست دادهاند و تنها واکنشهای کوتاهمدت باقی مانده است.
به بیان دقیقتر، حراج سکه نه سیاست کنترل بازار، بلکه اعترافی غیررسمی به این حقیقت است که اقتصاد ایران همچنان بر مدار بیثباتی میچرخد و تصمیمهای فوری جایگزین اصلاحات عمیق شده است.