اقتصاد۲۴- «مثل همیشه با پرایدش بدون محافظ بیرون بود. راننده را هم به خاطر پایان وقت اداری مرخص کرده بود. در حال رفتن به خانه بود. بحبوحه حوادث ۱۳۸۸، آخر شب، دیروقت! ماشینش پنچر شده بود، زاپاس هم نداشت. از یک خودرو عبوری درخواست کمک کرده بود. راننده خودرو بلافاصله او را شناخته بود و سوال کرده بود چرا با توجه به اوضاع امنیتی همراه و محافظ و راننده نداری! با خنده جواب داده بود: کسی کار به کار ما ندارد!» این بخشی از خاطراتی است که سایت سعید جلیلی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در سال ۱۳۹۲ و به نقل از نزدیکان او نوشته است.
سالها است که سعید جلیلی و خودروهایش در فضای رسانهای ایران خبرساز بودهاند؛ از پراید مشکی رنگ ضدگلوله تا تیبای سفید رنگ زمان انتخابات که با پلاکهای متفاوت تلاش کردند تا وجهه امنیتی بودن را حفظ کنند. چنانچه بررسی تصاویر روز ثبتنام جلیلی و تصاویر همایش انتخاباتی «جامعه کار و تولید» در سال گذشته نشان میدهد که او در روز ثبتنام، با یک تیبای سفید به شماره شهربانی ایران ۸۸-۳۹ ط ۵۹۳ به وزارت کشور رفت و چند روز بعد با یک تیبای سفید به شماره شهربانی ایران ۷۷-۲۶ ن ۷۸۷ راهی همایش با کارگران شد. از سوی دیگر خودروی تیبایی که جلیلی سال ۱۴۰۰ با آن برای مناظرهها به صدا و سیما رفت، پلاک شهربانی متفاوتی از دو پلاک امسال دارد.
همیشه نوع زندگی و میزان اموال و داراییهای مسئولان مورد توجه بوده است. در این میان، سعید جلیلی که نماد ساده زیستی است، بعد از اتمام دوران مسئولیتش در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی، همچنان از دفتر این مجموعه استفاده کرده و تاکنون توضیحی درباره منابع مالی دولت سایه ارائه نکرده است.
حال این روزها، بار دیگر خودروهای سعید جلیلی مورد توجه رسانهها و افکار عمومی قرار گرفته است. ماجرا هم از یک فیلم شروع شد؛ جلال رشیدی کوچی، نماینده سابق مجلس، در گفتوگویی اینترنتی مدعی شد که هزینهای معادل دو دستگاه بنز S ۵۰۰ برای ضدگلولهسازی خودروی پراید جلیلی صرف شده است. البته این اولین بار نیست که بحث امنیتی بودن خودروهای جلیلی مطرح میشود، اما ادعای اخیر با تکذیب دفتر جلیلی مواجه شد و در اطلاعیهای اعلام کردند: «که خودروی تیبای مورد استفاده وی اصلاً ضدگلوله نیست و تنها خودرویی که به لحاظ امنیتی ارتقا یافته، یک دستگاه پراید بوده است.»
دفتر جلیلی در ادامه نوشت: «این اقدام نیز نه به خواست شخص، بلکه با فشارهای نهادهای نظارتی و در شرایط خاص امنیتی سال ۱۳۸۹ (دوره اوج ترورها) انجام شده و هزینه ارتقای امنیتی آن پراید در آن مقطع حدود ۸ میلیون تومان بوده است، مبلغی که فاصله نجومی با ارقام ادعایی دارد.»
در این میان، مجتبی ذوالنور، از نمایندگان نزدیک به جریان جبهه پایداری و تفکر فکری جلیلی، مهر تاییدی بر ادعای رشیدی کوچی زد و گفت که: «خودروی موسوم به «پراید ضدگلوله» مورد استفاده او، هزینهای بیشتر از یک خودروی بنز ضدگلوله داشته است.»
روزنامه خراسان و از رسانههای نزدیک به جریان محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس، هم در واکنش به این ماجراها نوشت که: «۸ میلیون تومان هزینه در سال ۱۳۸۹ بوده و به پول امروز بین یک تا یک و نیم میلیارد تومان میشود.»، اما آنچه که سوالبرانگیز است، این است که آیا خودروی جلیلی واقعاً ضدگلوله بود؟ آیا خودروی پراید ظرفیت تبدیل شدن به یک خودروی ضدگلوله را دارد؟
خودروی ضدگلوله یا زرهپوش غیرنظامی، یک وسیله نقلیه امنیتی است که با جایگزین کردن پنجرههای یک وسیله نقلیه استاندارد با شیشههای ضدگلوله و قرار دادن لایههایی از پوشش زرهی به پنلهای بدنه خودرو ساخته میشود. شکل ظاهری این خودروها هیچ فرقی با یک وسیله نقلیه معمولی و استاندارد ندارد. اگرچه اصطلاح ضدگلوله بسیار بهکار میرود، اما حقیقت این است که هیچ وسیلهای کاملاً ضدگلوله نیست. آنچه واقعاً وجود دارد «مقاومت بالستیک» است؛ یعنی خودرو تا سطح مشخصی توان تحمل ضربه یا برخورد را دارد.
اما زره کامپوزیتی تمامبدنه، شیشههای بالستیک چندلایه با گواهی معتبر، لاستیکهایی که حتی پس از از دست دادن باد هم حرکت میکنند، کف و سقف تقویتشده و بستههای امنیتی جانبی مانند آژیر و سیستمهای اضطراری، همگی مختص خودروهای زرهی خاص هستند و یک پناهگاه متحرک محسوب میشوند.
بیشتر خودروهای زرهی غیرنظامی بهصورت افترمارکت ساخته میشوند؛ یعنی یک خودروی معمولی از کارخانه خارج میشود و سپس در مراکز تخصصی تبدیل به یک نسخه زرهی میگردد. گاهی هم خودروهایی کاملاً خاص مانند خودروی دولتی ریاستجمهوری آمریکا ساخته میشوند که ظاهری شبیه به یک کادیلاک مجلل دارند، اما با ساختاری برگرفته از پلتفرمهای قدرتمند.
زرهیسازی یک خودرو تنها به نصب صفحات محافظ محدود نمیشود؛ هر لایه باید آزمایش شده، تأیید شده و مطابق استانداردهای جهانی باشد. استانداردهای بالستیک اروپا (BR)، تستهای سختگیرانه VPAM، گواهی انفجاری ERV، استانداردهای بریتانیایی VASG و سطوح موسسه ملی دادگستری آمریکا (NIJ) همگی معیارهایی هستند که سطح حفاظت یک خودرو را مشخص میکنند. این گواهینامهها تضمین میکنند خودرو نهتنها در برابر اصابت گلوله، بلکه در برابر موج انفجار و حملات ترکیبی نیز تابآوری داشته باشد.
دربها و ستونها با فولاد مقاوم، کولار یا ترکیبات بالستیک پر میشوند.
اگر وزن درها زیاد شود، یک لولای اضافی اضافه میکنند.
دیواره آتش و بخش عقبی نیز میتوانند فولادی شوند.
بیشتر بخوانید:پراید ضدگلوله سعید جلیلی؛ ژست سادهزیستی یا نمایش پرهزینهای از تناقض میان گفتار و رفتار سیاسی
سقف و کف معمولاً با الیاف بالستیک پوشانده میشوند تا بدون افزایش بیش از حد وزن، مقاومت لازم ایجاد شود.
همه اینها باید بهگونهای انجام شوند که در پایان، خودرو از بیرون و داخل همچنان شبیه همان مدل استاندارد به نظر برسد؛ بیآنکه توجهی را جلب کند.
در صنعت زرهی، شیشه را «زره شفاف» مینامند و این اصطلاح کاملاً بهجا است. این شیشهها مجموعهای از لایههای پلیکربنات و شیشه سربدار هستند که ضخامت آنها بسته به سطح حفاظت، بین ۰٫۸ تا ۲ اینچ متغیر است. کمترین ضخامت میتواند گلوله کمری ۹ میلیمتری را متوقف کند، در حالی که ضخیمترین نمونهها حتی در برابر شلیک تفنگهای پرقدرت نیز مقاومت دارند. اگر وزن شیشه زیاد باشد، موتور شیشهبالابر هم ارتقا مییابد تا پنجره همچنان قابل استفاده باشد.
تایرهای رانفلت معمولی در برابر گلوله دوام چندانی ندارند؛ زیرا گلولهها بهراحتی دیواره جانبی آنها را از هم میدرند. به همین دلیل، شرکتهایی مثل IAC از حلقههای پلیمری خاصی استفاده میکنند که داخل تایر نصب میشوند. حتی اگر تایر کاملاً تخلیه شود، این حلقه پشتیبانی لازم را فراهم میکند و خودرو میتواند با سرعت حدود ۱۰۰ کیلومتر بر ساعت، مسافتی بیش از ۱۰۰ کیلومتر را طی کند؛ زمانی کافی برای خروج از منطقه خطر.
هیچ زرهی بدون وزن اضافه نیست. حتی سبکترین پکیجها صدها کیلوگرم به وزن خودرو اضافه میکنند و در سطوح حفاظتی بالاتر این افزایش وزن ممکن است به بیش از ۶۳۵ کیلوگرم برسد. برای همین، سیستم تعلیق تقویت میشود، فنرها سفتتر یا بادی میشوند و گاهی نیاز است شاسی بازطراحی شود. با وجود افزایش وزن، موتور اکثر سدانهای مدرن توان کافی دارند و معمولاً نیازی به تقویت پیشرانه نیست؛ مگر اینکه مشتری درخواست خاصی داشته باشد. تنها خودروهایی مثل SUVهای سنگین یا وانتهای سهچهارم تُنی هستند که بدون تغییر شاسی میتوانند وزن بالای زرههای نظامی را تحمل کنند.
براساس تصاویر منتشر شده از خودروی پراید سعید جلیلی، تقریباً هیچ نشانهای از ویژگیهای بیان شده یک خودروی ضدگلوله دیده نمیشود. این موضوع را میتوان از جهاتی بررسی کرد؛ از این جهت که ارتقای امنیتی خودروی ضعیفی مانند پراید منجر به تغییرات زیادی در ساختار درها و لولاها، بدنه، شیشهها و لاستیکها میشود. این تغییرات طبیعتاً وزن خودرو را بالا میبرند و نیاز جدید بهبود یا تعویض پیشرانه را ایجاد میکند.
با توجه به تصاویر موجود و همچنین ابتدایی بودن دانش ارتقای ایمنی خودرو در سال ۸۹، چیزی از ضدگلوله بودن در آن دیده نمیشود؛ مگر اینکه صرفاً شیشه خودرو تا حدی تقویت شده باشد و تغییر دیگری در آن ایجاد نشده باشد که باز هم نمیتوان به این دلیل، عنوان «ضدگلوله» را به این پراید نسبت داد.
در آن سالها، شرکتهای خارجی بزرگی که در این زمینه فعال بودند، صرفاً برای جلوگیری از نفوذ یک گلوله به بیامو ۷۵۰ i، هزینهای ۵۰ هزار دلاری دریافت میکردند. اگر مالک مکانیسمهای دفاعی دیگری را انتخاب میکرد، این هزینه از ۱۰۰ هزار دلار هم فراتر میرفت؛ بنابراین صرف کردن هزینه دو دستگاه بنز S ۵۰۰ برای ضدگلولهسازی خودروی جلیلی که ادعای رشیدی کوچی بوده، بعید و دور از واقعیت است.
اخیراً یکی از شرکتهای داخلی از سورن پلاس توربو ضدگلوله با سطح حفاظتی استاندارد ناتو رونمایی کرد که نشاندهنده ورود جدیتر ایران به عرصه تولید خودروهای زرهی سبک برای کاربریهای شهری، تشریفاتی و نظامی در رده تهدیدات با شدت پایین تا متوسط است. اینکه بعد از ۱۵ سال کشورمان توانسته تازه به این سطح از ارتقای امنیت دست پیدا کند، نشان میدهد که در دهه ۸۰ تنها کاری که در این زمینه میشد انجام داد، بهبود جزئی شیشهها و اضافه شدن ادوات محکم به درها بوده و معلوم نیست بر اساس چه استانداردی به آن ضدگلوله میگویند. این موضوع همچنین هزینه ۸ میلیون تومانی (حدود ۶ هزار دلار و معادل یک و نیم میلیارد تومان امروز) ارتقای خودروی جلیلی کمی دور از واقعیت نشان میدهد.
سناریوی بدبینانهی دیگری هم که به اذهان میرسد این است که سعید جلیلی از یک خودروی پیشرفته ضدگلوله استفاده کرده است، اما پیش از رسیدن به مقصد سوار خودروی پراید شده است. خاصه آنکه هیچ یک از تصاویر منتشر شده از جلیلی، در راه و در زمان حرکت خودرو منتشر نشده و همه در عکسهای خودروهای تیبا و پراید در مقصد گرفته شده است.