اقتصاد24- افزایش جمعیت دنیا، رشد شهر نشینی و به تبع آن خروج درصد زیادی از افراد از چرخه تولید غذا، دغدغه کشاورزی را بیش از هر وقت دیگری پررنگ کرده است به خصوص برای کشوری مثل ایران که کشاورزی یکی از بخشهای مهم اقتصاد است و از طرف دیگر شغل بخش قابل توجهی از مردم ایران نیز کشاورزی است.
رسیدن به امنیت غذایی، کشاورزی پایدار و رشد کم و کیفی تولید محصولات غذایی مسئلهای است که دولتهای بسیاری برای رسیدن به آن برنامهریزی میکنند، از تحقیقات دانشگاهها کمک میگیرند و روی فناوریهای نوین کشاورزی سرمایهگذاری میکنند.
حاتم حاتمی، کارشناس بخش کشاورزی معتقد است که اشتغال به کشاورزی میتواند آسیبپذیری زیادی برای سرمایهگذاری داشته باشد؛ آسیبهایی از جمله آفتهای طبیعی، دیربازدهی و همچنین پرسود نبودن این شغل در ایران؛ او به عنوان یک کارشناس بخش کشاورزی راههای امنتر شدن سرمایهگذاری در بخش کشاورزی را در گفتوگو با اقتصاد24 اینطور بررسی میکند: ابتدا باید بپرسیم برای رسیدن به کشاورزی پایدار چه باید کرد؟ اولین کاری که باید انجام شود و خیلی از کشورهای دنیا که کشاورزی موفقی هم دارند این مسیر را طی کردهاند، حمایت دولت از این بخش است و وقتی که از حمایت صحبت میکنیم منظور حمایتهای مادی و معنوی توامان است.
حاتمی در ادامه از تراکم استفاده از واژههایی مثل "فرهنگسازی" انتقاد میکند و ادامه میدهد: بیشتر کسانی که در این کشور کشاورز هستند، نسل پشت نسل زراعت کردهاند و در تمام عمر خود به این حرفه مشغول بودند و فرهنگ آن را به خوبی میدانند اما مدرن شدن زندگی و ورود دولتها به همه وجوه زندگی انسان از جمله کشاورزی و از سوی دیگر «توسعه مرکزگرا» در کشور ما باعث شده است تا به کشاورزان مثل مردمی نگاه کنیم که هیچ نوع آگاهی ندارند و فقط باید برای آنها فرهنگ سازی کرد در حالی که کسی که در شهر زیسته و نمیداند کشاورزی چیست میخواهد کدام فرهنگ را برای کشاورز بسازد. برای مثال میگوییم فرهنگسازی کنیم تا کشاورزان آب کمتری مصرف کنند و باغها و زمینهای خود را به روشهای نوین آب دهند اما کسی از خود نمیپرسد که وقتی کشاورز روش استفاده از ابزار نوین آبیاری را نیاموخته و از طرف دیگر دسترسی به این امکانات برای او بسیار سخت است، آیا این فرهنگسازی است که میتواند منجر به آبیاری قطرهای شود؟ شاید در اینباره مواردی وجود داشته باشد که عدهای از آب یا خاک سوءاستفاده میکنند اما میان کشاورزان، فرهنگی هست که آب و زمین را ناموس خود میدانند و شاید کمتر کسی مثل کشاورزان در صرفهجویی آب کوشا باشند، اگر هم عدهای باشند از منابع این کشور سوء استفاده میکنند یا به طور کلی مصرف منابع طبیعی در بخش کشاورزی غیراستاندارد است اما راهحل آن فرهنگسازی نیست.
حاتمی ارتباط مستقیم بین کشاورزان و دانشگاهها را یکی دیگر از راهکارهای رسیدن به کشاورزی پایدار میداند. «بخش اعظمی از تحقیقات و پایاننامههای کشاورزی بایگانی راکد شدهاند و خاک میخورند به این دلیل که با مسائل واقعی کشاورزی ایران همخوانی نداشتهاند و نبود این همخوانی تنها به این خاطر بوده که نیاز به چنین همخوانی احساس نمیشده است اما امروز که دانشگاهها به دنبال پروژههای تحقیقاتی رفتند که میتواند نتایج عینی به بار آورد، پول انجام آنها را ندارند».
او ادامه میدهد: دانشگاه برای انجام تحقیقات وسیع در بخش کشاورزی نیاز به حمایت مالی دارد و به نظر من صندوق بیمه کشاورزی میتواند این نیاز را پوشش دهد؛ بخشی از خسارتهایی که صندوق بیمه کشاورزی مجبور به پرداخت غرامت آنهاست ناشی از نبود "کشاورزی علمی" است و به نظرم دانشگاهها میتوانند این خلاء را جبران کنند و صندوق بیمه کشاورزی هم میتواند از آنها برای انجام پژوهشهایشان حمایت مالی داشته باشد و در چنین شرایطی است که مباحث علمی و عملی میتوانند بهم پیوند بخورند.
حاتمی همچنین بیان میکند: از دولت انتظار میرود در جهت تامین محصولات در مقابل بلایای طبیعی از کشاورزان حمایتهای مادی و معنوی کند یعنی الگوی کشت مناسب و استاندارد برای هر یک از اقلیمهای کشاورزی تعریف کند و آمایش سرزمینی انجام دهد و از ایجاد تشکلهای کشاورزی و تدوام فعالیت آنها و همچنین در عرضه محصولات کشاورزی از شکلگیری نظامبندی صحیح حمایت کند.
این کشاورز نظامبندی عرضه محصولات کشاورزی را در ایجاد شرکتهایی میداند که رکن اصلی آن کشاورز باشد. «وقتی شرکتی مسئول عرضه محصولی خاص در بازارهای داخلی و خارجی شد، روی برند خود تعصب خواهد داشت و کیفیت و اندازه محصولاتش یک شکل خواهد بود و اگر تخلفی هم کند قابل پیگیری و جریمه گرفتن است. از طرفی صادرات محصول کشاورزی کاری تخصصی است و وقتی میگوییم مسئول صادرات محصولات شرکتی خاص باشد که کشاورزان از اعضای آن هستند ارزش اقتصادی محصولات کشاورزی نیز حفظ میشود.
حاتمی همچنین معتقد است که آمار مشخصی از کاشت و برداشت محصولات کشاورزی و همچنین مقدار مصرف محصولات و مازاد آنها به طور دقیق وجود ندارد.
"ارزش افزوده" یکی دیگر از مسائلی است که حاتمی برای توسعه کشاورزی و سودآوری زراعت به آن تاکید میکند. «صنایع فرآوری زمانی میتوانند در خدمت کشاورزی کشور باشند که از خود کشاورزان تشکیل شده باشند نه اینکه امروز میبینیم که صنایع فرآوری برای سود بیشتر خود یک محصول را آنقدر نمیخرند که کشاورز مجبور میشود آن را به یک دهم هزینه تولید خود بفروشد. اتفاقی که امسال درباره گوجه فرنگی افتاد ناشی از همین مسئله است. قیمت گوجه از 500 تومان هم پایینتر آمده اما رب گوجه که بیارزشتر و ماده فراوری شده از گوجه فرنگی است همچنان با قیمتی غیرمنطقی فروخته میشود. از طرفی مصرفکننده توان خرید ندارد و از سمت دیگر کشاورزان پشت هم ضرر میکنند. با این حال اتفاق خوبی که در بعضی استانها افتاده این است که کشاورزان دیگر حاضر به فروش گوجه فرنگی خود به کارخانههای تولید رب گوجهفرنگی نیستند و رب گوجه را "ارگانیک" و به طور خانگی تولید میکنند و با قیمت خیلی پایینتر در اختیار کشاورزان قرار میدهند اما اگر تعاونی یا جریانی باشد که از این اقدام حمایت کند هم به نفع کشاورزان است و هم به نفع مصرفکنندگان که محصولات بسیار با کیفیتتر را با قیمت بسیار متعادلتر تهیه میکنند».
فعالیتهای ترویجی و آموزشهای تخصصی به کشاورزان نکته دیگری است که حاتمی از ضرورت آن چنین سخن میگوید: آموزش بخش کشاورزی باید خیلی فعالتر و به روزتر انجام شود و همچنین زیرساختهای آن فراهم باشد اگر بنای کارشناسان به الگوی جدید برای یک منطقه خاص هست باید اسلوب جدید کاشت، داشت وبرداشت آن محصول به طور دقیق به کشاورزان آموخته شود».
این کارشناس کشاورزی یکی از راهکارهای مناسب برای ترویج "کشاورزی دقیق" را ایجاد شبکه ملی کشاورزی و توجه بیشتر شبکههای استانی رسانه ملی به بخش کشاورزی میداند. «وقتی از آموزش بخش کشاورزی صحبت میکنیم یعنی تمام روشهای نوینی که امروز "کشاورزی مدرن" طلب میکند و این نکته نیز مشخص است که کشاورزان ما هنوز با کارکرد ادوات یا روشهای مدرن آشنا نیستند. رسانه ملی و ایجاد یک شبکه تلویزیونی مختص کشاورزان که البته باید دید انتقادی هم داشته باشد میتواند به عنوان مکملی برای یادگیری روشهای مدرن زراعت عمل کند و از طرف دیگر اخبار کشاورزی کشور را نیز به طور تخصصی پوشش دهد.
حاتمی در بخش پایانی صحبت خود از آب به عنوان اصلیترین نهاده برای تولید محصولات کشاورزی یاد میکند. «صرفهجویی در مصرف آب برای کشاورزی نکتهای است که امروز بیش از هر زمان دیگری باید به آن توجه کرد. اولین مسئلهای که ما داریم این است که هزینه آب در تولید محصولات کشاورزی به احتساب نمیآید و همین مسئله ارزش آن را پایینتر میبرد. برای بهبود مصرف آب پیش از هرچیز یک برنامهریزی جامع نسبت به مصرف آب در بخش کشاورزی نیاز است. مصرف کشاورزی از آب کشور امروز در چاههایی است که مجاز یا غیر مجاز حفر شدهاند. پیش از هرچیز باید این دغدغه را داشته باشیم که بیشترین مقدار ماده خشکی «محصول» که میتوانیم را به ازای هر متر مکعب آب تولید کنیم که این کار نیاز به اصلاح بذور و همچنین روشهای نوین و پربازده آبیاری دارد. از سوی دیگر ما باید بر روی منابع فاضلابها سرمایهگذاری بیشتری کنیم. ما میتوانیم از آب فاضلابهای کشور مواد مفید استخراج کنیم و آب تصفیه شده آنها را به تمیزترین حالت ممکن به بخش کشاورزی منتقل کنیم. انتقال آب سالم از فاضلابها به بخش کاشاورزی هم میتواند مصرف آبهای زیر زمینی را کاهش دهد و هم از هدر رفت آب فاضلابها جلوگیری کند».