اقتصاد24- در دوران سلطنت پادشاهان صفوی تمام درآمد و عواید کشور در اختیار شخص شاه و تمام مخارج نیز به فرمان و تصویب او بود. خزانه دولت و آنچه از مالیاتهای گوناگون و عواید مستقیم و غیرمستقیم و درآمدهای رسمی و اتفاقی به خزانه داخل میشد، به شخص شاه تعلق داشت و میان عواید دولت و سلطنت امتیاز و تفاوتی نبود. به معنای دیگر نهاد سلطنت مالک تمام داراییهای دولتی بود.
شاه از راههای گوناگونی برای خود و خزانه درآمد کسب میکرد؛ از قلمرو استانهایی که در آن هیچگونه علاقه ملکی نداشت، بعضی از عواید به نام «رسوم» میگرفت. گذشته از مالیات ارضی، مقداری از بهترین محصولات هر ولایت نیز همه ساله برای شاه فرستاده میشد. مثلاً از کردستان روغن، از گرجستان شرابهای گوناگون و غلامان و کنیزان زیبا، از خوزستان اسبان عربی و از گیلان ابریشم. اینگونه هدایا به «بارخانه شاه» معروف بود.حقوق اربابی، مثل عوارض حاصل از گلهها و عوارض پنبه و ابریشم که معادل یک سوم محصول بود و دست آخر صدور محصول ابریشم ایران و فروش آن در کشورهای اروپا نیز در انحصار شاه قرار داشت.
تولید ابریشم در اواخر قرن دهم هجری، در نتیجه جنگهای ایران و عثمانی، تنزل پیدا کرده بود؛ اما شاه عباس اول کوششهای راسخی را جهت توسعه محصول ابریشم به عمل آورد. آمار و اطلاعات درباره صنعت ابریشم، چندان معتبر نیست. براساس تخمین سال ۱۶۱۸م.، حدود ۲۳۲۰۰۰ من یا ۱۲۵ تن محصول ابریشم تولید شده است. اولئاریوس، دو دهه بعد، پرحاصلترین محصول ابریشم این نواحی را در سال به این قرار عنوان میکند: گیلان در حدود ۸۰۰۰ عدل، شروان در حدود ۳۰۰۰ عدل، خراسان در حدود ۳۰۰۰ عدل، مازندران در حدود ۲۰۰۰ عدل و قراباغ در حدود ۲۰۰۰ عدل.
به این ترتیب، مجموع حاصل ابریشم ایران در سال، چیزی نزدیک به 20 هزار عدل (هر عدل در آن زمان حدود ۳۶ من وزن داشت) یا حدود ۱۹۲ تن بوده که بخشی از آن در ایران مصرف میشده و بقیه، با کشتیهای هلندی و انگلیسی، به هندوستان، عثمانی، ایتالیا، انگلستان و هلند و دیگر کشورها صادر میشده است. دکتر جهانبخش ثوابق در باب تزلزل تجارت ابریشم در دوره پس از شاه عباس مینویسد:
در این دوره، ابریشم ایران به لحاظ کیفیت بالایی که داشت، نه تنها رقابت فزایندهای در بازارهای اروپا در مقابله با ابریشم هندوستان و ایتالیا داشت، بلکه در بازار عثمانی نیز از ابریشم سوریه و یونان برتر بود و با آنها رقابت میکرد. مصرف سالانه ابریشم را در ایران، در زمان شاه عباس، بسیار کم و در حدود یک هزار عدل نوشتهاند. در این دوره، ابریشم که کالای ممتاز کشور در آن عصر بود، بیشتر به خارج صادر و یک کالای صادراتی محسوب میشد. انحصار خرید ابریشم در دست شاه و فروش آن نیز در انحصار وی بود و بهرهوری بیشتر مالی از این محصول، از فروش ابریشم به عثمانی- که رقیب صفویه بود- جلوگیری میکرد.
در زمان شاه عباس، قیمتگذاری ابریشم بیشتر توسط وی و بنا به خواست شخصی او انجام میگرفته و او بیشتر به صورت مزایده و رقابت در خرید اقدام میکرده است؛ چنانکه پس از مخالفت ارامنه با قرارداد فروش انحصاری ابریشم ایران به عمال شرکت هند شرقی، شاه عباس فرمان داد که نمایندگان اسپانی و شرکت انگلیسی و ارمنیان در دیوانخانه گرد آیند و در آنجا ابریشم ایران به مزایده گذاشته شود تا هر کس گرانتر خرید، به او بفروشند. در نتیجه، ارمنیان برای اینکه دیگران را از میدان به در کنند، ابریشم را به بهای هر 36 من (یک عدل) به 50 تومان خریدند؛ قیمت گزافی که سابقه نداشت و شاه عباس هم تمامی محصول ابریشم آن سال را به آنها فروخت.
کمپانیهای اروپایی ابتدا همگی تقریبا با دربار معامله میکردند. ابریشم و سایر محصولات ایران- شامل پارچههای زربفت، تافته، چرم دباغی نشده، مخمل و غیره- از مسیرهای تجاری به کل اروپا صادر میشد. در قرنهای دهم و یازدهم هجری قمری، ایران در تجارت ابریشم که شاه عباس آن را به نحو بسیار موثری به انحصار درآورده بود، مقامی شایان داشت. هنگامی که در ۱۰۲۹ ﻫ. ق/ ۲۰-۱۶۱۹ م.، عاملان انگلیسی «اعتصاب خریداران را برای وادار کردن شاه به پایین آوردن قیمت اعلام کردند، دریافتند که تهیه ابریشم از بازار آزاد برای صدور غیرممکن است.»
شاه عباس به خوبی توانست امر تجارت به ویژه تجارت ابریشم را اداره کند؛ و این، یکی از موفقیتهای بزرگ او محسوب میشود. بازرگانانی که مستقیما در نواحی تولید خرید میکردند، باید برای هر بار ابریشم خریدشده (برای صادرات ۱۲ تومان و برای عمل آوردن در ایران ۴ تومان) مالیات میپرداختند. سفرای ایران در دربار فرمانروایان اروپایی هم وظیفه داشتند که هنگام اقامت در خارج، مقداری ابریشم بفروشند و عایدات آن را برای شاه بفرستند.
صادرکنندگان عمده ابریشم، علاوه بر تجار ارمنی، انگلیسیها و هلندیها بودند که رقابت شدیدی با هم داشتند.
از طرفی ثلث عواید معادن و احجار کریمه و صید مروارید و دو درصد عواید مسکوکات و عواید حاصل از عوارض آب، مثلاً از رودخانهها و آبهای حوالی اصفهان میگرفتند و حاصل این عوارض در سال در حدود چهار هزار تومان بوده است. جزیه که از غیر مسلمانان چه ایرانی چه خارجی گرفته میشد. بهطور مثال هر یک از مردان ارامنه و یهود ناگزیر بودند که همه ساله مبلغی به عنوان جزیه بپردازند. میزان سرانه جزیه معادل یک مثقال طلا بود.
عوارضی نیز از پیشهوران و اصناف گرفته و به وسیله کلانتران هر شهر وصول میشد. حقوق راهداری که نخست برای ساختن و نگاهداری راهها و پلها وضع شد و کمکم افزایش پیدا کرده و منبع درآمد سرشاری برای خزانه شد.
عواید سازمان گمرک نیز در زمره درآمدهای خاص خزانه شاهی بهشمار میرفت. مثلاً در سواحل خلیج فارس 10 درصد از قیمت اجناسی را که به ایران وارد میشد به عنوان عوارض گمرکی میگرفتند. از فروش تنباکو نیز عوارض گرفته میشد. کشت تنباکو، ظاهراً در سال اول قرن یازدهم هجری در ایران متداول شد و در اوایل سلطنت شاه عباس رواج و رونقی نداشت ولی از اواسط سلطنت او کشیدن چپق و قلیان مرسوم شد. شاه عباس در سال ۱۰۲۷ هجری قمری به موجب فرمانی، کشیدن تنباکو و توتون را قدغن کرد، اما پس از مرگ او بار دیگر رونق گرفت. درآمدهای اتفاقی دیگر مانند پیشکشهایی که از طرف سفیران بیگانه و مخصوصاً حکام و فرمانروایان ولایات ایران برای شاه فرستاده میشد، یکی از منابع سرشار خزانه شاهی بود.
برای مثال، دلاواله دربارهٔ هدایای دون گارسیا دوسیلوا فیگوئروا در سفرنامه خود مینویسد:
«هدایای سفیر نزدیک به صد هزار اکوی اسپانیایی ارزش داشت و از این گذشته، سیصد بار شتر فلفل از هندوستان به رسم پیشکش آورده و در اصفهان به کسان شاه سپرده بود. هدایای او مرکب از مقداری ظرفهای طلا و نقره و بلور و احجار و جواهر قیمتی بود، از آن جمله در جعبهای شصت زنجیر گوناگون مزین به زمرد و الماس و انواع جواهر که شصت نفر حامل آن بودند، یعنی هر زنجیر را جوانی به دست گرفت، همچنین در میان هدایا، مقداری زین و لگام زر دوزی شده گرانبها و تیر و کمان و تفنگهای فتیلهای و آلات جنگی مرصع دیگر دیده میشد و از آن جمله خنجر و شمشیری تمام مرصع به جواهر گرانبها بود که پادشاه اسپانیا آن را تنها در روز عروسی خویش به کمر بسته بود و نیز از جمله هدایا مقداری ادوات گوناگون که در آهن کاری و نجاری به کار میبرند، به نظر میرسید. سایر هدایا مرکب بود از انواع جوشنهای فرنگی و نیزههای هندی و لباسهای گوناگون و تصاویری چند و از آن میان تصویری از «آن دتریش» ملکه تازه فرانسه و تصویر دیگر از دختر بزرگ پادشاه اسپانی که سفیر از جانب خود تقدیم شاه کرده بود.»
اسکندر بیک منشی نیز در تاریخ عالم آرای عباسی دربارهٔ هدایای یوسف خان بیگلربیگی شیروان، مینویسد: «پیشکشهای لایق از غلامان غلمان صفت یوسف لقا و حور وشان زلیخا صورت خوش سیما و اسبهای صبا رفتار و اشتران کوه کوهان باربردار و نقود وافره و اجناس و اقمشه و نفایس هر دیار و پوستینهای سمور و روسی گرانبها و تفنگهای قیمتی و امثال ذالک زیاده از احصاء و شمار از نظر اقدس گذرانیدند.»
اسکندربیک منشی درباره سهم از غنایم جنگی فتوحات گرجستان نیز مینویسد: «عساکر منصوره به تاخت و تاز رخصت یافتند و فوج فوج به بیشه و جنگل درآمده قریب به سی هزار اسیر و چهل هزار گاو و گوسفند به دست درآمد، و بعد از افراز خمس که به سرکار پادشاهی متعلق است، تتمه به عساکر اسلام تعلق گرفت.»
عمدهترین کالای طبیعی ایران عصر صفوی، ابریشم بود که به همین لحاظ، صادرات عمده ایران را نیز تشکیل میداد. محصول ابریشم، عمدتا در استانهای شمالی- گیلان، مازندران و استرآباد (گرگان)- و تاحدی کمتر در اردبیل، شروان، شماخی، قراباغ، خراسان و اطراف یزد به دست میآمد.
شاه عباس با خردمندی رقابتی بین مملکتهای اروپایی در سواحل خلیج پارس ایجاد کرد تا به وسیله آن دولت دیگری نتواند فرمانروای آنجا شود و نیز به این وسیله بود که دست پرتغالیها را از بندرعباس کوتاه کرد؛ نه فقط آنتونی شرلی را با حسینعلی بیک راهی اروپا کرد که هیچ نتیجه نداد و آنتونی شرلی به فیلیپ سوم پناه برد، بلکه بعد از آن رابرت شرلی و سپس نقدعلی بیک را به نزد شاهان اروپا راهی کرد؛ همچنین او برخلاف اجداد خویش فقط با اهل تسنن دشمنی داشت ولی با مسیحیان و پیروان سایر ادیان با گرمی برخورد میکرد و آنها را در انتخاب اسلام آزاد میگذاشت و اگرچه بسیاری در زمان او اسلام آوردند دلیل بر آن نیست که با زور به این کار مبادرت میورزید. او از ۱۵۸۸ تا ۱۶۲۹ به مدت بیش از ۴۰ سال سلطنت کرد.
منابع:
تاریخ عالم آرای عباسی نوشته اسکندربیک منشی
ایران عصر صفوی نوشته راجرز سیوری