تاریخ انتشار: ۱۳:۲۱ - ۰۷ آذر ۱۳۹۸

چرا مردم به یارانه معیشتی نیاز دارند

اینکه ۷۵ درصد مردم یک کشور واجد شرایط گرفتن یارانه معیشتی یا همان اصطلاح قدیمی و عامیانه مستحق دریافت صدقه باشند، نشانگر نشستن مدیران بسیار ضعیف و زبون و نالایق بر مسند امور اجرایی کشور است.

اقتصاد24 - اینکه در کشوری با این همه ثروت و مکنت اعم از نفت و گاز و سایر مواد کانی، این همه جاذبه گردشگری شامل آثار باستانی و مناظر و چشم‌انداز‌های زیبای طبیعی، آب‌وهوا و شرایط اقلیمی مناسب برای کشت همه نوع محصول باغی و زراعی، این همه قابلیت‌های بالقوه که نام ایرانی بودن آنها خود برندی بین‌المللی است مثل فرش و زعفران و خاویار، این همه نیروی کار جوان و توانمند، آیا واقعا سزاوار است مردم چنین مملکتی چشم نیاز به خیراتی داشته باشند که به‌طور ماهانه کف دست آنها گذاشته می‌شود؟ تردیدی نیست که علت اصلی این موضوع تحریم‌های فوق‌العاده خصمانه و بی‌رحمانه‌ای است که دولت آمریکا بر ملت ایران تحمیل کرده است. اما این وسط تکلیف مدیریت چه می‌شود و این وسط تکلیف دولت چه می‌شود؟

مگر قرار نیست دستگاه دیپلماسی کشور در کار خود از چنان شایستگی و تبحری برخوردار باشد که بتواند آثار تخریبی این تحریم‌ها را به حداقل برساند؟ مگر قرار نیست وزارت کشاورزی که عهده‌دار برنامه‌ریزی و ساماندهی کاشت و داشت و برداشت محصولات مورد نیاز مردم است، در کار خود قدری آگاهی و خبرگی به خرج دهد تا کشور به هیچ نوع محصول خارجی نیاز نداشته و در عین حال عرضه این نوع کالاها به اندازه‌ای باشد که پاسخگوی مناسب تقاضا بوده و به قیمت معقول و قابل تحمل در اختیار مردم قرار گیرد؟

همان‌گونه که انتظار می‌رود شهرداری هر شهر برای رویارویی با حوادث غیرمترقبه مثل وقوع سیل و بارش برف‌های سنگین آمادگی‌های لازم را داشته باشد (که در ایران همواره همه شهرداران در حال غافلگیری هستند)، انتظار می‌رود و مصلحت مملکت ایجاب می‌کند که وزیر و مدیران اقتصاد و دارایی کشور از چنان آگاهی و درایتی برخوردار باشند که وقتی سیل تحریم در کشور جاری شده و برف محرومیت بر سر مردم می‌ریزد، آنها بتوانند حداقل برای مدت چند سال و تا رفع فتنه تحریم، مملکت را از نیازهای پولی و ارزی در امان نگه دارند. مضافا اینکه آیا واقعا بانک مرکزی و دستگاه‌های پولی و ارزی کشور نمی‌دانند که در این شرایط نامطلوب و قطره‌چکانی، ارز ۴۲۰۰ تومانی به چه افراد و دستگاه‌هایی داده شده و نتیجه این پرداخت‌ها به کجا ختم و این وجوه ارزی از کجا سر درآورده و عاقبت‌شان چه شده است؟!

مگر قرار نیست هر کوری به کار خود بینا باشد، مگر قرار نیست کسی که می‌خواهد پشت یک لودر بنشیند باید رانندگی لودر و چم و خم‌های آن را بلد باشد وگرنه به در و دیوار برخورد کرده و هر چیزی سر راهش باشد تخریب می‌کند، پس چطور است که وزیر صنعت، معدن و تجارت نباید حداقل‌های کار خود را به‌گونه‌ای گواهینامه‌دار مدیریت کند و از کم و زیاد کار تحت مسوولیت خود کمترین اطلاعاتی داشته باشد به‌طوری‌که صنعت مملکت به این روز نیفتد که افتاده است و مایحتاج مردم در حالی‌که در کشور یافت نمی‌شود به خارج صادر نشود. آیا این به تحریم آمریکا مربوط است که گوسفندان کشور زنده صادر شوند و یکباره قیمت گوشت سه برابر شود؟ ایضا در مورد سایر مایحتاج روزانه مردم از قبیل سیب‌زمینی و پیاز و حالا گوجه‌فرنگی و…؟!!

چگونه است ارزی که برای استند قلب و سایر ضروریات پزشکی مردم دردمند کشور به وزارت بهداشت اختصاص داده و پرداخت می‌شود صرف خرید کابل برق و لوازم آرایش و امثالهم شده و بعد از افشا شدن این موضوع شرم‌آور با هیچ کس برخورد جدی نمی‌شود. برای خیلی از مردم و به‌خصوص جوانان گاهی این سوال پیش می‌آید که کار وزارت ورزش و جوانان چیست و اگر اصولا چنین وزارتخانه‌ای در ترکیب دولت قرار نداشت، چه اتفاقی می‌افتاد؟! اینکه هر از گاهی صحبت از شفافیت در امور مالی دستگاه‌ها و مقامات می‌شود اینجا کاربرد دارد که گفته شود قیمت تمام‌شده سالانه فوتبال برای کشور چقدر است و نتیجه آن چیست و با آن پول چند کانکس برای زلزله‌زدگان و یا چند بخاری برای مدارس مناطق محروم می‌شود خرید؟

تا حدود دو دهه پیش این دلخوشی وجود داشت که افراد نشسته بر سریر قدرت اگرچه همگی تخصص ندارند و شاید قدری کم‌تخصص باشند اما اقلا تعهد دارند و خالصانه و مخلصانه در قالب افرادی پاکدست درصدد خدمت به ملت هستند، اما حالا با کمال تاسف و بسیار تاسف ملاحظه می‌شود که فاصله زمانی افشای سوءاستفاده و اختلاس و دزدی توسط نزدیکان مقامات هر روز کمتر و کمتر می‌شود. اگرچه به نوعی بخت با مردم یار شده و رییس قوه قضاییه جدید کمر به نابودی فاسدان و مختلسان و دزدان گرفته است، اما سیستم‌های حاکم بر جریانات پولی و مالی دستگاه‌های مختلف کشور باید به‌گونه‌ای محکم و انقباضی طراحی و اجرا شوند و در عین حال دستگاه‌های نظارتی باید به‌گونه‌ای قوی و بدون اغماض بر عملکرد دستگاه‌ها و مدیران و مقامات ورود کرده که کمترین نیاز به برخورد‌های قوه قضاییه باشد.

اگرچه سیل تحریم موجب چنین شرایطی در کشور شد اما این سیل قابل پیش‌بینی و قابل پیشگیری بود. در این رابطه جای هیچ بهانه‌ای برای غافلگیری نبوده و نیست زیرا از روز اول و نقطه صفر انقلاب، آمریکا ساز ناموزون خود را برای مردم ایران کوک کرد و پس از مدت کوتاهی بعد از انقلاب تحریم‌ها به تدریج شروع شد و لذا آنچه که امروز ایران با آن روبه‌رو است ابتدا به ساکن و یک‌شبه اتفاق نیفتاد و حالا هم که این بختک بر اقتصاد و اجتماع ایران فرو افتاده به نظر می‌رسد راه نجات از آن یا حداقل کاهش درد و فشار آن در گرو دو اقدام دولت است: اول- اصلاح سیستم مالیاتی کشور به گونه‌ای که اولا، کلیه اشخاص حقیقی و حقوقی بدون استثنا مشمول پرداخت مالیات شوند حتی به‌طور موقت و تا رفع مشکلات موجود تعاونی‌ها نیز موظف به پرداخت مالیات شوند (مانند بسیج عمومی در دوره جنگ). ثانیا با استفاده از الگوهای موفق جهان، سیستم مالیاتی به‌گونه‌ای طراحی و اجرا شود که هیچ‌کس و هیچ دستگاهی نتواند از پرداخت مالیات فرار کند و حتی میزان مالیات مقرر خود را کاهش دهد.

دوم- بستن قطعی راه‌های دزدی و اختلاس. تقویت نظارت و دستگاه‌های نظارتی در کلیه وزارتخانه‌ها و ادارات و به خصوص در مسیر جریان گردش پول و ارز کشور به‌گونه‌ای که امکان هر گونه اختلاس و سوء‌استفاده گرفته شده و اساسا امکان دزدی فراهم نشود… و این دو اقدام زمانی تحقق می‌پذیرد که مدیران صادق، سالم، آگاه و توانا برگزیده و منصوب شوند؛ مدیرانی مثل ماهاتیر محمد.

منبع: جهان صنعت
ارسال نظر