تاریخ انتشار: ۰۷:۳۸ - ۱۶ دی ۱۳۹۸
اقتصاد24 گزارش می‌دهد؛

اقتصاد ایران به یک سردار سلیمانی نیاز دارد

امروز اقتصاد کشور نیازمند یک سردار سلیمانی است تا بی‌پروا و قاطعانه به اصلاح ساختارهای معیوب اقتصادی بپردازد، ساختارهایی که خود پرورش دهنده رانت، فساد، تبعیض و ... است.
 
اقتصاد24 - شهید سردار قاسم سلیمانی از جمله معدود نظامیانِ سرشناسی بود که در میان مردمش هرگز به عنوان یک «سردارِ میلیاردی» شناخته نشد.
 
سرداران میلیاردی عنوانی که در سال‌های گذشته برای اطلاق به آن گروه از نظامیانی فارغ شده از نظامی‌گری استفاده می‌شود که در سیر وقایع پس از جنگِ تحمیلی به بازار‌های مختلف پولی و مالی کوچیدند؛ همان نظامیانی که سایه سنگین خود را بر شئون مختلف اقتصاد ایران گسترانده و ورای مرزبندی‌های سیاسی به فعالیت مشغولند.
 
برای مردمی که به اجبار باید نانِ خود را از حواشیِ جَدَلِ میان سَیاسان، رانت خواران و سوداگران، جستجو کنند؛ گوششان به شنیدن اخبار اختلاس‌ها و ریخت و پاش‌های نهادهای مختلف عادت کرده است؛ داشتن یک زندگی آبرومند سال‌هاست به یک رویا تبدیل شده است و برای همین مردم، سردارِ شهید قاسم سلیمانی نمونه‌ای است از نادر افرادی که پیشتر در وصف حالشان گفته شده است: «سردار شدن راحت است؛ اما سردار ماندن سخت است».
 
شاید برای همین است که پیرزن آذربایجانی هم از شنیدن خبر شهادت سلیمانی سوگوار می‌شود. سلیمانی برای خیلی‌ها چهره‌ای است که تا زنده بود خیلی‌ها به داشتن عکسِ مشترک با او افتخار می‌کردند و حالا که شهید شده خیلی‌ها در تلاشند تا خود را عزادار او نشان دهند.
 
امروز، مردم ایران به عزاداری آن روستازاده کرمانی مشغولند که از مدت‌ها پیش از مرگش به مشهورترین فرمانده نظامی ایران با شهرتی جهانی تبدیل شده بود؛ شهید سلیمانی قبل از آنکه با پوشیدن لباس پاسداری، زندگی نظامی خود را آغاز کند، مانند خیلی از مردم دیگر کارش را با بنایی شروع کرد و در نهایت به صورت پیمانکاری برای سازمان آب و فاضلاب کرمان کار می‌کرد.
 
برخلاف خیلی‌های دیگر که امروز به مدد نشست و برخواست‌هایی که در گذشته داشته‌اند اکنون برای خود صاحب دم و دستگاهی شده‌اند، قاسم سلیمانی با وجود داشتن سمت‌های مهم ترجیح داد تا حد ممکن گمنام بماند، حتی وقتی که برای همگان به چهره و نمادِ قهرمان ملی تبدیل شد و نشان ذوالفقار به پاس رشادت‌هایش به سینه‌اش نصب شد، همچنان مراقب جایگاه خود بود و برخلاف خیلی‌ها از موقعیتش برای اغراض شخصی استفاده نکرد و برای خود رانت اقتصادی دست و پا نکرد. درگیری‌اش با مباحث و مقوله سیاست به معنای زد و بند نبود چرا که اگر غیر از این بود، به دعوتی که از او برای رئیس جمهور شدن کرده بودند «نه» نمی‌گفت و نمی‌گذاشت تا بعد از مرگش راجع به او فیلم بسازند و داستان بگویند.
 
سردار سلیمانی از آن دست نظامیانی است که دستی در اقتصاد کشور نداشت، هرچند که غصه آن را می‌خورد. اگرچه ثبات اقتصادی چندانی در کشور وجود ندارد اما همان مقداری هم که بود مرهون مجاهدت‌های سلیمانی‌ها در عرصه نبرد با داعشیان در خارج از مرزها بود تا شبح جنگ در داخل حس نشود و اقتصاد نیم‌بند کشور به تلاطم نیفتد.
 
«عدالت اجتماعی» از جمله کلیدواژه‌هایی است که می‌توان از آن به عنوان «تز اقتصادی» سردار شهید قاسم سلیمانی نام برد، تزی که این روزها با افزایش فاصله طبقاتی میان دهک‌های جامعه به شدت احساس می‌شود.
 
شاید در یک جمله بتوان گفت امروز اقتصاد کشور نیازمند یک سردار سلیمانی است تا بی‌پروا و قاطعانه به اصلاح ساختارهای معیوب اقتصادی بپردازد، ساختارهایی که خود پرورش دهنده رانت، فساد، تبعیض و ... است.
ارسال نظر