اقتصاد۲۴ - حاشیه سالونسی لازم برای خطر مرگومیر در اتحادیه اروپا ۳/۰ درصد از مبالغ در معرض خطر برای بیمههای فردی و ۱/۰ درصد برای بیمههای گروهی است. بنابراین، بسته به پورتفوی بیمه، مجموع خسارت و سود شرکت بیمه حد فاصل این دو قرار خواهد گرفت. بنابراین، مرگومیر بیش از ۱۵/۰ یا ۲۵/۰ درصد به دلیل بیماری همهگیر میتواند در حدود همان حاشیه سالونسی بیمه باشد. تاثیر چنین بیماری همهگیر ممکن است به این صورت باشد که شرکتهای بیمه با حاشیه سالونسی قابل پرداخت کمتر از دو برابر حاشیه سالونسی کل ممکن است شرایط پرداخت بدهی را برآورده نکنند و بنابراین برای ادامه فعالیت خود به سرمایه جدید نیاز دارند.
بیماریهای همه گیر چه تاثیری بر توانگری مالی بیمهها دارند؟
تجزیه و تحلیل هزینههای اقتصادی نشان میدهد که بخش قابل توجهی از هزینههای صنعت بیمه ناشی از بیماریهای همهگیر میتواند وابسته به آثار رکود اقتصادی بر صنعت بیمه باشد و جنبه مهم دیگر، عواقب ناشی از افزایش تعداد خسارت پرداختی است.
مقامات آمریکایی تخمین میزنند که در صورت رخداد بیماری همهگیر، بسته به سناریو، از ۳۱ (همهگیریهای نوع ۱۹۵۷/۱۹۶۸) تا ۱۳۳ میلیارد دلار (بیماریهای مشابه آنفلوآنزای اسپانیایی) خسارت ناشی از مرگومیر برعهده بیمهها در ایالات متحده خواهد بود.
در بعضی از کشورها، مانند انگلیس (و ایالات متحده)، بخش عمدهای از خسارت مرگومیر توسط بیمههای اتکایی پوشش داده میشود که درنتیجه بخشی از ریسک صنعت را جذب میکند. در چنین کشورهایی میتوان تخمین زد که حدود نیمی از شوک مرگومیر توسط بیمهگرها و نیمی از آن توسط بیمههای اتکایی پوشش داده میشود. تنها درصد بسیار کمی از این خسارات از طریق اوراق مرگومیر و سایر تمهیدات اوراق بهادار در بازار سرمایه سرشکن میشود. در کشورهای دیگر که وابستگی کمتری به بیمه اتکایی دارند، بیشتر بخش خسارت مرگومیر توسط بیمهگذار جذب میشود.
انتظار میرود رکود اقتصادی تاثیرات غیرمستقیمی نیز بر صنعت بیمه داشته باشد. اولا، در کوتاهمدت پس از شروع همهگیری، تقاضا برای محصولات بیمه افزایش مییابد، زیرا انتظار میرود مشتریان به محصولات و خدمات اساسیتری روی آورند. ثانیا، صندوقهای شرکتهای بیمه با کارایی کمتری اداره خواهند شد، بازارهای سرمایه با کارایی کمتری کار میکنند و درنتیجه ریسکپذیرتر خواهند شد؛ بنابراین سرمایهها به سمت روشهای سرمایهگذاری با کارآمدی پایینتر، اما ایمنتر سرازیر خواهند شد. این تاثیر تا حد زیادی به طول بیماری همهگیر بستگی دارد. فرصتهای از دست رفته سرمایهگذاری پس از بهبود اقتصاد میتوانند تا حدی تقویت شوند.
محاسبه دقیق میزان آثار اقتصادی بر شرکتهای بیمه دشوار است. اما بسیار محتمل است که کاهش کل بهرهوری اقتصادها باعث شود صنعت بیمه به یکی از نهادهای تحت تاثیر تبدیل شود.
در نهایت، هزینههای غیرمستقیم اقتصادی به احتمال زیاد از هزینههای مستقیم ناشی از افزایش خسارت فراتر خواهد رفت. ویژگی جهانی بیماری همهگیر باعث میشود که کاهش کارآمدی داراییها نسبت به هزینه منجر به کاهش تنوع در داراییها شود. علاوه بر این، تاثیر کلی افول اقتصادی پس از همهگیری کاهش خواهد یافت، اما با قوانین سختگیرانهتر سالونسی و مقررات مربوط به مدیریت ریسک توسط بیمهگران به شدت احساس خواهد شد.
بیمه عمر
اثر افزایش مرگومیر در بیمه عمر ممکن است افزایشی یا کاهشی باشد، زیرا ساختهای مختلف دو بخش سود مرگومیر و بخش پسانداز نقش مهمی ایفا میکنند که به عنوان اوقاف خالص (pure endowment) یا مزایای طول عمر نامیده میشود. این دو بخش در صورت افزایش مرگومیر در دو جهت مخالف عمل میکنند.
در صورت زنده ماندن بیمهشده در سن مشخص، و از پیش اتمام توافق، مزایای طول عمر پرداخت میشود. روند مداوم افزایش امید به زندگی باعث شده است تا در برخی از بیمهنامهها از این نوع خسارتهایی برای بیمهگران ایجاد شود. افزایش مرگومیر ممکن است خسارات گذشته را به طور جزئی یا به طور کامل کاهش دهد. علاوه بر این، افزایش بیشتر مرگومیر برای این گونه بیمهنامهها برای بیمهگر سودآور خواهد بود.
از سوی دیگر، در صورت فوت بیمهشده، مزایای فوت به عنوان مبلغی به سود ذینفع (اغلب همسر و فرزندان) پرداخت میشود. افزایش مرگومیر باعث میشود زیان ناشی از این بیمهنامهها به بیمهگر برسد، زیرا مقررات و نرخها با توجه به مرگومیر کمتر محاسبه میشود و از این رو برای تامین خسارت کافی نخواهد بود.
بسته به پورتفوی بیمهگر، مجموع تاثیر این دو بیمهنامه ممکن است منجر به سود یا زیان بیمهگر تمام شود. برای اکثر شرکتهای بیمه زندگی، مزایای فوت معمولاً بخش عمده بیمهنامههای زندگی را تشکیل میدهد؛ بنابراین میتوان انتظار داشت افزایش مرگومیر بیشتر برای شرکت بیمه ضرر داشته باشد، نه سود. در مورد بیمههای عمر مشترک و بازنشستگی، این امر میتواند برعکس باشد.
حاشیه سالونسی لازم برای خطر مرگومیر در اتحادیه اروپا ۳/۰ درصد از مبالغ در معرض خطر برای بیمههای فردی و ۱/۰ درصد برای بیمههای گروهی است. بنابراین، بسته به پورتفوی بیمه، مجموع خسارت و سود شرکت بیمه حد فاصل این دو قرار خواهد گرفت. بنابراین، مرگومیر بیش از ۱۵/۰ یا ۲۵/۰ درصد به دلیل بیماری همهگیر میتواند در حدود همان حاشیه سالونسی بیمه باشد. تاثیر چنین بیماری همهگیر ممکن است به این صورت باشد که شرکتهای بیمه با حاشیه سالونسی قابل پرداخت کمتر از دو برابر حاشیه سالونسی کل ممکن است شرایط پرداخت بدهی را برآورده نکنند و بنابراین برای ادامه فعالیت خود به سرمایه جدید نیاز دارند. شاید بتوان امیدوار بود که صنعت بیمه عمر در آن شرایط به اندازه کافی پرسود باشد تا سرمایههای جدید را به خود جلب کند، در غیر این صورت چندین شرکت با حاشیههای کوچک با تهدید ورشکستگی روبهرو میشوند.
در نتیجه، بسته به پورتفوی بیمه، تاثیر بیمه عمر میتواند برای بیمهگران زندگی جدی باشد. افزایش مرگومیر میتواند ضررهایی را ایجاد کند که ممکن است شرکت به اندازه کافی برای پرداخت آن آماده نباشد.
حقوق بازنشستگی
همانند بیمه عمر نیز، به دلیل وجود ساختهای مختلف دو بخش بیمه، مستمری سالخوردگان و مستمری بازماندگان، ممکن است اثر افزایش مرگومیر در بیمه بازنشستگی در دو جهت مخالف باشد.
در صورت زنده ماندن بیمهشده در سن از پیش توافقشده، بازنشستگی سالخوردگان پرداخت خواهد شد. روند مداوم افزایش امید به زندگی در بیمه بازنشستگی نیز در گذشته ضررهایی را برای بیمهگران ایجاد کرده است. افزایش مرگومیر ممکن است خسارات گذشته را به صورت جزئی یا کاملاً سرشکن کند. درنتیجه، افزایش بیشتر مرگومیر برای بیمهگر سودآور خواهد بود.
مزایای بازماندگان نیز در صورت فوت بیمهشده، به عنوان مستمری به همسر و فرزندان پرداخت میشود. بنابراین، افزایش مرگومیر باعث میشود شرکتهای بیمه بهواسطه منافع بازماندگان تحت فشار قرار بگیرند. میزان ضرر در هر مورد به شدت بسته به سن همسر و فرزند بازمانده وابسته است. در نهایت، بسته به پورتفوی بیمهگر، تاثیر کل آن ضرر یا سود است.
برای آن دسته از بیمهگران بازنشستگی که ترکیب پورتفوی بیمهای متمرکز بر مستمری سالخوردگان است، مشکلی برای سالونسی بیمه بهواسطه بیماری همهگیر ایجاد نمیشود. از طرف دیگر، برای آن دسته از بیمهگران بازنشستگی که ترکیب پورتفوی بیمهای متمرکز بر مزایای بازماندگان است، این امر میتواند سالونسی بیمه را تهدید کند.
در این مورد نیز حاشیه سالونسی شرکت بیمه در اتحادیه اروپا مانند بیمه عمر خواهد بود و در نتیجه آثار آن مشابه خواهد بود. درنهایت، تاثیر همهگیری میتواند برای بیمهگران بازنشستگی با تمرکز بر مزایای بازماندگان، جدی باشد که این بسته به پورتفوی بیمه دارد.
بیمه درمان
بیمه درمان شامل مزایای ناشی از بیماری از جمله موارد زیر است:
کمک هزینه روزانه در صورت ناتوانی
پرداخت مبلغ کلی در صورت ناتوانی دائمی
هزینههای پزشکی ناشی از بیماری
کمک هزینه روزانه در صورت بستری شدن
مزایای مربوط به بیماریهای تعریف شده مزایایی (که بعضا بیمه بیماری بحرانی نامیده میشود)
مزایای مربوط به عدم توانایی مراقبت از خود (که بعضاً آن را بیمه مراقبتهای طولانیمدت مینامند)
به طور کلی تاثیر افزایش احتمال بیمار شدن در بیمه سلامت کمتر از بیمه عمر است. محصول اصلی بیمه برای مواجهه با هزینههای گسترده در بیمه پایهای است که پزشکان و ویزیتهای بیمارستان و دارو را پوشش میدهند. نکته قابل توجه این است که موارد مذکور، رایجترین محصول بیمه خدمات درمانی میباشد.
با توجه به لیست محصولات بیمه خدمات درمانی، میتوان تاثیرات زیر را در نظر گرفت: کمک هزینه روزانه در صورت ناتوانی پس از یک دوره انتظار مشخص، به طور معمول حداقل پس از ۲۱ روز پرداخت میشود. اگر میانگین مدت بیماری در حدود ۱۰ روز باشد، در این صورت تا فراهم شدن حق دریافت کمک هزینه روزانه زمان زیادی طول نمیکشد. به عبارت دیگر، این نوع بیمه احتمالاً با افزایش خسارات روبهرو نخواهد بود.
در مورد ناتوانی دائمی (با فرض اینکه تقریباً همه بهبود یافته یا متاسفانه میمیرند)، مبلغ کل چندان زیاد نخواهد بود. به طور معمول، همهگیریهای آنفلوآنزا باعث ناتوانی نمیشود، اما ممکن است بیماریهای بعد از آن چنین نتیجهای را به همراه داشته و منجر به افزایش برخی از مبلغ پرداختی ناتوانی شود. به هر حال، نباید فراموش کرد که همهگیریها به دلایل مختلفی ممکن است نتایج مختلفی داشته باشند. علاوه بر این، باید توجه داشت که تب بالا در موارد شدید ممکن است باعث ناتوانی شده و براساس این محصول بیمهای، تحت پوشش قرار گیرد.
به دلیل افزایش استفاده از خدمات پزشکی، هزینههای پزشکی ناشی از بیماری به شدت تحت تاثیر قرار میگیرد و میزان این اثرگذاری به شرایط مشروح بیمهنامه بستگی دارد. بیمهنامههایی که عمدتاً خدمات برنامهریزی شده مانند جراحیها را شامل میشوند در مقایسه با بیمهنامههایی که عمدتاً نیازهای ضروری را پوشش میدهند، آسیب کمتری دیدهاند؛ بنابراین ظرفیت صنعت پزشکی، محدودیتهایی را برای افزایش خسارات ارائه میدهد. برای مثال، آن دسته از بیمهگرانی که سطح خدمات خود را از نظر زمان انتظار یا در دسترس بودن خدمات به مشتریان خود تضمین میکنند، با مشکل روبهرو خواهند شد. زیرا در صورت عدم رعایت این ضمانتها، آنها نیز میتوانند با ضرر مواجه شوند.
کمک هزینه روزانه در صورت بستری شدن نیز افزایش مییابد؛ بنابراین در اینجا کل خسارت براساس ظرفیت کل بیمارستانها محدود خواهد شد. همچنین مزایای بیمه فقط بیماریهای تعریفشدهای که احتمال همهگیری نداشته باشند، را شامل میشود. زیرا بیماریهایی که میتوانند همهگیری ایجاد کنند، معمولاً در لیست بیماریهایی که حق استفاده از مزایا را دارند، قرار نمیگیرد.
هنگامی که ضعف ناشی از سن بالا باعث ناتوانی دائمی فرد در برطرف کردن نیازهای روزمره میشود، خسارات بیمه تخصیصیافته برای فرد ناتوان (یعنی بیمه مراقبتهای طولانیمدت)، به طور معمول به افراد سالخورده داده میشود. این نوع بیمه عمدتاً به دلیل افزایش مرگومیر، سودآوری خواهد داشت، زیرا دوره بیماری ناشی از بیماری همهگیر برای توجیه مزایا کافی نبوده و انتظار نمیرود هرگونه ناتوانی فرد، دائمی باشد.
به طور کلی، با توجه به بیمههای خدمات درمانی، میزان سالونسی مورد نیاز در حدود ۱۸ درصد حق بیمه یا ۲۶ درصد خسارات است. از آنجایی که این میزان پایینتر از بیمه عمر است، به همین دلیل احتمال بروز مشکلات سالونسی به دلیل احتمال بیمار شدن در بیمه درمانی ممکن است بیشتر از مرگومیر در بیمه عمر باشد؛ بنابراین براساس این واقعیت که سرویسهای خدمات درمانی محدودیتی برای مراقبت از بیماران دارند، این خطر کاهش مییابد. از طرف دیگر، افزایش بیش از حد این محدوده باعث میشود شمار افراد بیمار افزایش داشته، اما هزینههای بیمه خدمات درمانی هیچگونه افزایشی نداشته باشند؛ بنابراین بسته به جدی بودن بیماری همهگیر، ممکن است مرگومیر افزایش یابد، زیرا ممکن است بیمارانی که به درمان نیاز ندارند، فوت کنند. این موضوع میتواند مشکلات بیشتری را برای بیمهگذاران عمر ایجاد کند، اما بر بیمهگذاران خدمات درمانی تاثیر نمیگذارد.
نتیجه: همهگیری میتواند تاثیر قابل توجهی در صنعت بیمه درمانی داشته باشد.
بیمه غیرزندگی
به طور کلی، بیمه غیرزندگی به میزان کمتری تحت تاثیر بیماری همهگیر قرار میگیرد. عواقب غیرمستقیم بیماری همهگیر، به دلیل عدم اطمینان از کافی بودن بودجههای موجود و در معرض خطر بودن در چندین زمینه (به دلیل کمبود کادر دائمی مناسب) به وجود میآید.
افزایش قابل توجه احتمالی کمبودهای مذکور میتواند عواقب دو برابری داشته باشد: (۱) این امر میتواند در وقفه در تجارت اثر بگذارد و محصولات بیمهای مربوطه مقادیر قابل توجهی از خسارات را به همراه داشته باشند. (۲) مهمتر از همه، از آنجایی ساختار کل جامعه کمبودها را تجربه میکند، بنابراین در معرض خطرات جدید قرار دارد. این خطرات ناشی از کمبود صلاحیت و نیروی انسانی در اجرای فرایندهای کلیدی جامعه است.
واضح است که در جایی که بیماری همهگیر با بیماری با منشأ حیوانی مانند آنفلوآنزای مرغی ارتباط داشته باشد، میتواند تاثیر بسزایی بر معیشت جامعه داشته باشد. درنتیجه محصولات بیمه مربوطه با مقدار زیادی از پرداخت خسارات روبهرو خواهند بود. از این رو، کمبودهای این مناطق عمدتاً توسط کمیسیون اروپا، کشورهای عضو و خود کشاورزان تامین میشوند. بخشی از هزینههای کشاورزان ممکن است توسط برنامههای داوطلبانه یا سایر بیمهها پوشش داده شود. برای بیمهگذار متخصص در این زمینه، افزایش ریسک در مورد این نوع بیمهها مشخص خواهد بود. نکته قابل توجه این است که احتمالاً چنین بیماری برای یک کشاورز در بدترین حالت منجر به از دست دادن کامل معیشت با هزینههای بسیار سنگین برای شروع مجدد باشد. این خسارات میتواند در بدترین حالت باعث ایجاد تغییرات دائمی در ساختار منطقه کشاورزی اروپا شود و پیامدهای سنگینی برای جامعه، کشورهای عضو و همچنین کمیسیون اروپا به همراه دارد.
در نهایت ارزیابی تغییرات خطرات در بیمه مسئولیت شخص ثالث خودرو و سایر بیمههای اتومبیل یا بیمه مسافرتی دشوار است. همهگیریها میتواند باعث ایجاد ضرر و زیان در صنعت مسافرتی باشد، اما احتمالاً ضرر و زیان کمتری و همچنین درآمد کمتری برای صنعت بیمه مسافرتی دارد. احتمالاً بیمه اتومبیل میتواند به دلیل کاهش گردش، خسارت کمتری را نیز داشته باشد، اما همهگیریها ممکن است میزان ساعات رانندگی را توسط افرادی که به رانندگی منظم عادت ندارند، افزایش دهد و این نشاندهنده افزایش احتمالی خسارت پرداختی بیمه اتومبیل است.
از نظر اقتصادی، واضح است که صندوقهای بیمه غیرزندگی همانند سایر بیمهها (مانند بیمههای عمر و سلامت) با خطرات مشابهی مواجه هستند. به طوری که اکثر بیمهشدگان غیرزندگی، سیاستهای سرمایهگذاری نسبتاً ایمنی را با حساسیت پایین به سرمایه و با مطابقت دوره مناسب بین داراییها و بدهیها دنبال میکنند، بنابراین مشکلات کمتری نسبت به اکثر بیمهشدگان عمر دارند و حاشیههای سالونسی غیرزندگی (عمدتاً) به عنوان درصدی از حق بیمه تعریف شده است. از آنجایی که اکثر مشاغل غیرزندگی تحت تاثیر بیماری همهگیر قرار نمیگیرند، بنابراین شرایط سالونسی آنها تغییری نمیکند. از این رو، میتوان خاطرنشان کرد که بسیاری از بیمهگران غیرزندگی دارای ذخایر آتیه هستند که در صورت افزایش شدید خسارت پرداختی میتوانند آزاد شوند.
نتیجه: بیمه غیرزندگی احتمالاً تحت تاثیر همهگیری قرار نخواهد گرفت، به جز در مواردی که برخی از خطوط ویژه مانند خوابیدن کسبوکارها اتفاق بیافتد.
بیمه اتکایی
تاثیر یک بیماری همهگیر بزرگ روی بیمه اتکایی عمدتاً تابع تاثیر روی بیمه مستقیم است. با این وجود میتوان چند نکته کوتاه در این زمینه بیان کرد:
این موضوع میتواند به طور عمده تضمین زندگی باشد که تاثیر خواهد گرفت. بیمهشوندگان زندگی بیشترین مشکلات را دارند، درحالیکه بیمه اتکایی به دلیل اینکه خطر داخلی بسیار متنوع بیشتری هستند، از این رو میتواند مشکلات کمتری داشته باشد.
بیشترین مشکلات بیمه اتکایی زندگی، مربوط به بیمهگرانی است که بر خطر مرگومیر خالص متمرکز هستند. افرادی که شامل بیمارهای مختلفی مانند ناتوانی، بیماری شدید و سایر موارد خطر هستند، وضعیت بهتری خواهند داشت. یکی از گزینهها که قبلاً چند بیمهگذار انجام دادهاند، میتواند بازگشت ریسک مرگومیر به بازار مالی از طریق اوراق قرضه مرگومیر باشد (حتی اگر بازار چنین اوراق قرضهای محدود باشد).
بیمه اتکایی افراد با درصد بالایی از ریسکهای اتکایی قدیمی در وضعیت بهتری نسبت به افرادی با ریسکهای جدیدتر خواهند بود، زیرا انتظار میرود که بیماری همهگیر به افراد جوانتر کمتر از افراد مسن آسیب برساند.
برخی از اقدامات کاهش ریسک میتواند از طریق نوشتن ریسک طول عمر انجام شود، حتی اگر چنین ریسکهایی بیشتر مربوط به افراد سالخورده باشد که احتمال مرگومیر همهگیر آنها نسبت به افراد جوانتر (که خطر زندگی عادی دارند) متفاوت است. اگر ریسک طول عمر با حاشیههای بزرگ نوشته شده باشد، از طریق مشارکت در سود، خسارت پرداختی به مشتری بازگردانده میشود.
اگر ریسک مرگومیر با حاشیههای زیاد و مشارکت در سود نوشته شود، در نتیجه خسارت مقررات حملونقل به این معنی خواهد بود که در سالهای بعدی هیچ نوع حق کمیسیونی پرداخت نمیشود. از این رو، خسارت در طول سال همهگیری، تا حدودی توسط سودهای آینده و با افزایش میزان کارآمدی تجارت در بیمه اتکایی جبران میشود.
خطر ابتلا به بیماری همهگیر در بیمه تکایی به احتمال زیاد مشکلی نخواهد داشت. با این حال، میتوان انتظار داشت که مشکلات اقتصادی، ادامه پرداختیهای حق بیمه برخی از افراد با مشکل مواجه کند. از طرف دیگر، این نوع از همهگیریها باعث میشود که بیشتر بیمهشوندگان مایل باشند تا پوشش خود را حفظ کنند.
بیمه اتکایی که در معرض ریسکهای مالی از طرف شرکتهای بیمه زیرمجموعه قرار میگیرند، ممکن است در صورتی که شرکت به دلیل همهگیری مشکل مالی پیدا میکنند، دچار مشکل شوند. همچنین بیمه اتکایی که در معرض مشاغل هزینههای درمانی هستند، ممکن است براساس شرایط بیمهنامههای اصلی، به شدت تحت تاثیر قرار گیرند.
به طور کلی، بیمه اتکایی در معرض بازار مالی قرار ندارند. بیمه اتکایی غیرزندگی با مشاغل طولانیمدت و با سپردههای بالا، معمولاً در بازار اوراق مشارکت (و نه سهام عدالت) معامله میشوند. سپردههای زندگی به شرکتهای زیرمجموعه یا شرکتهایی که بیمه نشدهاند، سپرده میشود. به همین دلیل است که بیمه اتکایی زندگی معمولاً دارای سپردههای بسیار اندکی هستند. بهطوریکه، سپردههای خالص پس از کسر هزینههای به تعویق افتاده ممکن است در بعضی موارد منفی باشد.
همانند بیمه اتکایی مستقیم، براساس نوع حسابی که در آن سرمایهگذاری انجام شده و سرعت پرداخت خسارت، برای بیمه اتکایی زندگی نیز ممکن است مشکلات نقدینگی وجود داشته باشد.
نتیجهگیری: تاثیر همهگیری روی بیمه اتکایی عمدتاً برای بیمهگرانی خواهد بود که در بیمه اتکایی زندگی ثبتنام کردهاند (به ویژه برای افرادی که در معرض خطر مرگومیر قرار دارند). همچنین براساس شرایط سیاسی متفاوت، بیمه اتکایی ممکن است در معرض خطر هزینههای درمان قرار بگیرند.
پیامدهای الزامات سالونسی در آینده
یک بخش از قوانین سالونسی دوم (ستون ۱، بیمه عمر و بازنشستگی) شامل مفهوم لزومات سالونسی برای خسارت بحرانی است. در حال حاضر برنامهریزیهایی انجام شده تا لزومات سالونسی را در سطح اطمینان ۵/۹۹ درصد تعیین شود. به نظر میرسد که سناریوی توصیفشده براساس آمار آنفلوآنزای اسپانیا برای سالونسی دوم شده است. این بدان معنی است که سرمایه سالونسی برای خسارات بحرانی مرگومیر باید مستقل از سن به میزان ۱۵/۰ درصد بیشتر تعریف شود (با فرض اینکه همهگیری مهمترین تهدید برای بیمه عمر و بازنشستگی است).
با توجه به بیمه خدمات درمان و به دلیل عدم اطلاعرسانی در مورد احتمال بیماری ناشی از همهگیری، از تجربه آنفلوآنزای اسپانیولی خیلی کمتر استفاده شده است. مشخص نیست که آیا در حال حاضر میزان سالونسی مورد نیاز سه ماه خسارت پرداختی در بیمه درمان در مقایسه با یک تا سه سال خسارت پرداختی در بیمه عمر کافی است یا خیر. با بررسی این موضوع میتوان اطمینان حاصل کرد که این الزامات از نظر خطرات بیماری همهگیر در فرآیند سالونسی دوم در مورد بیمه خدمات درمانی بررسی شده است. با تفاسیر بالا به نظر میرسد که به جز در برخی از خطوط ویژه بیمه، بیماری همهگیری تاثیر کمی در الزامات سالونسی دارد.