تاریخ انتشار: ۱۳:۴۳ - ۲۲ بهمن ۱۳۹۷

بهنوش طباطبایی: دو سال شنیدن شایعات عجیب و غریب کمر طاقتم را خم کرد

بهنوش طباطبایی در پستی در صفحه شخصی‌اش، از دو سال تحمل سختی‌ها و چگونگی رسیدن به نقش ایده‌آلش گفت.

اقتصاد۲۴ - بهنوش طباطبایی در پستی در صفحه شخصی‌اش نوشت:«دو سال تلاش و صبر توامان كار ساده اى نبود. دو سال سكوت و شنيدن شايعات عجيب و قضاوتهاى ناعادلانه كمر طاقتم را خم كرد اما نشكست.سخت بود اما نتيجه اش شيرين بود.بعد از دو سال رد كردن و گذشتن از سريالها و فيلمهايى كه بازى كردنشان بسيار ساده تر از خانه نشستن و گاهى تئاتر كار كردن بود ،بعد از گذشتن از نقشهايى كه ويژگيشان بيشتر چهره بود تا شخصيت،سر انجام با فيلمنامه (ماجراى نيمروز دو رد خون) و نقش سيما احساس كردم حالا دوباره ميشود بازى كرد و لذت برد.يك كار سخت و يك چالش بزرگ. از اين جهت كه ليلا زمرديان (سيانور )در برشى نه چندان دور از تاريخ و جهت گيرى هاى سياسى ليلاى (ماجراى نيمروز رد خون) قرار داشت.اما درونى تر و پيچيده تر.بسيار پيچيده تر.پيش از اين تجربه همكارى با آقاى محمود رضوى را داشتم كه همين دلم را قرص ميكرد اما با آقاى مهدويان از نزديك آشنا نبودم.صادقانه بگويم !بازى در برابر دوربين حسين مهدويان براى هر كسى كار بى نهايت دشواريست.او شبيه هيچ كارگردانى نيست و شبيه هيچ فيلمسازى فيلم نميسازد.

او از تو ميخواهد تا از خودت بگذرى. حتى از بسيارى از تجربه هاى قبليت.اين نقش هر آنچه كه شرايط را براى بازيگر دشوار ميكند دارا بود! از شرايط دشوار صحنه گرفته تا شرايط پيچيده و درونى سيما. هم در صحنه با آن حجم از انفجار و آتش وسط ميدان جنگ بودم و هم در درون خودم با جاه طلبى هاى يك بازيگر ميجنگيدم .

كه اگر نميجنگيدى ميشدى وصله ناجور.ميشدى بازيگرى با اكتهاى اغراق شده.احساس بند بازى را داشتم كه بايد ماهها خودم را در يك مسير درست متعادل نگه دارم.روزهاى اول چقدر سخت بود. با آنكه تمام كارهاى حسين مهدويان را به دقت ديده بودم و آن برهه از تاريخ را بسيار مطالعه كرده بودم چقدر همه چيز برايم جاى سوال داشت.با اين حال در نهايت بايد به كارگردان و تهيه كننده كاملا اعتماد ميكردم وگرنه هم به فيلم ضربه ميزدم هم به خودم.بايد از خودم ميگذشتم تا آرام آرام خودم را به سيما (خواهر ليلا)ميرساندم. و چقدر تجربه نمايش فصل شكار بادبادك در اين راه به كمكم آمد. حالا كه فيلممان را ديده ام خوشحالم. نه فقط به خاطر خودم.خوشحالم كه عضو گروهى بودم كه توانستيم با تمام توانمان بخش مهمى از تاريخ سرزمينمان را به نمايش بگذاريم.سرزمينى كه از همه ى ما مهمتر است.

سپاسگزارم از آقاى سيد محمود رضوى تهيه كننده محترم اين فيلم و خوشحالم كه دوباره با ايشان كار كردم و سپاسگزارم از آقاى حسين مهدويان كارگردان فيلممان كه تجربه كار با ايشان بسيار ارزشمند بود. براى فيلم (ماجراى نيمروز رد خون) بهترين آرزوها را دارم... .»
ارسال نظر