اقتصاد۲۴ - «هدف کلان و دراز مدت انقلاب اسلامی، تقویت زندگی و زیست مؤمنانه یا به تعبیر درستتر اداره جامعه مبتنی بر تعالیم اسلام است.»، «آزادی یعنی برخورداری از حق انتخاب در همۀ عرصهها»، «جامعهای که آزادی و استقلال نداشته باشد دچار دو بلای بزرگ میشود، یکی استبداد و دیگری فساد»، «از استقلال باید به گونهای بهره ببریم که مبتنی بر عقلانیت باشد تا منجر به انزوا و حصر خود خواسته ما در جهان نشود.» و ...
اینها بخشی از اظهارات حجت الاسلام و المسلمین سیدهادی خامنه ای، دبیرکل مجمع نیروهای خط امام است که در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین مطرح میکند. او که تاکید دارد باید منافع ملی اساس دوستی و دشمنی با دیگر کشورها باشد، معتقد است «دشمنی امریکا با ما تمام نشده حتی کاهش هم نیافته؛ اما وضعیت ما فرق کرده است. ما اکنون آنقدر توان و قدرت داریم که بتوانیم در برابر امریکا مقاومت کنیم و سیاستهای خود را پیش ببریم.»
سیدهادی خامنه ای، اما گریزی به انتخابات ۱۴۰۰ هم میزند و با تاکید براینکه باید فضا برای مشارکت مردم و انتخاب آزاده آنها فراهم شود به خبرآنلاین میگوید «شاید الان وقت آن باشد که مدافعان نظارت استصوابی بدون نگاههای جناحی و سلیقهای بررسی کنند این نوع نظارت که در زمان امام جاری نبود، تا چه اندازه در بهبود روند انتخابات و مشارکت مردم تأثیر داشته است؟»
او هشدار میدهد «وقتی جمهوریت نظام کم رمق میشود طبیعی است که آزادیها هم محدود میشود.» کاندیدای نظامی از دیگر محورهای گفتگو با دبیرکل مجمع نیروهای خط امام است. او تاکید دارد «تاریخ ثابت کرده که دولت نظامی، تجربه موفقی در هیچ کجای دنیا نبوده است.» هادی خامنهای در این گفتگو از برجام هم حرف زد، از نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان و ...
مشروح گفتگو با حجت الاسلام و الملسمین سیدهادی خامنهای را در ادامه بخوانید؛
****
*بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، آیا امروز میتوانیم بگوییم انقلاب به اهدافش رسیده است؟
-ابتدا باید ببینیم هدف از انقلاب اسلامی چه بود، یعنی انقلاب برای تحقق چه اهدافی به وقوع پیوست. برای روشن شدن موضوع به دو نکته توجه کنیم. اول اینکه هر انقلابی متکی بر آرمانهای کلان، دراز مدت و افقنگر است. دوم اهداف کوتاه مدتِ واقعی و ملموس است که مبتنی بر جزئیات زندگی مردم است.
هدف کلان و دراز مدت انقلاب اسلامی، تقویت زندگی و زیست مؤمنانه یا به تعبیر درستتر اداره جامعه مبتنی بر تعالیم اسلام است. نباید انتظار داشت چنین هدفی در چهار یا چند دهه به طور کامل تحقق یابد. مهم این است که ببینیم در این مسیر قرار داریم یا نه. پاسخ به این سوال فرصت بیشتر و مناسبتری میطلبد. اما درباره نکته دوم که ملموستر و عینیتر است، میتوان داوری بهتری کرد. ببینیم اهداف انقلاب اسلامی در کوتاه مدت و در جریان زندگی روزمره مردم تا چه اندازه محقق شده است؟
به نظر من اهداف انقلاب در هر دو جنبه کوتاه مدت و درازمدت، ذیل یک شعار راهبردی خلاصه میشد که همان شعار استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی بود. شاید نسلهای بعد از انقلاب اطلاع چندانی از وضع جامعه در رژیم شاه نداشته باشند. واقعیت این است که خفقان سیاسی، تبعیض، بیعدالتی و فقدان نقش مردم در اداره جامعه از علل رویگردانی مردم از رژیم پهلوی بود که تحقق همه این آمال در مفهوم آزادی امکانپذیر است.
جامعهای که استقلال و آزادی نداشته باشد دچار استبداد و فساد میشود
آزادی یعنی برخورداری از حق انتخاب در همۀ عرصههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، دینی و سلوک و رفتار فردی و عمومی. استقلال هم پیوند عمیقی با همین مفهوم دارد؛ این دو مکمل و مرتبط با هم هستند. استقلال هم به معنای داشتن حق زندگی بدون مداخله بیگانگان است. چیزی که در رژیم گذشته و زمان پهلوی نبود و موجب شده بود مردم احساس حقارت کنند، این وضعیت از زمان اشغال ایران در سال ۱۳۲۰ و پس از آن، شکست نهضت ملی به بعد، روز به روز در جامعه بیشتر شد.
جامعهای که آزادی و استقلال نداشته باشد دچار دو بلای بزرگ میشود، یکی استبداد و دیگری فساد؛ و این دو از اصلیترین موانع رشد و توسعه است. شاید به نظر بعضی چنین برسد که در اسلام، بیش از هر چیز بر مسئله عدالت تکیه و تأکید شده است و آزادی به عنوان یک حق اساسی و عمومی در شرایطی تأمین میشود که عدالت پذیرفته شده باشد و عدالت یعنی اعطای حقوق مردم بدون تبعیض!
این مطلب درستی است؛ ولی قرآن، درباره عدالت گفته است: لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتابَ وَالمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ... ما رسولان خود را مبعوث کردیم تا مردم، عدالت را برقرار سازند؛ و مردم زمانی قادر به انجام این مسئولیت هستند که بتوانند فکر کنند و تفکر نیازمند آزادی است و تنها با تحقق اصل آزادی است که مردم در همه عرصههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حق انتخاب پیدا میکنند.
به گمان من یکی از دلایل اقبال مردم به «جمهوری» مبتنی بر «اسلام» هم تضمین آزادی و استقلال بود که فکر میکردند بیش از سایر مدلهای حکومتی میتواند این دو اصل را محقق کند. اتفاقاً امام (ره) هم بر قدرت و جایگاه مردم بویژه در تشکیل و حمایت از نظام چه در وجه اسلامیت آن و چه در وجه جمهوریت تأکید زیادی داشتند. اساساً اصرار زیاد ایشان به برگزاری انتخابات و میزان بودن رأی مردم از همین منظر است.
*چرا تاکید امام روی جمهوری صرف نبود، بلکه تاکید بر جمهوری اسلامی داشت؟
-هر نظام سیاسی برآمده از آرای مردم، نیازمند یک مرجع الهام بخش است. همۀ نظامهای سیاسی اینگونهاند. یعنی یک مرجع الهام بخش دارند. در غرب این مرجع قراردادهای اجتماعی و ایدئولوژیهای سیاسی مثل لیبرالیسم، سوسیالیسم یا ناسیونالیسم است. در ایران به دلیل مسلمان بودن اکثریت جامعه و تجربیات ناموفق تاریخی و بدبینی عمیقی که نسبت به این نوع ایدئولوژیها وجود داشت، امام به عنوان یک مرجع تقلید و مفسر دین، راه جدیدی را پیش روی مردم گذاشت و اسلام را مرجع الهام بخش نظام سیاسی مورد نظر خود معرفی کرد که با استقبال آحاد مردم مواجه شد. چرا که اسلام به عنوان یک دین الهی، با آزادی، استقلال و جمهوریت که همان رأی و خواست و نظر مردم است سازش کامل دارد.
*با توجه به واقعیاتی که امروز در جامعه ملموس است، آیا به نظر شما اهدافی مثل استقلال تحقق یافته است؟
-در این زمینه باید واقع بین باشیم. روشن است که امروز هیچ مستشار امریکایی و انگلیسی در ایران نیست و کشورهای بیگانه مانند گذشته در جزئیات امور دخالت ندارند. امروز میتوانیم بگوییم از نظر سیاسی کشور و دولتی مستقل و متکی به خود هستیم؛ اما از این استقلال باید به گونهای بهره ببریم که مبتنی بر عقلانیت، حسابگرانه و هوشمندانه باشد تا منجر به انزوا و حصر خود خواسته ما در جهان نشود، مفهوم استقلال نزاع با دیگران نیست، البته باید همیشه آماده دفاع از منافع و امنیت ملی بود، لکن نباید به گونهای عمل کرد که انگار ما توان تعامل با دیگران را نداریم. امروز استقلال معنایش با گذشته فرق کرده است. امروز استقلال باید مبنایی برای همکاری و همیاری حسابگرانه با همۀ کشورها بدون دخالت دیگران باشد.
در گذشته گاهی دشمنیها و نزاعها میان کشورها بر مبنای ایدئولوژی بود و به همین دلیل ثابت و دائمی فرض میشد. مثلاً کشورهای بلوک شرق مبتنی بر ایدئولوژی مارکسیسم یا کمونیسم همیشه با کشورهای غربی دشمن بودند؛ اما امروز نزاع بر مبنای منافع است، این منافع ملی کشورهاست که اساس دوستی یا دشمنی است. استقلال در این چارچوب معنا مییابد. به نظر میرسد ما باید درباره این موضوع بیشتر صحبت کنیم. یک گفتگوی ملی و عمومی با مشارکت مردم لازم است تا ببینیم در چارچوب منافع ملی دوست و دشمن ما کیست و چه رفتاری باید با آن داشته باشیم.
*یعنی شما میگویید رویکرد سیاست خارجی باید مبتنی بر منافع ملی باشد. در آن صورت تعارضی بین این رویکرد با شعارهای امریکا ستیزی که جزئی از شعارهای اولیه انقلاب بود، بوجود نمیآید؟
-امریکا از اول انقلاب تا امروز برای ما نماد استکبار و دشمنی است. اگر این دشمنی استمرار داشته باشد منافع ملی ایجاب میکند که همچنان در تقابل با آن باشیم. بر این اساس باید توجه کنیم که دشمنی امریکا با ما تمام نشده حتی کاهش هم نیافته؛ اما وضعیت ما فرق کرده است. ما اکنون آنقدر توان و قدرت داریم که بتوانیم در برابر امریکا مقاومت کنیم و سیاستهای خود را پیش ببریم. همانگونه که در بسیاری از امور این کار را کردهایم.
گاهی ایجاب میکند شما منافع ملی را در قالب سیاستهای تهاجمی پیش ببرید، گاهی هم پیشبرد منافع با هوشیاری و برنامهریزی دراز مدت ممکن است. ما در حال حاضر نیاز به اصلاح بعضی روشها داریم. توانایی ما به حدی رسیده است که خود را محدود به روشهای شعاری و تبلیغاتی صرف نکنیم. باید با متانت و برنامهریزی و هوشمندی بیشتر پیش برویم، اکنون جهان در وضعیتی است که این نوع سیاستها بهتر نتیجه میدهد. امروز با توجه به صفبندیهای جدیدی که در دنیا شکل گرفته با دیپلماسی، منافع ملی بهتر حفظ میشود تا با روشهای تبلیغاتی.
*یکی از اهداف مهم انقلاب و خواسته مورد تأکید امام، انتخابات و تحکیم قدرت مردم و جلوگیری از انحصار و تمرکز قدرت بود. در انتخابات اخیر مجلس، مشارکت مردم کاهش چشمگیری داشت، به نظر میرسد آن روند همچنان ادامه دارد، علت آن چیست و چگونه میتوان این مسیر را اصلاح کرد.
-ببینید، یکی از ثمرات آزادی این است که مردم بتوانند آزادانه در سرنوشت خود و جامعه موثر باشند. تأکید امام بر نظر مردم و برگزاری انتخابات هم به همین علت بود. اگر مشارکت مردم کاهش پیدا میکند باید علت آن را درست بشناسیم، چه چیزی آنها را از شرکت در انتخابات منصرف نموده است؟ آیا همچنان مسیر انتخابات را در اصلاح امور و تعیین سرنوشت مؤثر میدانند؟ آیا گزینههای مطلوب خود را در انتخابات دیدهاند؟
بیشتر بخوانید: شریعتی: باید در ۱۴۰۰ به سمت گفتمان عدالت ساختاری حرکت کرد
شاید الان وقت آن باشد که مدافعان نظارت استصوابی بدون نگاههای جناحی و سلیقهای بررسی کنند این نوع نظارت که در زمان امام جاری نبود، تا چه اندازه در بهبود روند انتخابات و مشارکت مردم تأثیر داشته است؟ برای این کار میتوان از همۀ نخبگان و احزاب و دلسوزان کشور نظر خواهی کرد و در یک ارزیابی کارشناسی دید که آیا به این نوع نظارت خدشهای وارد نیست؟ آیا تنگ کردن دایره منتخبان، مشارکت سوز است یا مشارکت ساز؟
به نظر من هر اقدامی که در مسیر تضعیف جمهوریت و تکثرگرایی قرار گیرد، با اهداف انقلاب و مشارکت مردم همخوانی نخواهد داشت. حتی به امنیت ملی هم آسیب میزند، به همین مجلس فعلی نگاه کنید، یکدستی حاکم بر آن پویایی را از آن گرفته است. وضعیت فعلی مانند این است که ماشینی هشت یا دوازده سیلندر دارد، اما شما فقط از یک یا دو سیلندر آن استفاده میکنید. طبیعی است این ماشین با دو سیلندر خوب کار نمیکند و فرسوده و ناتوان میشود. اکنون ما به چنین وضعیتی دچار شدهایم.
وقتی جمهوریت نظام کم رمق میشود طبیعی است که آزادیها هم محدود میشود. چون فکر میکنیم هر کس اعتراض کند، یا حرف متفاوتی بزند، یا انتقاد کند، یا خواستهای متفاوت داشته باشد، همراه دشمن است. در حالی که اینطور نیست انتقاد، اعتراض، خواستهها و حرفهای متفاوت ابزار پیشرفت است. رهبری هم بارها بر این موضع تأکید کردهاند. وقتی قوانین درونی برای مدیریت این خواستهها و اعتراضها نباشد و در چارچوب قانون به این مطالبات پاسخ داده نشود، انباشت آن موجب ترس و دلهره کسانی میشود که جامعه را مدیریت میکنند و آنها هم فکر میکنند با بگیر و ببند و محاکمه میشود این مسائل را مدیریت کرد که البته تجربه نشان داده اشتباه میکنند. بهترین راهکار همان احترام به اصل آزادی و جمهوریت و نهادینه کردن آن و تبدیل آن به قوانین و قراردادهای اجتماعی است.
*چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی مصادف با چند موضوع مهم از جمله انتخابات ریاست جمهوری و مباحثی است که پیرامون سیاست خارجی از جمله آینده روابط با امریکا و اروپا و برجام است، در این زمینه چه ارزیابی دارید؟
-انتخابات ریاست جمهوری بسیار مهم است، هنوز روزنهای مهم برای تأثیرگذاری بر روند امور به شمار میآید و میتواند مردم را به صحنه آورد؛ اما انتخابات زمانی مؤثر است که مردم انگیزه مشارکت داشته باشند و برای اینکه مردم انگیزه داشته باشند، باید شرایطی فراهم شود که احساس کنند حق انتخاب دارند و شرایط برای حضور همه سلیقهها در چارچوب قانون فراهم است و همچنین انتخاب آنها مؤثر است.
*بحث حضور نظامیان در انتخابات بسیار پررنگ است شما چه ارزیابی درباره این موضوع دارید؟
-در این رابطه دو موضوع را باید از هم تفکیک کرد. موضوع اول حضور یک یا چند چهره با سابقه نظامی در میان نامزدهای ریاست جمهوری است، دوم تشکیل یک دولت نظامی.
اگر انتخابات آزاد باشد و همه سلایق سیاسی حضور داشته باشند و از امکان و شرایط مساوی و قانونی برخوردار باشند، حضور چهرهای با سابقه نظامی، شاخص یا غیرشاخص به گونهای که ناقض قانون اساسی هم نباشد، بلامانع است. به هر حال فردی با سابقه نظامی هم از این حق برخوردار است؛ به شرطی که متکی به خود و برنامههایش باشد نه متکی به سازمان یا نهاد نظامی خاص به عنوان پشتیبان.
چون اگر این چنین باشد هم نقض قانون اساسی است و هم نقض آزادی و جمهوریت. امام (ره) با مداخله نظامیان در سیاست مخالف بودند و دلیل آن هم همین موضوع است. پس نامزد شدن فردی با سابقه نظامی به تنهایی مشکلساز و ناقض آزادی و قانون نیست؛ اما اگر قرار باشد یک نظامی به اتکای سازمان و نهاد وابسته به آن وارد عرصه شود و بخواهد قدرت اجرایی را با نظامیان مرتبط سازد، این معنایش تشکیل یک دولت نظامی است و ناقض قانون اساسی است و تاریخ هم ثابت کرده که دولت نظامی تجربه موفقی در هیچ کجای دنیا نبوده است.
*برگردیم به موضوع سیاست خارجی و برجام که با روی کار آمدن دولت بایدن زمزمه احیای برجام به گوش میرسد.
برجام تصمیم عاقلانه و هوشمندانه مجموعه نظام بود که با بدعهدی امریکا در دوره ترامپ ناکام ماند. اگر دولت بایدن بخواهد به این بدعهدی پایان دهد، طبیعی است که منافع ملی ایجاب میکند ما هم به آن خوشبین باشیم.
متأسفانه به نظر میرسد دستهایی در کار است که نمیخواهند این خوشبینی منطقی جلوه کند، هم در امریکا و بعضی کشورهای منطقه و هم در ایران گروهی اساس کارشان جلوگیری از تحقق برجام است. برای این کار هم برنامه دارند و هم منافع. مهم این است که ببینیم در ایران چه کسانی و با چه هدفهایی میخواهند در نتیجۀ کار تأثیرگذار باشند؟ به نظر میرسد تاکنون رهبری در چارچوب منافع ملی پیشبرد برجام را مدیریت کردهاند و من خوش بین هستم این مدیریت هوشیارانه استمرار خواهد یافت؛ شاید رهبری با توجه به تجربیات قبلی به دنبال شرایطی هستند که طرف مقابل را با اراده قویتر و مصممتر در این عرصه ببینند که البته سیاست درستی است؛ لذا پیش بینی من این است که احیای برجام امکان پذیر است؛ اما نه به سرعتی که عدهای تصور میکنند.
*اخیراً فعالیتهایی در شورای هماهنگی جبهه اصلاحات برای تشکیل یک نهاد جدید شکل گرفته که مدعی اجماع است، آیا شما در روند آن هستید؟
-تمایلی ندارم درباره این موضوع صحبت کنم.
*به هر حال این مسئله از مسائل مورد بحث در محافل اصلاحطلبی است. در صورت امکان نظر اجمالی خودتان را بگویید.
-من وارد جزئیات نمیشوم، مواضع مجمع نیروهای خط امام از طریق نماینده آن در جلسات شورای هماهنگی بیان شده و عمدتاً مخالف روندی است که دوستان در پیش گرفتهاند؛ این مواضع را قبلاً هم در جریان تشکیل و فعالیت شورای موسوم به سیاستگذاری گفته بودیم.
به نظر من هر سازوکاری که به تضعیف تحزب بیانجامد، دارای اشکال است. دوستانی که مدافع توسعه سیاسی بودهاند، نباید با روندهای شبه دموکراتیک احزاب را تضعیف کنند و برای افراد و محافل خاص، هژمونی بسازند و از احزاب هم صرفاً به عنوان سازمان رأی استفاده کنند.