اقتصاد ۲۴-المیادین در مطلبی به قلم وسام إسماعیل نوشت: اخبار خوش بینانهای که گهگاه از مذاکرات وین شنیده میشود، نمیتواند دلیلی برای پیشرفت مذاکرات هستهای بین جمهوری اسلامی و قدرتهای غربی باشد، چرا که گفتگوها تحت عناوین مختلفی از جمله ضرورت بررسی پیش نویسهای ایران در مورد رفع تحریمها آغاز شده و در حد خواستههای سیاسی قدرتهای غربی از ایران متوقف نمیشود. گذشته از اینکه هیچ دود سفیدی از وین به چشم نمیخورد که نشان دهنده پیشرفت واقعی در نزدیک شدن دست یابی به بازگشت عملی به بندهای توافق هستهای تعدیل شده باشد.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در حالی که در رسانههای رسمی، دو طرف همدیگر را متهم به کارشکنی در روند مذاکرات میکنند، تعدادی از موضع گیریهای ثابت دو طرف، میتواند تا حدی نتیجه دور هشتم مذاکرات را مشخص کند.
به استثنای علی باقری کنی، مذاکره کننده ارشد ایران که کارنامه اش پر است از مسئولیتهای سیاسی، دیگر اعضای این هیئت، از اقتصاد دانان و حقوقدانها هستند که همین مساله نشان دهنده عزم جدی ایران برای مشخص کردن حدود مذاکرات تنها براساس رفع تحریمهای اقتصادی است.
بیشتر بخوانید: آمریکا آماده لغو تحریمهای ناسازگار با برجام شد
در این چارچوب، میتوان دو پیش نویس ارائه شده هیئت ایرانی را چارچوب اساسی حاکم بر عملیات مذاکرات دانست که اساس آنها، موضوعات تکنولوژیکی و لجستیکی است که باعث میشود هر گونه امکانی برای سیاسی کردن رفع تحریمها از سوی طرف غربی سلب شود.
در شرایطی که ایران روی رفع تحریمها برای احیای توافق هستهای تاکید دارد، اقدامات منعطفانهای را در تعامل با آژانس بین المللی انجام داد تا بر صلح امیز بودن فعالیتهای هستهای خود تاکید کند. در مقابل این موضع گیری واضح ایران، در سمت دیگر دیدگاه متفاوتی است، چرا که طرف آمریکایی به فلسفه دیگری از نظر شکل و مضمون عقیده دارد.
آمریکا علاوه بر آنکه یقین دارد بازگشت به توافق هستهای ۲۰۱۵ بی فایده است، توازن در روابط با جمهوری اسلامی را نمیپذیرد؛ زیرا وقتی امکان براندازی نظام ایران وجود ندارد، جوهره و اساس استراتژی آمریکا این است که در موضعی باشد که طبق نظریه جهان تک قطبی، بر ایران تسلط و کنترل داشته باشد؛ از دیدگاه آمریکا، باقی ماندن تحریمها میتواند موجب کنترل سیاستهای ایران شود. مخالفت اولیه دولتهای غربی با دو پیش نویس ایران در جریان مذاکرات هم بخوبی موضع آنها نسبت به برنامه هئیت ایرانی را نشان میدهد.
در این دوره، مشخص بود که هدف اصلی غرب، بازگشت موازی به توافق هستهای و رفع تحریمها نیست، بلکه تمرکز آن، روی ترسیم چارچوبی برای تعامل با رئیس جمهور جدید ایران، ابراهیم رئیسی و زمینه سازی برای گفتگو با او در مورد مسائل مورد اختلاف است. به همین دلیل بود که نخست مذاکرات متوقف شده و هیئتهای غربی برای مشورت به کشورهایشان بازگشتند.
بیشتر بخوانید: نیویورک تایمز: اسراییل توان حمله به تاسیسات هستهای ایران را ندارد
با توجه به اینکه هیئت ایرانی به موضع مشخص شده از سوی رهبری پایبند بوده و طرح دیگر موضوعات در جریان این مذاکرات را نپذیرفت، هیئتهای غربی نتوانستند روزنه مورد نظر خود را ایجاد کرده و بر جریان مذاکرات مسلط شوند، از این رو، برای توافق در مورد دو پیش نویس، بازگشتند و این توافق را تنها راه برای باقی ماندن طرف ایرانی در مذاکرات وین دانستند.
در شرایطی که نتیجه دور ششم مذکرات دربردارنده استمرار مسیر مذاکره براساس دیدگاه و برنامههای ایران بود، دور هفتم عمق شکاف و میزان اصرار دو طرف روی مواضعشان را نشان داد. به موازات توافق طرفها در مورد ادامه مذاکرات با در نظر گرفتن عوامل متعددی که مهمترین آن، حالت بی اعتمادی است که دونالد ترامپ موجب ایجاد آن شد، به اضافه توافق در مورد واگذاری مسئولیت تهیه پیش نویسهای اجرایی توافق به کارگروه ها، مشکلی که احتمالا مانع از رسیدن به توافق کلی میشود، احتمالا در تفاصیل سیاسی نهفته است، چرا که طرف ایرانی اصرار دارد توافق باید در بردارنده تضمینی مبنی بر پایبندی ایالات متحده به تعهداتش باشد و همین امر موجب میشود غرب هم تلاش کند پروندههای دیگری نظیر برنامههای موشکی ایران یا روابط منطقهای آن، در مذاکرات مورد بررسی قرار گیرد.
موفقیت گروههای مذاکره کننده در رسیدن به مرحله نوشتن پیش نویسهای مشترکی که قابلیت قرار گرفتن در چارچوب عملی توافقی را داشته باشد که طبق آن، دو طرف آمریکایی و ایرانی به پایبندی به بندهای برجام بازگردند، احتمالا با موانعی مواجه میشود که به دشواری رفع تحریمها در نتیجه پیچیدگیهای عملیات سیاستگذاری در سطح موسسات قانونی آمریکا مربوط است. افزون بر اینکه دشمنی تاریخی بین جمهوری اسلامی و آمریکا، تنها نتیجه جدال آنها در مورد طبیعت برنامههای هستهای ایران نیست و اساسا به فلسفه ایدئولوژی ایران باز میگردد که مخالف جوهره فکر امپریالیستی غربی است.