اقتصاد ۲۴-Responsible Statecraft وابسته به اندیشکده کوئینسی در تحلیلی به قلم ابی بگینی و فرح جن نوشت: تلاشهای عربستان سعودی برای کاهش وابستگی به صادرات نفت و تنوع بخشیدن به اقتصادش، الگوهای جدیدی از مشارکتها و رقابتهای منطقهای را ایجاد میکند. جاه طلبیهای عربستان برای تبدیل شدن به یک مرکز مالی منطقهای در عرصهی تجارت و گردشگری جهانی که با هدف اصلی بقای خاندان آل سعود مرتبط است، این کشور را به سمت بازنگری روابط طولانی مدت خود با ایران سوق میدهد.
به گزارش «انتخاب»، در ادامه این مطلب آمده است: در هفتههای پایانی سال ۲۰۲۱، سازمان همکاریهای اسلامی در اسلام آباد برای رسیدگی به بحران انسانی در حال آشکار شدن در افغانستان تشکیل جلسه داد. در حالی که وزرای امور خارجه در مورد تعهد این گروه به مردم افغانستان بحث میکردند، یک تحول کلیدی در سیاست منطقهای به آرامی در حاشیه اجلاس آشکار شد. طی این تحول امیرحسین عبداللهیان وزیر امور خارجه ایران با فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان دیدار کرد. این نشست در اسلام آباد، پنجمین مورد از سلسله گفتگوهای مستقیم مقامات ارشد عربستان و ایران بود.
بیشتر بخوانید: آیا بن سلمان واقعا مسیر خود را تغییر داده است؟
محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان ابراز امیدواری کرده است که مذاکرات با ایران به نتایج ملموسی برای اعتمادسازی و احیای روابط دوجانبه منجر شود. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران نیز تصریح کرده است که هیچ مانعی برای از سرگیری روابط دیپلماتیک با پادشاهی عربستان وجود ندارد. گفتگوهای ایران و عربستان نشاندهنده تحولی مهم برای دو رقیب منطقهای است که بیش از یک دهه در سراسر منطقه درگیر جنگهای نیابتی بودهاند. این تغییر در سیاست خارجی عربستان، ناامنیهای سیاسی و اقتصادی منطقهای پادشاهی را نشان میدهد و روابط آن با جهان اسلام را دوباره تنظیم میکند. همچنین نشان دهنده نقش کلیدی دو قدرت میانجی یعنی پاکستان و چین است.
طی چند سال گذشته، ریاض از نظر اقتصادی و سیاسی توسط همتایان منطقهای خود، بهویژه امارات متحده عربی، تحت فشار قرار گرفته است. برای خاندان سعود، اینها نگرانیهای وجودی است، زیرا بقای سلطنت بر توانایی آن برای تضمین ثبات اقتصادی و سیاسی کشور استوار است. برای ولیعهد، جنگ نیابتی با ایران در یمن، مانعی مهم برای تبدیل شدن به یک مرکز مالی منطقهای محسوب میشود.
برای تنوع بخشیدن به اقتصاد عربستان سعودی، محمد بن سلمان پروژه چشم انداز ۲۰۳۰ خود را در سال ۲۰۱۶ اعلام کرد. این پروژه یک طرح بلندپروازانه چند تریلیون دلاری با هدف تحریک اصلاحات اجتماعی و اقتصادی در سراسر کشور است. کلید چشم انداز ۲۰۳۰ توسعه صنعت گردشگری عربستان است که توسط کووید-۱۹ درهم شکسته شده و مدتها توسط دبی تحت الشعاع قرار گرفته است. این بیماری همه گیر منجر به کاهش ۴۵ درصدی گردشگری مذهبی شد که در سال ۲۰۲۰ به کاهش ۲۸ میلیارد دلاری درآمد ریاض از این منبع منجر شد.
اخیراً، عربستان سعودی از نظر سیاسی و دیپلماتیک تحت تأثیر اقدامات همسایگان خود قرار گرفته است. در این ارتباط باید گفت که امارات، به ویژه با عادی سازی روابط با اسرائیل، نقش مهمی را در دیپلماسی منطقهای ایفا میکند. امارات متحده عربی به پرورش قدرت نرم گسترده خود در مورد ترکیه ادامه میدهد و در حال تغییر شکل ژئوپلیتیک شاخ آفریقا است. در همین حال، عربستان سعودی از قبل مشغول جنگ پرهزینه خود در یمن بوده است، جایی که عملیات نظامی علیه حوثیهای مورد حمایت ایران، حدود ۲۶۵ میلیارد دلار هزینه داشته است.
بیشتر بخوانید: آیا عربستان به کشوری بی ارتباط با منافع آمریکا در خاورمیانه تبدیل شده است؟
به طور سنتی، سعودی ممکن است به حمایت ایالات متحده و غرب چشم دوخته باشد. با این حال، ترور جمال خاشقچی در سال ۲۰۱۸ یک مشکل مهم برای عربستان سعودی ایجاد کرد و مانع از توانایی محمد بن سلمان برای تقویت روابط با دولت ترامپ و بایدن شد. با روی گردانی واشنگتن از خاورمیانه، برای ریاض روشن شده است که ایالات متحده آن حمایت بی قید و شرطی را که زمانی از پادشاهی عربستان به عمل میآورد، به ریاض هدیه نخواهد کرد.
در حالی که عربستان سعودی در تئوری میتواند روابط خود را با اسرائیل نیز توسعه دهد، اما عملیاتی شدن این پیشنهاد با توجه به درخواستهای طولانی مدت عربستان از تل آویو برای پایان دادن به اشغال تمام سرزمینهای عربی اشغال شده در سال ۱۹۶۷ بعید به نظر میرسد. ناگفته نماند که خود مردم عربستان هرگز نزدیک شدن کامل به تل آویو را نمیپذیرند، بلکه آنها اسرائیل را بزرگترین تهدید برای امنیت منطقه میدانند. بنابراین، ریاض دریافته است که باید به طور فزایندهای در جهان اسلام جاذبه داشته باشد. با این حال، اگر مانند قبل با ایران دشمنی کند، نمیتواند این کار را انجام دهد.
نزدیکی ریاض و تهران به طور قابل توجهی نظم سیاسی موجود منطقه را متزلزل خواهد کرد و مجموعهای از برندگان و بازندگان را ایجاد میکند. ایالات متحده چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد، در حالی که چین چیزهای زیادی میتواند به دست بیاورد.
در حالی که ایالات متحده تلاش میکند تا استراتژی خود را با عنوان محوریت آسیا اجرا و خود را از خاورمیانه جدا کند، چین از این شرایط به عنوان فرصتی برای ایجاد نفوذ خود در منطقه استفاده کرده است. پکن این کار را از طریق ابزارهای مختلف اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک از جمله بستن قراردادهای موشکی بالستیک با عربستان سعودی و امضای توافقنامه همکاری ۲۵ ساله با ایران انجام داده است. به لحاظ همهی معیارها، ریاض و تهران، به طور فزایندهای در پیوند متقابل خود با پکن به یکدیگر شباهت دارند.
بیشتر بخوانید: وزیر خارجه عربستان: اگر ایران به نگرانیهای درمورد امنیت اهمیت میدهد، دستمان به سوی تهران دراز است
با توجه به اینکه عربستان سعودی و ایران شرکای تجاری پیشروی چین در خاورمیانه هستند، ثبات روابط بین دو رقیب برای معاملات پکن در منطقه مفید خواهد بود. به همین دلیل، چین، همراه با پاکستان، نقشی حیاتی در تسهیل تنش زدایی عربستان سعودی با ایران ایفا میکند. از این گذشته، ادامه گفتگوها بین ایران و عربستان سعودی با طرح پنج مادهای گستردهتر پکن برای خاورمیانه مطابقت دارد. طرحی که در آن «حل و فصل سیاسی مسائل مهم و ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه» تشویق میشود.
قابل ذکر است، چین که در آخرین اجلاس سران سازمان همکاریهای اسلامی شرکت داشت، اولین نماینده خود را در ژوئن گذشته در کمیته نمایندگان دائم این سازمان منصوب کرد. در گذشته، چین علاقه خود را به دریافت وضعیت ناظر در این سازمان نشان داده است. چند ماه پس از انتصاب چن ویکینگ، سفیر چین در ایران، وزیر امور خارجه کشورمان برای اولین بار در چهار سال گذشته تلفنی با یوسف الثیمین، دبیرکل سازمان همکاریهای اسلامی که قبلاً وزیر امور اجتماعی پادشاهی عربستان بود.
اینها گامهایی کوچک و در عین حال قابل توجه به سمت نزدیکی ایران و عربستان همزمان با تلاشهای پکن برای فراتر رفتن از رقابتهای سنتی و به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده در منطقه است. اگر دولت بایدن بخواهد سطح نفوذ خود را در منطقه حفظ کند، نمیتواند اجازه دهد منطقه به صحنه رقابت شدید قدرتهای بزرگ تبدیل شود که در آن کشورهای خاورمیانه مجبور میشوند بین واشنگتن و پکن یکی را انتخاب کنند.
دو کشور احتمالاً در سال جدید به بهبود روابط خود ادامه خواهند داد، زیرا این به نفع ریاض و تهران است. برای ایران که تخمین زده میشود ماهانه یک میلیارد دلار کسری بودجه دارد، بدتر شدن اقتصاد آن ممکن است انگیزه بیشتری برای نزدیک شدن به عربستان سعودی ایجاد کند. علاوه بر این، برای عربستان سعودی، گزینههای جایگزین برای دستیابی به اهداف اقتصادی آن محدود است. ریاض در حال حاضر تنگنای کاهش درآمدهای نفتی را با توجه به بیماری همه گیر فعلی احساس میکند. بر اساس گزارش کپیتال اکونومیکس، پادشاهی زمانی نزدیک به ۳۰ درصد از صادرات جهانی نفت را به خود اختصاص میداد. امروز این رقم به حدود ۱۲ درصد کاهش یافته است. ذخایر ۴۴۴ میلیارد دلاری عربستان سعودی تنها هزینههای دو سال را با نرخ فعلی پوشش میدهد.
اگر اهداف چشم انداز ۲۰۳۰ پادشاهی ثابت بماند، به طور بالقوه برای ولیعهد و اقتصاد عربستان فاجعه بار خواهد بود. در سال ۲۰۲۱، تنش زدایی سعودی-ایرانی نه تنها قریب الوقوع، بلکه برای این دو رقیب حیاتی است.