اقتصاد۲۴- نکاتی در مورد حمله روسیه به اوکراین:
۱- غربیها ثابت کرده اند تا نابودی کامل حریفان از پای ننشسته و در این مسیر با برنامه چند لایه بسیار شکیبا هستند. این عملکرد پشتوانه ایدئولوژیک ریشه دار در همگرایی میسحیت و یهودیت برای آرزوی برتری نهایی بر جهان دارد. به بیان دیگر برخلاف تبلیغات جدایی دین از سیاست توسط غربی ها، ترکیبی از مسیحیت و یهود، ایدئولوژی اصلی تمدن غربی است. به قول یکی از تحلیلگران داخلی، آمریکا نوعی رژیم بنیادگراست که فقط ارزشهای خود را حق و بقیه را باطل میداند.
۲- آمریکا پس از فروپاشی شوروی و انحلال پیمان ورشو، نه تنها پیمان ناتو را حفظ کرد، بلکه آغاز به گسترش آن به شرق عضوگیری از هم پیمانان سابق مسکو در پیمان ورشو کرد. روسها با وجود کنار گذاشتن جنگ سرد و صرف نظر از کمونیسم، به برقراری روابط همه جانبه با کشورهای اروپایی و آمریکا پرداختند. ولی یارگیری ناتو از کشورهای پیرامون روسیه نقطه پایانی نداشت و با مطرح شدن عضویت اوکراین در ناتو، سعی دارند خنجرشان را تا زیرگلوی روسیه پیش آورند. روسها این حرکت ارتش ناتو به سوی مرزهای شان را شبیه پیشروی ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم دیده و دیگر این تنگنای استراتژیک برای پوتین غیر قابل تحمل شده که برای گریز از کیش و مات، ناگزیر به حرکت دادن مهرههای تهاجمی خود شده و بزرگترین رویداد نظامی حد اقل در تاریخ اروپای پس از جنگ جهانی دوم را رقم بزند.
۳- در این وضعیت مشاهده میشود که آمریکا با حیله گری و ظاهرسازی عادی و مثلا دموکراتیک، تهاجمی استراتژیک را علیه روسیه آغاز کرده به نحوی که روسیه وادار به واکنش تهاجمی برای اشغال خاک اوکراین شود و در مقابل "لشکر رسانهای ناتو" روایت مظلومیت خود و ناشکیبایی حریف را وارد اذهان جهانیان کنند. میتوان گفت ناگزیر ساختن پوتین به اتخاذ تصمیم برای اشغال اوکراین، افتادن وی در تلهای است که آمریکا برای کرملین جهت امنیتی کردن محیط پیرامون این کشور پهن کرده است.
بیشتر بخوانید: کشته شدن بیش از ۷۰ سرباز در جریان گلولهباران یک پایگاه نظامی
۴- از طرف دیگر، روسیه طی سه دهه پس از فروپاشی شوروی، نتوانسته روشهای زمامداری خود را به روز و ظرفیتهای عظیم اقتصادی خود را از مسیر اصلاحات اقتصادی داخلی و تجارت آزاد با جهان به فعلیت بخشیده و رونق اقتصادی ایجاد کند. با این کوتاهی، فدراسیون روسیه هنوز همانند شوروی سابق فاقد جاذبه و قدرت نرم نزد برای جذب دیگر واحدهای سیاسی پیرامون و احیای اتحادیهای شبیه گذشته است. در این سالها مردم کشورهای مورد بحث دیگر طعم استقلال و حکومت ملی را چشیده و دوباره به مسکو تن نمیدهند. مضافا اینکه اقتصادی روسیه تحریم شده، توان کافی برای پوشش نیازهای اقمار مورد نظر جدید را دارا نمیباشد و مسکو در صورت گام نهادن در آن وادی چالشهای راهبردی کلانی را در پیش رو خواهد داشت.
۵- صورت حساب این بحران بزرگ نیز توسط روسیه و اروپا پرداخت میشود. کاهش روابط اقتصادی بویژه اخلال یا قطع گاز روسیه به اروپا، همزمان با احساس تهدید نیروی عظیم نظامی مسکو، کلیه کشورهای بزرگ و کوچک اروپا را به پای کاخ سفید خواهد انداخت. به ویژه آلمان به عنوان بزرگترین اقتصاد اروپا بازنده اصلی این بحران بزرگ خواهد بود.
۶- پوتین در صورت مدیریت خشم و عملیات محدود در اوکراین که قطعا برخورد نظامی متقابل آمریکا را بر نمیانگیزد، میتواند هیمنه آمریکای مدعی جهان تک قطبی را فرو ریخته و از شناخته شدن به عنوان یک کشور متجاوز، دوری گزیند. روسیه با گریز از اقتدارگرایی صرف، ایجاد رونق اقتصادی و بهبود سطح زندگی مردم خود و ایجاد روابط اقتصادی گسترده به کشورهای پیرامون خود، بهتر میتواند مانع اشتیاق آنها برای عضویت در ناتو و دیگر سازمانهای تحت مدیریت غرب شده و تبلیغات روس هراسی رقبای غربی را خنثی سازد.
منبع: دیپلماسی ایرانی