اقتصاد۲۴-وال استریت ژورنال در مطلبی به قلم Walter Russell Mead نوشت: اراده پوتین در احیای جایگاه ابرقدرتی روسیه در هیچ جایی خارج از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی سابق به اندازه خاورمیانه موفق نبوده است. با این حال، اکنون که آقای پوتین هزینههای ماجراجویی نابسامان خود در اوکراین را محاسبه میکند، مشخص نیست که آیا دستاوردهای روسیه در خاورمیانه میتواند دوام بیاورد یا خیر.
روسیه با استفاده از اشتباهات آمریکا مانند شکست اوباما در اجرای تهدیدهای خود مبنی بر پاسخ نظامی به استفاده بشار اسد از سلاحهای شیمیایی در جنگ داخلی سوریه، خود را وارد سیاست خاورمیانه کرد و از رژیم اسد در برابر مخالفان داخلی خود دفاع کرد. موفقیت، زشت، اما واقعی، آن مداخله روسیه به طور جدی به اعتبار آمریکا لطمه زد، اهرم مسکو بر ترکیه را افزایش داد، دسترسی روسیه به کشورهای عربی تولیدکننده نفت را افزایش داده و اسرائیل را مجبور کرد که از روسیه برای انجام عملیات علیه نیروهای نیابتی ایران در سوریه اجازه بگیرد.
بیشتر بخوانید:چالشهای احیای توافق با ایران برای بایدن
دولت بایدن سال اول خود را صرف بدتر کردن شرایط در خاورمیانه کرده و سیاستهای خود را بر احیای توافق هستهای با ایران، تحقیر کاستیهای واقعی و تخیلی اعراب خلیج فارس و اسرائیل، مخالفت با تولید سوختهای فسیلی و تغییر اولویتهای استراتژیک آمریکا از خاورمیانه به سمت آسیا متمرکز کرد. نتایج این راهبرد را میتوان در ناکام ماندن تلاشهای آمریکا برای سوق دادن اسرائیل به موضع قوی ضد روسیه و یا متقاعد کردن اعراب برای حمایت از سیاست آمریکا در اوکراین از طریق افزایش تولید نفت و گاز برای پایین نگه داشتن قیمتهای جهانی، مشاهده کرد.
این مسایل مربوط به فوریه بود. اما از آن زمان، جنگ اوکراین به جایگاه روسیه در خاورمیانه آسیب زده و در مقابل موضع آمریکا را تقویت میکند. شکست پوتین در اوکراین، تصویر یک بازنده را از او خواهد ساخت و ضعف یکی از گناهان نابخشودنی در خاورمیانه است. با شکست هر روزه پوتین در سوریه، و تشدید واکنش غرب به این تهاجم، روسیه ضعیفتر و آمریکا قویتر جلوه میکند.
فراتر از آن، به نظر میرسد این جنگ واقع گرایی لازم را به تفکر دولت بایدن تزریق میکند. حامیان دموکراسی ویلسونی در دولت بایدن ممکن است دوست داشته باشند محمد بن سلمان ولیعهد سعودی را با سخنرانیهای اخلاقی، ادب کنند، اما به کمک او برای مهار افزایش قیمتهای انرژی که اقتصاد جهانی و آینده حزب دموکرات را تهدید میکند، نیاز دارند.
روابط ایالات متحده و اسرائیل، یکی از صمیمیترین و مؤثرترین شراکتها در جهان، قبل از حمله پوتین به اوکراین نیز تحت فشار بود. ادغام صنایع دفاعی و فناوری اسرائیل و آمریکا به طور قابل توجهی به امنیت و رفاه هر دو کشور کمک میکند و حمایت عمومی گسترده از اسرائیل در میان رای دهندگان آمریکایی میتواند به حفاظت از سیاست خارجی آمریکا در برابر انزواطلبی کمک کند. با این حال، نگرانی آمریکا از سیاستهای راستگرایانه اسرائیل در قبال فلسطینیها و نگرانیهای اسرائیل در مورد سیاست آمریکا در قبال ایران و تعهد بلندمدت ما به منطقه، رابطه را در معرض آزمونی جدی قرار میدهد.
آمریکایی گاهی قدرت عوامل گرایش اسرائیل به روسیه را دست کم میگیرند. تقریباً ۱.۲ میلیون اسرائیلی از اتحاد جماهیر شوروی سابق (از جمله اوکراین) مهاجرت کردند و بسیاری از آنها روابط شخصی، فرهنگی و اقتصادی با خانوادهها و دوستان خود در آن کشورها دارند. از نظر ایدئولوژیک، لیبرالیسم ضدصهیونیستی موسوم به "بیداری" بصورت فزاینده بسیاری از اسرائیلیها را از آمریکا دور میکند. در آغاز تهاجم روسیه، رهبران اسرائیل به وضوح در تلاش بودند تا نیاز خود به روابط خوب با روسیه و تعهد خود به اتحاد آشفته با آمریکا را متعادل کنند.
اما از آن زمان، به نظر میرسد وقایع این دو متحد قدیمی را دوباره به سمت یکدیگر سوق داده است. بیمیلی دولت بایدن در پذیرش خواستههای حداکثری ایران بهعنوان بهای برقراری مجدد توافق هستهای دوران اوباما، بسیاری از اسرائیلیها را به سیاست قویتر آمریکا در منطقه امیدوار میکند. عملکرد رئیس جمهور یهودی اوکراین بسیاری از اسرائیلیها را همراه کرده است؛ و در حالی که آقای پوتین در تلاش است تا ناسیونالیسم روسی را در مبارزه با غرب، با خود همراه کند، همراهان او به سراغ افسانههای یهودستیزانه - مثل افسانه یهودی بودن آدولف هیتلر – رفتند که در محافل ناسیونالیست روسیه همیشه عنوان میشده، اما اکنون تلنگری است به یهودیان درباره عمق ریشههای یهودی ستیزی در تاریخ و فرهنگ روسیه.
ایجاد یک شبکه متحد در خاورمیانه شامل اعراب و اسرائیل که منافع حیاتی آمریکا را با هزینه محدود حفظ میکرد، یکی از دستاوردهای بزرگ آمریکا در جنگ سرد بود. اشتباهات فاحش قرن بیست و یکم توسط روسای جمهور جمهوری خواه و دموکرات این دستاورد را به خطر انداخت. جنگ آقای پوتین به پرزیدنت بایدن فرصتی تاریخی برای احیای این دستاورد میدهد.
جنگ در اوکراین به دولت یادآوری کرده است که خاورمیانه برای امنیت آمریکا و سلامت سیستم جهانی که آمریکاییها امیدوارند از آن دفاع کنند، حیاتی است. سوال این است که آیا دولت میتواند از سیاستهای شکست خورده اوباما و بایدن جدا شده و چارچوبی واقع بینانه برای پیشتازی مجدد آمریکا در خاورمیانه ایجاد کند؟