اقتصاد۲۴- پس از یک دهه اختلاف، رقابت و تنش بر سر موضوعاتی مانند جنگ داخلی سوریه، برنامه هستهای ایران، حمله به سفارت عربستان در تهران و بحران یمن، ایران و عربستان مشغول انجام سلسله گفتگوهایی در بغداد با هدف امکان یافتن زمینههایی برای همکاری و مصالحه هستند که ضمن تامین منافع دو کشور، ثبات و امنیت منطقه را نیز تقویت کند.
روابط دو کشور در چهار دهه گذشته آمیزهای از از تنش (دهه شصت)، همکاری (دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد) و جنگ نیابتی (دهه نود) بوده است. به طور کلی دلایل اختلافات این دو قدرت مهم غرب آسیا را میتوان در رقابت برای نفوذ بیشتر در منطقه با تکیه بر اختلافات هویتی، رقابتهای ایدئولوژیک بر سر رهبری جهان اسلام، اختلافات در حوزه انرژی، دخالت کشورهای فرامنطقهای به خصوص آمریکا، نقش اسرائیل در منطقه، اتخاذ راهبردهای تهاجمی در سیاست خارجی عربستان توسط محمد بن سلمان و برنامه هستهای ایران خلاصه کرد.
مذاکرات دو کشور در بغداد در شرایطی انجام میشود که منطقه خاورمیانه در شرایط حساسی قرار دارد. ائتلاف جدیدی در منطقه با هدف محدود ساختن نفوذ منطقهای ایران و افزایش فشارها بر تهران با محوریت مثلث عربستان، اسرائیل و ترکیه شکل گرفته است. در راستای تحقق همین هدف با مدیریت دولت ترامپ، اسرائیل از طریق پیمان ابراهیم و تنش زدایی با بحرین و امارات خود را به جنوب خلیج فارس و مجاورت مرزهای ایران رسانده و همزمان تلاشهای خود برای جلوگیری از احیای توافق هستهای را شدت بخشیده که جدیدترین مورد آن ترور شهید حسن صیاد خدایی بوده است.
از سوی دیگر حضور طالبان در مرزهای شرقی ایران با توجه به نزدیکی ایدئولوژیک این گروه به عربستان به صورت بالقوه تهدیدی امنیتی برای ایران خواهد بود. در کنار این تحولات اوضاع در عراق به دلیل بحران سیاسی و اختلافات در زمینه تشکیل دولت میان دو بلوک شیعه تحت رهبری جریان صدر و جریان چارچوب هماهنگی و در لبنان به دلیل بحران اقتصادی، تورم و کاهش شدید ارزش پول ملی این کشور آشفته است. ایران و عربستان در هر دو کشور عراق و لبنان صاحب نفوذ قابل توجه و متحدانی نزدیک هستند.
با نگاهی به شرایط منطقه رقابت و تضاد منافع میان عربستان و ایران کاملا مشهود است و هر کدام، طرف مقابل را به ایفای نقش مخرب و بی ثبات کننده در منطقه متهم میکند چنانکه عربستان از طریق نهادهایی مانند اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج فارس، سازمان همکاری اسلامی و سازمان ملل تلاش میکند خوانش خود از نقش ایران در منطقه به عنوان یک بازیگر مداخله گر در امور داخلی کشورهای عربی را تثبیت و مطلق سازی کند. همچنین این کشور همسو با اسرائیل با انعقاد و احیای برجام مخالفت و تلاش میکند فضای امنیتی در روابط میان ایران و جهان را حفظ و در بعد اقتصادی، سیاسی و امنیتی فشارها بر ایران را افزایش دهد. با توجه به این شرایط به دلیل غلبه فضای تخاصم و تنش در روابط میان دو کشور و نوع توازن قوای موجود در منطقه رسیدن به یک راه حل برد-برد دشوار خواهد بود.
بیشتر بخوانید: توافق هستهای ایران؛ احیای مُرده یا اعلام فوت؟
درباره چرایی تمایل عربستان به گشودن درهای مذاکره و ایجاد فضای دیپلماسی با ایران به سه مسئله باید توجه کرد:
۱-ناکامی عربستان در رسیدن به اهداف خود در منطقه به طور خاص شکست در جبهه سوریه، ناتوانی در تغییر معادلات در لبنان با محوریت محدود کردن نقش حزب الله و ناکامی در جنگ هفت ساله علیه یمن.
۲- خروج تدریجی و کاهش نقش امریکا در منطقه. اساسا راهبرد بایدن در ایجاد توازن منطقهای را باید در ادامه راهبرد دولت اوباما ارزیابی کرد. چنانکه رئیس جمهوری اسبق آمریکا در مصاحبهای با مجله آتلانتیک (۱۰مارس ۲۰۱۶) ایران و عربستان را به یافتن راه حل موثری برای اشتراک منافع در منطقه دعوت کرد و از عربستان خواست سهم ایران در منطقه را به رسمیت بشناسد. اتخاذ این سیاست از سوی بایدن نوعی بی اعتمادی در روابط میان عربستان و آمریکا ایجاد کرده است. در این راستا دموکراتها برخلاف حمایتهای بی قید و شرط دولت ترامپ از عربستان به بازبینی سیاستهای خود در قبال این کشور در قالب محدود کردن فروش تسلیحات، انتشار اسناد پرونده قتل جمال خاشقجی و فشار بر این کشور برای پایان دادن به جنگ یمن مبادرت کردند.
۳- بحران یمن در هفتمین سال خود قرار دارد. عربستان حوثیهای یمن را به نزدیکی با ایران و دریافت کمکهای نظامی و اطلاعاتی از سوی تهران متهم میکند و عملیات توفان قاطعیت را با هدف اخراج حوثیها از صنعا در سال۲۰۱۵میلادی آغاز کرد. این جنگ در هفتمین سال خود نتیجهای جز مرگ صدها هزار یمنی، قحطی، گرسنگی شدید و آوارگی میلیونها نفر در فقیرترین کشور عربی و به بن بست رسیدن جنگ نداشته است. از دیدگاه عربستان مذاکرات دو کشور میتواند زمینه را برای آتش بس در یمن و پایان جنگ فراهم آورد و خروج آبرومندانه عربستان از باتلاق یمن را موجب شود؛ و در پایان با توجه به بن بست در مذاکرات احیای برجام، تنش زدایی در سطح منطقه به خصوص در رابطه با عربستان به سود منافع امنیتی و اقتصادی ایران خواهد بود. چنانکه یکی از شعارها و برنامههای اصلی دولت سیزدهم در سیاست خارجی وعده تنش زدایی با همسایگان بوده است. رسیدن به مصالحه نیازمند به رسمیت شناختن دغدغههای امنیتی و اتخاذ تصمیمات شجاعانه از سوی دو طرف است. نظم و امنیت منطقه جز از طریق همکاری بازیگران منطقهای تامین نخواهد شد. تحولات چهار دهه اخیر نشان میدهد در میان گزینههای جنگ مستقیم، جنگ نیابتی و تعامل گزینه سوم بیش از گزینههای دیگر میتواند منافع دو کشور و کل منطقه را تامین کند. اگر چه به دلیل وجود اختلافات گسترده راه طولانی و دشواری پیش روی دو کشور خواهد بود.