اقتصاد۲۴- با «علی واعظ» تحلیگر ارشد مؤسسه بینالمللی بحران در امور ایران گفت و گویی در این رابطه انجام دادیم که او در این گفت و گو اظهار میدارد: « اگر ایران در واکنش به قطعنامه شورای حکام، سانترفیوژهای پیشرفتهتر نصب کند و یا از میزان همکاریش با آژانس بکاهد دامنه نگرانیهایی که وجود دارد تشدید خواهد شد. در اینصورت هم غرب دست به اقدامات متقابلی میزند و نهایتاً روند ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل تسریع خواهد شد. » او همچنین متذکر میشود: « اگر در شرایط فعلی و درمدت ۴ تا ۶ هفته آینده مذاکرات از سر گرفته نشود و به نتیجه نرسد آقای بایدن دیگر تمایلی نخواهد داشت که این مذاکرات را پیش از برگزاری انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در نوامبر از سر بگیرد و از آنجایی که به احتمال قریب به یقین دموکراتها کنترل کنگره را از دست خواهند داد در این صورت ایران دیگر انگیزهای برای نشستن پای میز مذاکره با دولتی که دوسال بیشتر در قدرت نیست و حتی کنترلی بر کنگره آمریکا ندارد، نخواهد داشت. کنگرهای که به شدت مخالف احیای برجام است. » مشروح این گفت و گو بدین شرح است:
**در گزارش رویترز این ادعا مطرح شده است که سطح غنیسازی اورانیوم ایران به ۱۸ برابر حد مجاز توافق برجام رسیده است و انتشار این گزارش دلهرههایی را برای مردم ایران از حیث امکان بازگشت تحریمها ایجاد کرده است. البته هنوز گزارش اصلی منتشر نشده و به نظر میرسد که آژانس به جهت اینکه مذاکرات احیای برجام به نقطه پایانی خود نرسیده است از انتشار گزارش اصلی خودداری کرده است. حال این سووال مطرح است که مسیر احیای برجام به چه سمت و سویی پیش میرود و آیا میتوان به نجات آنامیدوار بود؟ در ایران این بحث مطرح است که به لحاظ نزدیک شدن به انتخابات کنگره آمریکا و احتمال اینکه دولت بایدن به جهت ارائه امتیاز به تهران از سوی جمهوری خواهان مورد شماتت قرار بگیرد در کابینه او تمایلی برای حضور مجدد پای میز مذاکره با ایران وجود ندارد.
این موضوع در واقع کمینه تعهد ایران به آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای و NPT است. براین اساس هر عضو NPT باید در رابطه با هر گرم اورانیوم و یا پلوتونیومی که در آن کشور وجود دارد به آژانس گزارش دهد و در اسفندماه سال گذشته توافقی صورت گرفت و یک نقشه راهی میان ایران و آژانس ترسیم شد که این مسائل پیش از نشست شورای حکام در ماه جون( خرداد ماه) که هفته جاری است حل و فصل شود. البته از همان ابتدا مشخص بود که سرنوشت مذاکرات فعلی ایران و آژانس کاملاً به سرنوشت مذاکرات ایران و ۱+۵(۱+۴ و آمریکا) برای احیای برجام مرتبط است و اگر مسیر احیای برجام به بن بست برسد به احتمال زیاد مسیر مذاکرات ایران و آژانس هم به بن بست کشیده میشود و همین اتفاق هم افتاد. بنابراین دبیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش خود آورده است که ایران قادر به حل و فصل این موارد (سووالات آژانس) نبوده است و با توجه به اینکه در تمام طول سال ۲۰۲۱ و نیمه نخست سال ۲۰۲۲ غرب بهامید احیای برجام از اینکه بخواهد قطعنامهای در محکومیت ایران صادر کند امتناع کرده است عدم همکاری ایران و عدمامید به احیای برجام، شرایطی را ایجاد کرد که به احتمال قریب به یقین یک قطعنامه محکومیت در جلسه هفته جاری شورای حکام در محکومیت فعالیتهای هستهای ایران صادر خواهد شد. البته این موضوع امر چندان جدیدی نیست و در سال ۲۰۲۰ هم یک قطعنامه محکومیت علیه ایران صادر شده بود و تبعات خاصی هم در بر نداشت. در این شرایط مهمترین نکته پاسخ ایران به این قطعنامه است. اگر ایران در واکنش به این اقدام سانترفیوژهای پیشرفتهتر نصب کند و یا از میزان همکاریش با آژانس بکاهد دامنه نگرانیهایی که وجود دارد تشدید خواهد شد. در اینصورت غرب دست به اقدامات متقابلی میزند و نهایتاً روند ارسال این پرونده به شورای امنیت سازمان ملل تسریع خواهد شد. قطعنامه شورای حکام یک قطعنامه شفاهی به ایران است و اگر ایران عملاً اقدام خاصی انجام ندهد تبعات بسیار محدودتری را پذیرا خواهد شد و حداقل در کوتاه مدت ما شاهد ارسال پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل نخواهیم بود. در هر صورت با عدم احیای برجام و ادامه پیشرفتهای برنامه هستهای ایران، حتی اگر پروسه ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت در کوتاه مدت تسریع نشود اما در بلندمدت این پرونده راهی سازمان ملل میشود. باید دید که واکنش ایران به قطعنامه این هفته شورای حکام چیست. یعنی تشدید فعالیتها و یا اینکه اقدام خاصی انجام نمیدهد.
**آقای واعظ جنابعالی در عین حال که طی یک دهه اخیر از نزدیک تحولات پرونده هستهای ایران و برجام و احیای آن را دنبال میکنید اما به جهت اینکه خارج از دایره تصمصمگیری کشورهای عضو هستید نگرش جامعتری هم نسبت به این موضوع دارید. از دیدگاه شما آیا عزمی برای احیای برجام در میان کشورهای مذاکرهکننده وجود دارد؟
به نظر میآید انگیزه دو طرف برای احیای برجام به شدت کاهش پیدا کرده است. به خصوص به دلایل سیاسی. ایران از این لحاظ که بسیاری از خطوط قرمز مدنظر این کشور با احیای برجام در شکل و شمایل فعلیش محقق نمیشود و آمریکا هم به جهت آنکه هزینه احیای برجام در شرایط فعلی برای دولت بایدن بسیار زیاد خواهد بود، تمایلی به احیای آن ندارد؛ برخی در کاخ سفید معتقدند که مزایای احیای برجام آنقدر نیست که آمریکا مایل به احیای این توافق باشد به همین جهت ما فعلا در یک شرایطایستایی قرار داریم. اما اینکه دو طرف هنوز میز مذاکرات را ترک نکرده و این روند را یک روند شکست خورده اعلام نکردهاند براساس این واقعیت است که گزینههای جایگزین برجام همچنان از جذابیت کمتری برخودار هستند. حتی نسبت به احیای برجام کهایدهآل هیچ یک از طرفین مذاکرهکننده نیست. برهمین اساس هم معتقدم اگر در شرایط فعلی و درمدت ۴ تا ۶ هفته آینده مذاکرات از سر گرفته نشود و به نتیجه نرسد آقای بایدن دیگر تمایلی نخواهد داشت که این مذاکرات را پیش از برگزاری انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در نوامبر از سر بگیرد. علت این امر هم آن است که تقویم اجرایی روند بازگشت به برجام به نحوی تنظیم شده است که مراحل ابتدایی که بازبینی این توافق توسط کنگره و مجلس شورای اسلامی هست، به علاوه یک دوره راستی آزمایی باید در چند ماه طی شود و اصل دوره رفع تحریمها تقریباً سه تا چهارماه بعد از حصول توافق است. برهمین اساس هم است که میگویم توافق دیرتر از ماه جولای مورد خواست هیچ یک از طرفین نیست. البته مشکل دیگری هم در این میان وجود دارد و آن هم توجه به این نکته است که اگر این اتفاق نیفتد و مذاکرات به بعد از انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا موکول شود که به احتمال قریب به یقین دموکراتها کنترل کنگره را از دست خواهند داد در این صورت ایران دیگر انگیزهای برای نشستن پای میز مذاکره با دولتی که دوسال بیشتر در قدرت نیست و حتی کنترلی بر کنگره آمریکا ندارد، نخواهد داشت. کنگرهای که به شدت مخالف احیای برجام است.
بیشتر بخوانید: بنبست مذاکرات هستهای؛ برجام در آستانه شکست کامل
در اینصورت ایران صبر خواهد کرد تا رئیس جمهور بعدی آمریکا که احتمالاً یک رئیس جمهور جمهوری خواه است در سال ۲۰۲۵ بر سر کار بیاید در شرایطی که ایران همچنان تمامی اهرمهای مذاکراتیش را حفظ کرده است. اما در سال ۲۰۲۵ ایران هم شاهد برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است بنابراین باید صبر کرد تا نتیجه آن انتخابات هم مشخص شود و گمان نمیکنم در وقفه ایجاد شده برجام بتواند دوام بیاورد و باید توافقی از نو مورد مذاکره قرار بگیرد که به هر حال دیدیم که مذاکرات توافق ابتدایی برجام نیز ۲ سال به طول انجامید و حالا با بدبینی و عدم اعتماد بیشتر از گذشته روند دستیابی به توافق جدید، چندان آسان نخواهد بود. بنابراین موضوع این نیست که توافق الان به دست میآید یا ۶ ماه دیگر، مسأله این است که آیا توافق در ۶ هفته آینده به دست میآید یا در ۶ سال آینده. باید در نظر داشته باشیم با توجه به پیشرفتهای هستهای ایران در طول ۶ سال آینده شرایط پایداری ایجاد نمیشود و به لحاظ با باقی ماندن تحریمها، ایران هم فرصتهای بیشتری را تنها از ناحیه بازگشت نفت ایران به بازارهای جهانی
از دست میدهد و این امر یک ضرر ۴ میلیارد دلاری ماهیانه را به دنبال دارد و برهمین اساس هم معتقدم که به تعویق انداختن احیای برجام ضرری را متوجه ایران و آمریکا میکند که میزان آن غیر قابل تخمین است وامیدوارم طرفین بتوانند همچنان بر موانع باقی مانده فائق بیایند و توافق را در عرض چند هفته آینده نهایی کنند هرچند که در شرایط فعلی بخت دستیابی به این توافق را بیش از ۲۰درصد نمیدانم.
**در گزارش آژانس آمده است که بازرسان این سازمان حتی بیش از یکبار در روز امکان بازدید از ۲۱ تأسیسات هستهای اعلام شده ایران را داشتهاند. یعنی ایران در این حد حسن نیت داشته و اجازه بازرسیها را داده است. فکر نمیکنید این موارد تأثیری در گزارش نهایی شورای حکام داشته باشد؟
دشواری کار این است که برجام به آینده برنامه هستهای ایران ارتباط پیدا میکند در حالی که اختلافات پادمانی به گذشته برنامه هستهای ایران باز میگردد یعنی کشف ذرات اورانیوم که در سه محل مختلف ایران صورت گرفته است اصولاً به فعالیتهایی مربوط میشوند که بیش از بیست سال پیش در ایران صورت گرفتهاند. مسأله این است که آیا شما اجازه خواهید داد که گذشته، آینده را به گروگان بگیرد یا اینکه به خاطر آینده حاضر هستید که اصول پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای را که مبنای حسابرسی مواد هستهای است را اجرا کنید و در واقع پایه NPT را ضعیف نکنید. این موضوع یک بحرانی را ایجاد کرده و تصمیمگیری برای شورای حکام دشوار شده است. در حال حاضر این تلقی میان مقامات آژانس وجود دارد که اگر در این زمینه اقدامی انجام ندهند اعتبار دبیرکل آن زیر سووال خواهد رفت چرا که تا کنون چندین بار با ایران به توافق و نقشه راههایی دست پیدا کرده است اما هنوز نتوانسته پاسخهای قانعکنندهای به دست بیاورند و شاهد خدشه وارد شدن به اعتبار شورای حکام هم بودهاند. به همین علت معتقدم شورای حکام ترجیح میدهد اصول را حفظ کند حتی اگر این امر به این معنا باشد که در روند مذاکرات برای احیای برجام خطری ایجاد خواهد شد. البته اگرامید بیشتری برای نتیجهگیری از مذاکرات احیای برجام وجود داشت شاید شورای حکام انعطاف بیشتری از خودشان نشان میداد اما شرایط فعلی اینامید را هم کمرنگ میکند. حتی اینکه ایران تحت تعهدات پادمانی همچنان اجازه بازرسیها را صادر میکند کافی نیست چرا که برجام علاوه بر اینکه بازرسیهای تحت معاهده الحاقی را امکانپذیر میکرد فراتر از معهدات الحاقی را هم لحاظ کرده بود؛ ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین تعداد و گستردهترین بازرسیهای آژانس را دارد. البته ذکر این نکته جایز است که امروز بسیاری از این تأسیسات تنها از طریق دوربین مورد بازرسی قرار میگیرند. دوربینهایی که آژانس حتی به فیلمهای آنها هم دسترسی ندارد و این شرایطی است که به گمان بنده برای قانع کردن اعضای شورای حکام درعدم صدور قطعنامه کافی نیست؛ براساس دیدگاه آژانس اینکه ایران و این سازمان هنوز نتوانستهاند مسائل پادمانی را حل کنند موضوع قابل چشم پوشی نیست.
**برداشت من این است که در صورت عدم حل و فصل شدن مشکلات ایران و آژانس و عدم احیای برجام، پرونده ایران تا پایان سال جاری میلادی مجدداً به شورای امنیت ارسال میشود. گفته میشود در صورت این اقدام از سوی شورای حکام، روسیه و چین هر گونه قطعنامه علیه ایران را وتو میکنند. این موضوع تا چه اندازه درست است؟
خاطرتان باشد که مکانیزم ماشهای که در برجام به آن اشاره شده است به این صورت طراحی شده بود که امکان وتو کردن آن توسط اعضای دائم شورای امنیت امکانپذیر نیست و بنابراین اگر پرونده هستهای ایران حتی به جهت مشکلات پادمانی به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شود تنها راهکار پیش رو تصویب یک قطعنامه جدید در شورای امنیت برای تنبیه و اعمال تحریمها بر ایران نیست بلکه گزینه اصلی که به احتمال زیاد غرب آن را دنبال میکند استفاده از مکانیزم ماشه و بازگرداندن قطعنامههای گذشته است که تحت فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار دارند و ایران را به عنوان یک تهدید برای صلح و امنیت بینالملل وعملاً به عنوان یک کشور یاغی معرفی خواهد کرد. این کار را کشورهای اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه که اعضای دائم شورای امنیت هستند میتوانند به صورت قانونی انجام دهند چرا که این کشورها همچنان در برجام عضویت دارند و برخلاف ترامپ که سعی کرد با وجود خروج از برجام از مکانیزم ماشه سواستفاده کند و با مخالفت دیگر اعضا راهی از پیش نبرد، لندن و پاریس این امکان را در اختیار دارند که هدفشان را به ثمر برسانند. البته بنده معتقدم که این یک بازی دو سر باخت است چرا که حتی استفاده از مکانیزم ماشه که به هر حال تنبیه ایران خواهد بود و هزینههایی را برایش به همراه خواهد داشت برای غرب نیز هزینه بر است چرا که این امر به معنای پایان برجام است و عملاً دیگر هیچ محدودیتی در برنامه هستهای ایران وجود نخواهد داشت. البته تهران نیز تهدید کرده است که در صورت ارسال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت و اجرای مکانیزم ماشه نه تنها از برجام بلکه از NPT هم خارج خواهد شد. آخرین بار این اتفاق در سال ۲۰۰۳ و در رابطه با برنامه هستهای کره شمالی بود که در این سال از NPT خارج شد و در سال ۲۰۰۶ نخستین تست سلاح هستهای خود را انجام داد. بنابراین معتقدم این مسیری نیست که به نفع طرفین باشد اما در نهایت اگر در شرایط بن بست کامل قرار بگیریم تصور میکنم که غرب مکانیزم ماشه را اجرا کند. لازم است که به این نکته هم توجه کنیم که اگر مذاکرات برجام جایی برای ادامه پیدا کردن نداشته باشد اسرائیل که امروز زنگ خطر را در مورد قابلیتهای برنامه هستهای ایران به صدا در نمیاورد تا برجام به نتیجه نرسد به محض اینکه مطمئن شود \"در دیپلماسی\" بسته شده است مجدداً تلاش میکند تا ایران را به عنوان تهدیدی برای صلح و امنیت جامعه جهانی معرفی کند که اگر آمریکا در مورد آن کاری انجام ندهد، این کشور خود به صورت یکجانبه وارد عمل شود؛ تل آویو این کار را انجام میدهد بهامید اینکه واشنگتن را به سمت یک درگیری نظامی با تهران سوق دهد. آقای بایدن هم که امروز به لحاظ سیاست داخلی آمریکا تحت فشار قرار ندارد- از این جهت که هنوز به توافقی با ایران دست پیدا نکرده است- با نزدیک شدن به انتخابات میان دورهای به این موضوع محکوم میشود که نخستین رئیس جمهوری در آمریکا است که اجازه داد ایران به آستانه دستیابی به سلاح هستهای نزدیک شود و بنابراین او نیز تحت فشار زیادی خواهد بود تا اقداماتی را برای جلوگیری از بروز این شرایط انجام دهد و از همین لحاظ هم برنامههایی نظیر بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل جذابیت بیشتری پیدا خواهند کرد و هم اقدام نظامی. باید بدانید هیچ رئیس جمهوری در آمریکا وجود ندارد که بخواهد به عنوان رئیس جمهوری قلمداد شود که اجازه داد ایران به فناوری ساخت سلاح هستهای دست پیدا کند.
**در پایان تلقی جنابعالی از وضعیت فعلی احیای برجام در دو سوی اصلی جریان مذاکرات یعنی ایران و آمریکا چیست. میخواهم در این ارزیابی جنگ روسیه با اکراین و وضعیت فعلی بازار نفت را هم لحاظ کنید.
بحران اکراین شرایطی را ایجاد کرده است که در آن تصور اینکه ۱+۵ (۱+۴ و آمریکا ) در طولانی مدت همچنان تشکیل دهنده یک واحد دیپلماتیک باشند دشوار شده است. حتی در کوتاه مدت هم ما شاهد بودیم که در اسفندماه گذشته، روسیه موانعی را در مسیر نهایی شدن احیای برجام ایجاد کرد و در واقع نیروی محرکهای را که در روند این مذاکرات دیپلماتیک وجود داشت را از بین برد و طرفین همچنان قادر به احیای برجام نشدند. این دیدگاه وجود دارد که در صورت وخیمتر شدن روابط غرب و مسکو در آینده، مجدداً روسیه موانع جدیدی در مسیر احیای برجام ایجاد کند. متأسفانه اگر غربیها از مکانیزم ماشه برای بازگرداندن تحریمها استفاده کنند ایران در شرایطی قرار میگیرد که چون ۱+۵ (۱+۴ و آمریکا) به عنوان یک واحد دیپلماتیک کارکرد درست گذشته خود را ندارند خروج ایران از فصل هفتم منشور شورای امنیت هم، بسیار دشوارتر از گذشته خواهد بود چرا که دیگر نمیتوان به راحتی گفت و گوهای دیپلماتیک سازندهای را برای اعضای دائم شورای امنیت متصور بود. در عین حال باید بدانید که در شرایط فعلی برجام و احیای آن که موجب بازگشت نفت ایران به بازراهای جهانی میشود به نفع طرفین مذاکرهکننده است. این امر برای غرب به این معنا است که قیمت نفت اندکی کاهش خواهد کرد و برای ایران هم این معنی را دارد که میتواند بازارهای از دست رفته را مجدداً به دست آورد و از قیمت بالاتر نفت بدون اینکه نیازی به ارائه تخفیفهای عمده داشته باشد، استفاده کند. برهمین اساس هم معتقدم شرایط فعلی با وجود اینکه از لحاظ دیپلماتیک احیای برجام را سختتر کرده است اما به لحاظ اقتصادی نفع طرفین را از احیای این توافق بیشتر میکند و به هر حال در فضایی که جهان به سمت یک جنگ سرد دیگری پیش میرود برای کشوری مانند ایران که میخواهد مستقل باقی بماند و وارد یکی از دو کمپ چین و روسیه از یک سمت و غرب از سوی دیگر نشود لازم است که بیش از اندازه وابسته به یک سوی جریان نباشد؛ در حال حاضر چین تنها خریدار نفت ایران است و به هر حال ایران با روسیه هم روابط نزدیک سیاسی و نظامی دارد و اگر به سمتی پیش رویم که در نهایت به صورت کامل در کمپ چین و روسیه قرار گیرد یک کشور وابسته به این دو قدرت جهانی خواهد بود و بسیاری از فرصتهای دیگر را هم از دست میدهد.
منبع: فراز دیلی