اقتصاد۲۴- بعد از صدور قطعنامه شورای حکام آژانس در انتقاد از ایران، دولت رئیسی ضمن محکوم کردن قطعنامه مذکور آن را حرکت سیاسی قلمداد کرده و در واکنش به آن تعدادی از دوربینهای آژانس در مراکز هستهای کشور را خاموش نمود. علاوه بر این اقدام عدهای از مسئولین طی سلسله موضعگیریهای خود وعده انجام اقدامات بیشتر را دادهاند که میتواند به تنش جاری در روابط با آژانس و به تبع آن به روابط با کشورهای اروپایی بیش از پیش دامن بزند.
وضعیت کنونی مشابه وضعیت کشور در سالهای ۹۰ تا ۹۱ است که هزینههای اقتصادی زیادی برای ایران به دنبال داشت. اما نکته اینجاست که اکنون گذشت زمان به هیچ وجه به نفع ایران نیست و با توجه به انباشت انبوهی از مشکلات اگر تنش فعلی مدیریت نشود میتواند هزینههای مضاعف و بیشتری در مقایسه با آن سالها به بار آورد. مروری بر موضع گیریهایی که این روزها مقامات دولتی و غیردولتی در ارتباط با صدور قطعنامه شورای حکام داشته اند از جهاتی نگران کننده است و نشان میدهد که در مواجه با تهدید به وجود آمده برنامه و راهکار مشخصی ندارند تا بر اساس آن تدابیری جهت تامین منافع کشور اتخاذ نمایند.
به طور مثال غیر از موضعگیریهای انفعالی، هیجانی و کلیشهای (هم در برداشت از آنچه که در جریان است و هم در تجویز راهکار)، چیز دیگری دیده نمیشود تا پیام آرام بخشی را به جامعه و فضای ملتهب بازار و کسب و کار کشور منتقل نماید.
اندکی تأمل در موضع گیری رئیس جمهور در شهرکرد و موضع گیری خطیب جمعه تهران (سید احمد خاتمی)، مخاطب را بیش از آنکه به وجود تدبیری جهت حل این تنش رهنمون سازد بیشتر تداعیکننده تداوم بنبست و تبدیل «چالش» به «بحران» است. دلاری که از ابتدای هفته جاری با ورود به کانال ۳۳ هزار تومان رکورد تاریخی خود را شکست و ریال ایران به بی ارزشترین نرخ در تاریخ کشور رسید گواه آن است که اقتصاد، بازار و معیشت تا چه اندازه در گرو تحولات مثبت و منفی سیاست خارجی و آینده برجام است و اتفاقی، چون صدور قطعنامه شورای حکام چگونه معیشت مردم را نابود میکند.
رئیسی، چه پیش از انتخابات، چه در حین رقابتهای انتخاباتی و چه پس از آن طی ۱۰ ماهی که از عمر دولتش میگذرد وقت و بی وقت این جمله سطحی خود را تکرار میکند که معیشت و اقتصاد مملکت را به برجام گره نمیزند. در حالی که واقعیت این روزهای اقتصاد بحران زده ایران درست بر خلاف این ادعا را نشان میدهد.
بیشتر بخوانید: جایگزینهای فروپاشی مذاکرات هستهای با ایران
این در حالی است که ایالات متحده، دولتمردان اروپایی و مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از یک طرف در شورای حکام علیه برنامه هستهای ایران قطعنامه صادر میکنند و بعد از آن هم از عزم خود برای توافق با ایران سخن به میان میآورند. اما در مقابل مسئولین ما در حالی که از اقدامات علیه آژانس داد سخن سر میدهند، ولی در ادامه به جای اتخاذ مواضع دیپلماتیک سازنده و مثبت کماکان از موضع تهدید برای واشنگتن، تروئیکای اروپایی، آژانس بینالمللی انرژی اتمی و حتی شورای امنیت سازمان ملل خط و نشان میکشند و اصلاً کوچکترین تامل و دقتی در ارتباط با اینکه پیامد و بازخورد چنین تهدیداتی در اقتصاد، سیاست و دیپلماسی چه خواهد بود، نمیکنند.
به عبارتی دیگر در حالی که با اقدام ایالات متحده، تروئیکای و آژانس بینالمللی انرژی اتمی التهابی بیسابقه به بازار ایران وارد میشود، ولی در عین حال موضع گیری و آمادگی آنها همزمان یک پالس مثبت هم ارسال میکند. با این حال در داخل کشور، هم اقدامات سازمان انرژی اتمی و هم موضع گیری مقامات دولتی و غیردولتی که کوچکترین ارتباطی به حوزه دیپلماسی ندارند به صورت همزمان به التهابات بیشتر در بازار دامن میزند و شاهد این جنون قیمتها هستیم.
تازه به این هم اکتفا نمیکنند و عنوان میدارند که طی هفتههای آینده به اقدامات دیگری دست خوایم زد و تا آن زمان هم مرتبا به صورت آگاهانه و ناآگاهانه مواضع مخرب دیگری را هم در دستور کار قرار میدهند، به خصوص ائمه جمعه و جماعات که بدون شناخت از مسئله حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی که مقولهای کاملا تخصصی است و یک سر آن به سیاست داخلی، سر دیگران به روابط بین الملل، مسائل امنیتی و اطلاعاتی یا مسایل نظامی و دفاعی و حقوق بین الملل ارتباط دارد دست به موضع گیریهای کاملا سطحی میزنند که هزینه آن تنها و تنها بر دوش مردم خواهد بود.
در واقع پیش و بیش از آنکه رژیم صهیونیستی یا حزب جمهوری خواه و کلاً سنای آمریکا موانعی بر سر راه احیای برجام ایجاد کند این خود ما هستیم که با مفروضات و برداشتهای غلط در داخل کشور مانع از خلق فرصتها و تبدیل چالش به فرصت میشویم. بیان و تکرار مطالبی، چون «اقتصاد از سیاست خارجی و برجام جداست»، «جمعیت کشورهای مخالف قطعنامه آژانس از جمعیت کشورهای مخالف بیشتر است»، «انتظار این است که آژانس به وظایف فنی خود عمل کند»، «اینکه ادامه حضور در ان پی تی مجوز ترور دانشمندان هستهای کشور است»، «قلدری در برابر قلدری چاره کار است» و نظایر آن دیگر حتی کاربردی در حوزه سیاست خارجی و داخلی ندارند.
متاسانه حضرات با این تصورات خود مانع از فهم واقعیات شده اند. تا زمانی که در این تصورات بازنگری جدی و عمیقی صورت نگیرد نمیتوان انتظار داشت تنش در روابط با آژانس بین المللی انرژی اتمی، کشورهای اروپایی و به خصوص ایالات متحده آمریکا به فرصتی برای خروج از بن بست فعلی به وجود آمده در گفتگوهای برجامی تبدیل شود.
مراکز تصمیم گیری در کشور باید متوجه این امر باشند که منافع رژیم صهیونیستی و جریان برانداز در تطویل و تشدید بحرانهای داخلی در ایران است؛ جریان اول خواهان آن است که حداقل تا تعیین تکلیف انتخابات میان دورهای کنگره آمریکا در آبان ماه سال جاری تنش فعلی بین تهران با جامعه جهانی ادامه پیدا کند که مجموعه رفتارهای غلط آژانس با صدرو قطعنامه و به دنبالش واکنشهای غیرهم سطح و غیرسازنده ایران هم مسیر همواری را برای تل آیو در این راستا رقم زده است.
اما دومین جریان (براندازان) با مشاهده اعتراضات صنفی و مردمی طی روزها و هفتههای اخیر در برخی از شهرهای کشور در تلاشند با لابی گریهای خود چنین القا کنند که تشدید تنشها و در نتیجه افزایش مشکلات اقتصادی در ایران و نهایتاً ایجاد اعتراضات میتواند منجر به افزایش نارضایتیها از نظام سیاسی گردد.
با در نظر گرفتن این نکات در شرایط فعلی نیاز مبرم داریم به اینکه دولتمردان ما بپذیرند اقتصاد به شکل جدی از سیاست و به طریق اولی تحولات سیاست خارجی با محوریت برجام تاثیر میپذیرد و نمیتوان به صرف ادعای تفکیک «اقتصاد» از «برجام» و تحولات مربوط به حوزه سیاست خارجی که مرتباً از زبان رئیسی مطرح میشود در عمل هم حساب این دو را از هم جدا کنیم.
محاسباتی از این دست، چون مبتنی بر واقعیت نیستند وقتی مبنای تصمیم گیری دولتی قرار میگیرند، نه تنها منجر به حل مشکلات نمیشوند، بلکه خود موجب شکل گیری بحران، تداوم، تطویل و تشدید آن در کشور میشوند. متاسفانه به دلیل آنکه ما در این وضعیت قرار گرفتهایم قادر نیستیم چرایی تکذیب انعقاد قرارداد میدان نفتی «هنگام» توسط عمانیها را به درستی درک کنیم. به واقع چرا مسقط در این برهه زمانی خطیر و حساس و درست در شرایطی که رئیسی به این کشور سفر کرده است ادعای تهران را زیر سوال میبرد؟ اگر به این سوال خوب فکر کنیم جواب در دسترس است؛ لذا جا دارد دولتمردان و حامیان آن نشان دهند که از توانایی و درایت کافی برای تامین منافع ملی در پرونده فعالیتهای هستهای برخوردارند، چرا که در غیر این صورت روز به روز و ساعت به ساعت به نقطه غیرقابل بازگشت نزدیک میشویم که در آن صورت هیچ کاری از هیچ کسی بر نخواهد آمد.
منبع: شرق