اقتصاد۲۴ -این روزها که خیل عظیمی از متولدین دهه هشتاد، از حاشیه فراموشی به میدان مطالبه آمدهاند، تمرکز روی رفتارشناسی و علایق آنها بیش از پیش شده است. انگار بار اول است که داریم به نسلی نگاه میکنیم که به عنوان شهروندان این جامعه، تقریبا هیچگاه به طور جدی جامعه هدف تولید محتوایی از موسیقی و کتاب گرفته تا فیلم و بازی نبودند، اما به خاطر وجود اینترنت و آشنایی با فرهنگها و کشورهای جهان، ناخواسته یک شهروند جهانی هستند.
آنها که درست وقتی والدینشان گمان میکردند که در گوشیهای هوشمندشان مشغول بازی و سرگرمیاند، از طریق شبکههایی، چون اینستاگرام اخبار و حوادث را دنبال کردند و به تدریج آگاهی اجتماعی و سیاسیشان را افزایش دادند و حالا، حتی بدون تجربه و پیشینه سیاسی که دهههای قبلی آنها کسب کرده بودند، چشم باز کرده و خارج از جهان بیرونی که ما تعریف میکنیم، میخواهند مایه تحول شوند.
دهه هشتادیهایی که از امکانات کانون محروم بودند
اینجا نگارنده قصد دارد توجهتان را به کانونی جلب کند که با تمرکز روی فعالیت آن که گستردگی وجودیاش، تمام شاخههای علمی، فرهنگی و هنری را در بر میگرفت، شاید امروز با شمایل دیگری از حضور دهه هشتادیها مواجه بودیم و احتمالا آنقدر کارد به استخوان نمیرسید که از ظرفیت و کنترل خارج شود و نوک پیکان انتقاد مسئولان اصلی این شرایط نیز بگردد و بگردد و در نهایت دوباره همین نسل را نشانه رود!
نگارنده تلاش دارد خاطره خوش دوران طلایی فعالیت برای کودکان و نوجوان را که با همکاری مسئولان سازمان سینمایی، آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توانسته بود جمعیت عظیم دهه شصتیها را طوری با خود مانوس کند، طوری که امروز آنها میتوانند با کلید واژه «یادت میآید…» درباره یک خاطره جمعی مشترک با هم حرف بزنند تداعی کند. اتفاقی که شوربختانه کودکان و نوجوانان دهه هشتاد در آن سهمی نداشتند و با تحت الشعاع قرار گرفتن فعالیت کانون پرورش فکری، ظاهرا امیدی به این سهم نیز نمیتوان داشت.
حالا و در این برهه حساس کشور اما، ادامه انتصابات غیر تخصصی، رانتی و رابطهای در دولت سیزدهم نور علی نور است! مدیرعامل تازه منصوب شده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیش از این دبیرکل اتحادیه انجمنهای اسلامی دانش آموزان و مدیرکل امور مجلس سازمان تبلیغات اسلامی بوده، بدون سابقهای در آفرینش ادبی و هنری وشناخت جهان آن، تا جایی که به نوشته علی اصغر سیدآبادی، روزنامه نگار و نویسنده حوزه کودک و نوجوان، این انتصاب نه تنها توهین به همه پدید آورندگان آثار هنری فرهنگی کودک و نوجوان است بلکه ضربه مهلکی به استقلال کانون و تقلیل دادن کارکرد آن به آموزش و تبلیغات رسمی است.
ظاهرا اهمیت کانون پرورش فکری، در مقطع زمانی کنونی در حدی بالا نیست که از انتخاب یک مدیر غیرمتخصص برای آن ترسی وجود داشته باشد، اما متاسفانه این سازمان در حدی هم برایشان بیاهمیت نشده که رهایش کنند تا افراد متخصص خودشان بنا به مقتضیات همان سازمان، یکی را بهعنوان مدیر پیشنهاد دهند. درست در همین شرایط بحرانی کشور که نمیتوان کنش جدی و تاثیرگذار دهه هشتادیها را در آن نادیده انگاشت، کسی بهعنوان رئیس جدید کانون پرورش انتخاب شده که نهتنها هیچ سنخیتی با این فضا ندارد بلکه مهمترین و شاید تنها مزیتش نزدیکی به یکی از رجال سیاسی کشور است.
مدیری که در بدو ورودش به کانون بدون توجه به شرایط حساس کشور و نسلی که کمبودهای مالی، اجتماعی و فرهنگی آنها را به خیابان کشانده، به جای آنکه از برنامههای فرهنگی و آموزشیاش برای مخاطبان خود که از قضا همین نسل هستند، رونمایی کند، توسعه فعالیتهای بینالمللی آنهم با عراق و سوریه را جز اولین اهدافش معرفی میکند!
شروع به حاشیه راندن ماهیت کانون!
کمتر از یک ماه پیش بود که وزارت ارشاد اعلام کرد کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان دیگر نان ندارند. زیانده هستند و باید واگذار شوند! حدود هزار کتابخانه با سه هزار نیرو که به عنوان شاخصترین و موثرترین نهاد مختص کودکان و نوجوانان، فرزندان این مملکت را پرورش داده و قرار بود پرورش دهند، اما دریغ که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به آنها به چشم بنگاههای اقتصادى نگاه میکرد که باید سودآور باشند! کتابهای کانون پرورش فکری، بخش جدا نشدنی از خاطرات دهه شصتیها هستند. آنها که به واسطه کتابهای ارسالی کانون، دریچهای از هویت، سنت، فرهنگ، عشق و زیباییشناسی به رویشان گشوده شد؛ انگار که با تکهای از بهشت، کودکیشان را رنگ زده بودند.
از همان آغاز تا به امروز، کانون پروش فکری، تقریبا شبیه به جزیرهای بود که همیشه از گزند سیاست دور ماند و تنها روی خلق آثار فرهنگی و هنری تمرکز کرد. هرچند درباره این مساله نیز نظرات متفاوت است، اما شواهد تاکنون نشان داده که کانون پرورش فکری همواره تلاش کرده با بیطرفی و آرامش راه خود را پیش ببرد.
اما برنامه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای جداسازی کتابخانههای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و الحاق آن به نهاد کتابخانههای عمومی تازهترین دستاندازی دولت برای مصادره و افزودن سهم خود در این حوزه کلیدی است که متأسفانه با چراغ خاموش هم دنبال شده و تنها دفتر هیات دولت با انتشار یک خبر کاملاً مبهم و گنگ، نسبت به این تصمیم اطلاعرسانی نارسایی صورت داد.
اما این پیشنهاد نابخردانه بار دیگر ثابت کرد، کتاب و کتابخوانی چقدر در این سرزمین غریب است که نهتنها برای ارتقای آن هیچ کنش مالی و معنوی صورت نمیپذیرد بلکه از کالبد نحیف آن انتظار سوددهی وجود دارد و به نیستی نیز، تهدید میشود. حال آنکه نابود کردن بنیادهای ریشهدار این مرز و بوم و کانونهای انسانساز و خاطرهساز نسلها، ضربه سنگینی بر مسیر رشد، استعدادیابی و پرورش کودکان این سرزمین بوده و هست؛ همانها که بزرگان انقلاب، آنها را «امیدِ» ایران توصیف کردند. نابودی که یکی از نتایج آن چیزی است که این روزها در خیابانها شاهد آن هستیم.
مدیر جدید کانون چه سنخیتی با آن دارد؟
حالا تصور کنید برای مدیریت سازمانی که بیضایی، نادری، کیارستمی و پوراحمد جزء اولین خروجیهای آن بودند، کسی انتخاب میشود که سنخیت او با این فضا و علامتهایی که نشان میدهند دارای ذوق و خلاقیت مدیریتی است، نامعلوم است! چقدر در سالهای اخیر به سینما، کتاب و سایر محصولاتی که کودکان و نوجوانان نیاز دارند توجه شده است؟ پاسخ همین سوال نشان میدهد که در انتخاب مدیران کانون پرورش فکری کودکانونوجوانان هم چقدر دقت و وسواس به خرج میرود!
همان طور که در سطرهای بالا ذکر شد، حامد علامتی، رئیس جدید کانون، سوابقی در حوزه تعلیم و تربیت دارد هرچند در این حوزه هم یک نخبه ویژه نیست و از او چه بهلحاظ قبول مسئولیتهای سطح بالا و اندوختن تجربیات مهم و چه از لحاظ خلاقیتهایی که نشان بدهد آماده صعود در پلکان مدیریتی است، کارنامه درخشانی دیده نشده است.
علامتی در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، مدتی دبیرکل و مدتی رئیس شورای مرکزی بوده است. او با سازمان تبلیغات اسلامی از این جهت مرتبط است که معاون پارلمانی این نهاد بود و ارتباطش یا خود پارلمان هم به ارتباط او با نایبرئیس مجلس شورای اسلامی، بهعنوان مشاور و دستیار برمیگردد.
این عضو علیالبدل شورای شهر تهران، در وزارت آمورشوپرورش هم سوابقی از جمله عضویت در هیاتامنای مدارس علوم و معارف اسلامی صدرا، دبیرکلی اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان، عضویت در شورای تشکلهای دانشآموزی کشور، عضویت در هیاتامنای سازمان دانشآموزی، عضویت در شورای پشتیبانی اردوهای راهیان نور دانشآموزی، عضو شورای ترویج قرآن وزارت آموزشوپرورش و... را در کارنامه دارد که اغلب این موارد، پستهای مدیریتی، حتی در سطح میانی محسوب نمیشدند و بستری برای گسترش خلاقیت هم نیستند. طبق گزارش فرهیختگان، اما علامتی بهشکل واضحی به نماینده اردبیل در مجلس شورای اسلامی که نایبرئیس فعلی مجلس هم هست، نزدیکی دارد. حال اگر شما متوجا ارتباط این رزومه را با حوزه کودک و نوجوان شدید ما نیز شدیم!
شاید در این بزنگاه حساس کشور خصوصا برای نوجوانان و جوانان، انتظار داشتیم فردی به مدیریت کانون پرورش فکری منصوب شود که آن را از رکود بیرون بکشد، نه مدیری که همان گام اولش نشان داده چقدر دغدغه کودکان و نوجوانان، یعنی همان عناوینی که به مقام مدیریتش اعتبار و معنا بخشیده را ندارد!