اقتصاد۲۴-اقتصاد 24 نوشت: نمناک نوشت: زمانی که ندایی از آمدن مسافر کوچولویی به گوش پدر و مادر میرسد اولین چیزی که به ذهن آنها خطور میکند انتخاب اسم زیبا برای فرزندشان است چراکه این کار برای هر پدر و مادری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است مخصوصا اگر جنسیت نوزاد دختر باشد. دنیای متفاوت و رنگارنگی در اسمهای دخترانه وجود دارد، اما سختیهای خود را نیز دارد اینکه در میان اسامی متنوعی جستجوی بی هدفی داشته باشی سختترین کار ممکن است، اما با کمی تاامل و سرچ میتوانید نامی در خور شأن خانواده و اصالت خود بیابید دنیای اسامی دخترانه از گستردگی بالایی برخوردار است و بر حسب فرهنگ، سلیقه و البته اعتقادات شما گزینههای مناسبی پیش روی شما قرار میدهد.
اسم دخترانه کردی با (الف)
اَسرین: سرشک، اشک.
ارینا: آرینا، آریایی نژاد، از نسل آریایی
اوینار:عشق و دوست داشتن در حد کمال، عشق آتشین
ایوان: تراس، ایوان
اسم دخترانه کردی با (آ)
آرینا: آریایی نژاد، از نسل آریایی
آگرین: آتشین، به رنگ آتش
آسو: افق طلایی، شفق، هنگام طلوع خورشید، همچنین نام شرابی مست کننده که از قند سیاه درست میکنند.
آلند: اولین پرتو خورشید
آروا:نام فرشتهای در آیین زرتشت
آسکی: آهو، کنایه از زیبایی و دلفریبی
آوات: خواسته، آرزو
آوین: عشق
آیرین: ایل زیبا
آوینا: عشق
اسم دخترانه کردی با (ب)
باروشه: بادبزن
بژیو: مایه زندگی، قوت
بشدار: شریک، سهیم
باسکار: قدرتمند، توانمند در بحث و استدلال
بازور:نام پرنده ایی کوچک خاکستری رنگ
بالین: کمکی دیوار و ستون، چوبی که پشت در نهند، کلون
باوان: خانهی پدری؛ جگر گوشه و عزیز
بانواز: باخبر ساختن مردم با صدای بلند
بیریوان: شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را میدوشد.
بریا:واژه ایکاش
بیکژ: صاف، هموار
بیژه: خالص، ویژه
بازو: نام آهنگی
بژول: نگا «برژانگ»
بژوین:نگا «بژوار»
باوند:اصیل، خانوادهایی معروف از کردها که در شمال ایران حکومتی پایه نهادند.
بتین:قدرتمند، پرحرارت
بچکول: کوچک
باژوران:جنوبیها، طایفه ایی از کردها
باژیر:شهر
بایخ: پایداری، ارزش، قدر
باوان: خانه پدری، بابان
باوشین: بادبزن، پنکه
باشن: خوب است. عالی است.
سم دختر به کردی
باژیلان: محل وزش باد، قبیله ایی از کردها که در اطراف خانقین سکونت دارند
باستینگ: گل نو شکفته
باشیلا: خانه به دوش
بریار: قرار، عهد
بشکو: شرکت سهامی
بفران: معصوم و روپاک مانند برف
بفرانبار:هنگام باریدن برف، نام اولین ماه زمستان، دی ماه
باکوت: میوهایی که توسط باد ریخته باشد
باوین: صاحب، از قبایل پراکنده کرد.
بتمان:نام رودخانهای در کردستان
بختان: بد شانسی
بختوان: مدینه فاضله
باغان:چند باغ میوه که در کنار یکدیگر قرار دارند.
بزان:شکست دهنده، نام روستایی
بزین:نگا «بهزان»
بژدار: سهامدار، شریک
بژن: قد و بالا
بالین: کمکی دیوار و ستون، چوبی که پشت در نهند، کلون
بانواز: باخبر ساختن مردم با صدای بلند
بلواژ: آبگینه
اسم دخترانه کردی با (پ)
پرژین: حصار، پرچین، پرچینی از گلهای ریز به دور باغات.
پژال: جوانه نازک، شاخههای ریز درختان، جوانه نازک، شاخههای تازه روییده و ریز درختان
اسم دخترانه کردی با (ت)
تَوار: پرنده؛ نوعی ریسمان؛ نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس
ترلان: زیبا؛ نام نوعی اسب است.
اسم دخترانه کردی با (چ)
چنور: گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید.
چیمن: سرسبز و باطراوات
چوک: چشمه
اسم دخترانه کردی با (د)
دانژه: غنچه گل نیمه باز
دایان: سرافرازی و سربلندی
دلینا: مطمئن
دلنیا: مطمئن، آسوده خاطر، فارغ البال؛ اطمینان، تضمین.
دیلان:رقص گروهی، نوعی آهنگ؛ نام منطقهای در کردستان.
دلوان: بانوی محبت، دختر مهربان
اسم دخترانه کردی با (ر)
روجا: منسوب به روج (روز، آفتاب)؛ (به مجاز) زیباروی و آفتاب چهره؛ روجا نام دهی در تنکابن
راژان: جنبیدن گهواره، خوابیدن؛ روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه
روجیار: آفتاب، روزگار، روژیار.
روژان: روزها
اسم دختر کردی
روژا: آفتاب، روزها
روژدا: عمر و زندگی مادر؛ (به مجاز) فرزند عزیز و گرانمایه برای مادر
روژبین: (روژ = روز + بین = جزء پسین بعضی از کلمههای مرکب، به معنی بیننده و نشان دهنده)، بینندهی روز؛ نشان دهندهی روز؛ (به مجاز) راهنما و هدایت کننده به روز و روشنایی.
روژیا:روز و روشنایی
روژیار: روزگار
روژینا: منسوب به روز
روژین: منسوب به روز T تابناک و درخشنده؛ (به مجاز) زیب
رویسا:چشمه آب روشن
روناک: روشن، تابناک
اسم دخترانه کردی با (ز)
زیوین:نقره ای، نقره گون
زریان: باد سرد، باد جنوب، باد دبور.
اسم دخترانه کردی با (ژ)
ژالانه:گیاهی زیبا و خودرو
ژوان: میعاد، زمان، ملاقات
ژاوه: نوعی گیاه وحشی از تیره کاکوتی
ژیکان: قطرهی باران (به مجاز) زلال و شفاف، زیبا و آرامش بخش
ژینو:دارای زندگی؛ (به مجاز) زنده، زندگی، دارای حیات
ژینا: منسوب به زندگی، (به مجاز) زندگی، حیات
ژیوار: معنی:نام کوهی در اورامان
اسم دخترانه کردی با (س)
سَروه: نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.
ساریسا:کوشا
سارال: نام روستایی در نزدیکی سنندج
سایان:منسوب به سایه، نام رشته کوهی در آسیای مرکزی
سایدا: سایه مادر
سولین: غنچه گل
سروین: روسری و چارقد
اسم دخترانه کردی با (ش)
شانا: باد ملایم
شوانه: گله بان، چوپان
اسم دخترانه کردی با (ف)
فرمیسک: اشک چشم
اسم دخترانه کردی با (ک)
کازیوه: سپیدی صبح که همه افق را فرا گیرد
کانیاو: آب چشمه؛ زمینی که با آب چشمه آبیاری شود؛ گیاهی که با آب چشمه سیراب شود.
کیژان:دختران
کوچیار: یار کوتاه قد (نگارش کردی:کۆیار)
کژال: غزال، دختری با چشمان زیبا
اسم دخترانه کردی با (گ)
گلاره: مردمک چشم، به معنی هر دو چشم هم بکار میرود.
گلباش: از نامهای رایج میان زنان کرد
گلاریس: زلف تابیده، مویی که به زیبایی بافته شده است.
گولی: یک گل
گلاویژ: ستاره سهیل، به کسر گاف
اسم دخترانه کردی با (ل)
لاوین: نوازشگر، درخت بید مجنون، منطقهای در کردستان
لار: طناز
اسم دخترانه کردی با (ن)
ناریا:قاصدک
قاصدک
نشمیل: زیبا
نیشا: نشانه
نیان:رفیق، شریک زندگی
نازار: دوست داشتنی
نینا: اینها
اسم دخترانه کردی با (و)
وچان: زمان استراحت کوتاه
وردی: ریزش نقش، کوچک
وانیار:با سواد
وش:خواستن
وشان: افشان، کاشتن، تکان شدید
وهار: فصل بهار
وشن: خوب است
ونوش: گل بنفشه
ولان: مکانی که گل زرد بسیار داشته باشد
وناز: با وقار، متین
وریشه:برق، درخشش
وندا: زن و دختر باسواد
وینا: بینا، شناخت، شناسایی
ویان: دلربا، علاقه، محبت، عشق
اسم دخترانه کردی با (ه)
هانا:زنهار، دادخواهی؛ امید؛ بینایی؛ خواهش
هفدن: وزن شعر
هفیان: آرام گرفتن
هوری: نور خورشید
هستنوه: قیام توده مردم
هگبه: ره آورد، هدیه سفر، خورجین
هناو: زهره، شجاعت
هلاله: گلی زرد رنگ خوشبو، آلاله، جارزدن، با خبر ساختن
هلپرین: رقصیدن
هموند: اعضاء
هنار: انار
انار
هوران: آفتاب
هوزان: یاد گرفتن
هوما: مرغ سعادت، فرخنده
هومان: خودمان
هونراوه: کنایه از کلام منظوم
هونیا: شعر
هورشید: خورشید
هورا: هورا به معنی غوغا است؛ (در اوستایی) مستی آور، نوشیدنی مست کننده، آشام مستی آور.
هوژان: یاد گرفتن
هیژان: ارزیدن، جنبیدن
هوژین: آموختن
هیلان: آشیانه، مکان آرامش
هینا: ماهر
هینان: آوردن
یکمال: ثروت تقسیم نشده، دوست جانجانی (بسیار صمیمی)
یکیتی: اتحاد، همبستگی
هیدی: آهسته، آرام، بردبار
هیدیکا: آرام، به آهستگی، یواش
هیمو: پاک دامن
هیدی: آرام، آهسته، بردبار
هیران: قرار
هیرو: منسوب به آتش؛ آتشی و سرخ گون؛ (به مجاز) زیبارو.
هیزان:نیرومند، توانا
هیوان: ایوان، تراس